//
کد خبر: 68375

تلاش برای جهانی کردن اصالت موسیقی نواحی ایران

در چهارمین و پنجمین برنامه از سری برنامه‌های موسیقی نواحی ایران رادیو فرهنگ دکتر کیوان آقامحسنی مدیر بخش پژوهش موزه موسیقی ایران میهمان برنامه بود و من با وی به گفتگو پرداختم.

زمان پخش این سری برنامه‌ها از ساعت یک ونیم تا 2 بامداد دوازدهم و سیزدهم آبان ماه بود و علاقه‌مندان به این‌گونه مباحث با دانستن ساعت پخش برنامه دلخواه خود می‌توانند فایل صوتی برنامه را از درگاه رادیو فرهنگ به نشانی radio.iranseda.ir بارگذاری کنند و با برنامه همراه شوند.

 

زندگی نوشت

 

کیوان آقامحسنی متولد ۱۳۶۰ دارای مدرک کارشناسی از دانشگاه سوره در رشته موسیقی با ساز قانون است. دانش‌آموخته دانشگاه موسیقی، تئاتر و رسانه هانوفر آلمان در رشته اتنوموزیکولوژی در دوره کارشناسی ارشد و با رساله «بار سیاسی و ملی‌گرایانه موسیقی ایران در ابتدای قرن بیستم»، دریافت مدرک دکتری در همان دانشگاه با رساله: «تانگو روی فرش ایرانی: رسانه صفحه گرامافون از منظر مدرن سازی و ملی‌گرایی در ایران» در سال ۱۳۹۴ است. دستاویز دعوت این هنرمند حضور وی در بخش پژوهش دهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران در تابستان امسال در کرمان بود. جشنواره موسیقی نواحی بزرگ‌ترین گردهمایی در زمینه موسیقی نواحی به‌ حساب می‌آید. در دهمین جشنواره که احمد صدری دبیر علمی جشنواره بود، صادق چراغی در هیئت ‌داوران حضور داشت و دکتر آقامحسنی در بخش پژوهش؛ و همه این‌ها کافی بود تا متن و حاشیه جستارها افزون بر معرفی میهمان برنامه به گفتگو درباره چگونگی برگزاری جشنواره دهم بگذرد. شما علاقه‌مندان این سری برنامه‌های رادیو فرهنگ را دعوت می‌کنم تا بخشی از متن گفتارهای این دو برنامه را در این گفتگو مرور کنید.

 

چراغی: جناب آقامحسنی چگونه به‌ صورت تخصصی وارد مطالعه و دانش‌آموزی در اتنوموزیکولوژی شدی و آموزشت رو در آلمان دنبال کردی؟

 

آقامحسنی: در سال 85 برای پیگیری تحصیل در دوره کارشناسی ارشد به دانشگاه موسیقی، تئاتر و رسانه هانوفر آلمان رفتم و رشته اتنوموزیکولوژی را به‌صورت تخصصی آغاز کردم.

 

چراغی: از کارآزمایی‌ات در آلمان بگو. به ‌هرحال از متن موسیقی ایرانی دور شدی و به‌صورت علمی به آموختن اتنوموزیکولوژی پرداختی.

 

آقامحسنی: در اتنوموزیکولوژی چند مکتب عمده وجود دارد که آمریکا و آلمان از باارزش‌ترین آن‌هاست. دکتر مسعودیه که از پیشکسوتان این رشته در ایران است در دانشگاه کلن درس‌ خوانده‌ و اگر بگویم من هم در آلمان درس‌خوانده‌ام این‌جور تداعی می‌شود که من هم در همان سنت آلمانی تحصیلاتم را گذرانده‌ام. اما مبانی درسی جایی که من مشغول تحصیل در آنجا بودم مبتنی بر سنت آمریکایی و توجه به مباحث مردم شناسانه موسیقی بود.

 

چراغی: یعنی شما در آلمان تحصیل‌کرده‌اید اما مکتبی که در آنجا رواج داشت مکتب آمریکا بود؟

 

آقامحسنی: روی هم رفته آنچه به‌ عنوان مکتب آلمان می‌شناسیم کم‌وبیش از میانه‌های دهه 90 در خود آلمان هم رو به افول گذاشت و بیشتر مکتب آمریکایی که استوار بر مباحث مردم‌شناسی موسیقی است در آنجا رواج یافت. اگر بخواهیم این گفتار را درست‌تر عنوان کرده و آن را جغرافیایی نکنیم باید بگوییم نگاه مردمشناسانه در اتنوموزیکولوژی که ریشه تاریخی آن در آمریکا بود در حال حاضر در دانشگاه کلن نیز مانند گذشته نیست و مکتب آمریکایی در آنجا چیره شده است.

 

چراغی: تحصیل در آلمان چه اندازه طول کشید؟

 

آقامحسنی: دوره ارشد سه‌ساله بود و از سال 89-94 هم مشغول دوره دکترا بودم اگرچه دو سال پایانی بیشتر در ایران بودم.

 

چراغی: در جشنواره دهم دو فعالیت پژوهشی از تو دیدم که با همکاران آلمانی مشغول آن بودید در این‌باره توضیحاتی می‌دهید؟

 

آقامحسنی: آقای صدری دبیر علمی ـ هنری جشنواره خواهان ادامه فعالیت بخش پژوهش جشنواره، برای دومین سال پیاپی بود. در نشست‌های مشترکی که داشتیم پیشنهاد‌هایی عنوان شد و من این طرح را پیش کشیدم که در کنار ارائه آثار مناطق گوناگون توسط پژوهشگران هر منطقه رویکردهای نوینی را هم در حوزه موسیقی نواحی مطرح کنیم که پذیرفته شد و ازآنجاکه عهده‌دار بخش بین‌المللی حوزه پژوهشی جشنواره بودم بر پایه این موضوع دو استاد آلمانی را برای حضور در جشنواره دعوت کردم که افزون بر سخنرانی در کرمان کارگاه آموزشی‌ای دو روزه را برای دانشجویان اتنوموریکولوژی تدارک دیدم تا آن‌ها به‌صورت کارگاهی با این رویکردها و شیوه‌های پژوهشی آشنا شوند.

 

چراغی: انگیزه برگزیدن این دو استاد چه بود؟

 

آقامحسنی: این دو نفر پژوهش‌های زیادی در حوزه مطالعات موسیقی فولک داشتند و خانم لیزا مطالعات گوناگونی را در زمینه مفهوم فستیوال و کارکرد فستیوال انجام داده‌اند و مشغول نوشتن پروژه فوق دکترای خود در این حوزه هستند.

 

در کنار این موضوعات می‌خواستیم متدهای نوین کار میدانی را هم مطرح کنیم زیرا الآن با موسیقی‌ مناطقی روبرو هستیم که زندگی روستایی در آن‌ها جریان ندارد و به ‌مرور زندگی شهرنشینی در آن‌ها رواج یافته است و به نظر می‌رسد پارادایم‌هایی که در حوزه پژوهشی ما رایج است با دگرگونی‌هایی که در این مناطق رخ‌داده است خیلی سازگار نیست. این ضرورت احساس می‌شد که در قالب یک ورک شاپ ایده‌هایی را در این‌باره مطرح کنیم.

 

چراغی: من خودم هم در جشنواره حضور داشتم و می‌دانم در آن مجال کوتاه نمی‌توان انتظار دستاوردهای بزرگ را داشت. برداشت این دوستان آلمانی از این جشنواره و مجال‌های آن چه بود؟

 

آقامحسنی: پیش از پاسخ به این پرسش دسته‌بندی‌هایی که در موسیقی فولکلور وجود دارد را بیان می‌کنم. در این‌باره 3 رده‌بندی فراگیر وجود دارد؛ نخست موسیقی‌هایی که سویه‌های محلی و بومی خود را حفظ کرده‌اند. دسته دوم موسیقی‌های فولکلوری که تحت تأثیر جهانی‌شدن قرار گرفته‌اند و بخش پایانی نیز شامل موسیقی‌هایی می‌شود که بومی ـ جهانی شده هستند. به این معنا که یک سری از ویژگی‌های جهانی وارد این‌گونه موسیقی شده است؛ اما فعالان این‌گونه موسیقی این ویژگی‌ها را با مبانی بومی خودشان میکس و ترکیب کرده‌اند.

 

استادان بیشتر به سویه نخست تأکید داشتند یعنی موسیقی‌های که بومی است و کمتر دستخوش دگرگونی شده‌اند و جای دسته‌های دوم و سوم در فستیوال‌های ما خالی است و عملا دیده نمی‌شوند و باید فکری برای حضور این ژانرها کنیم.

 

موضوع مغفول دیگر بحث آموزش است افرادی که به ارائه موسیقی منطقه خود می‌پرداختند فضایی در اختیار نداشتند تا موسیقی خود را به‌صورت کارگاهی، آموزشی مطرح کنند و مخاطبان به‌صورت عمیق بافرهنگ موسیقی آن‌ها آشنا شوند و جشنواره تنها معطوف به ارائه اجراست و جدا از شماری از مخاطبان و هیئت ‌داوران که کارشناس هستند افراد عادی با مختصات موسیقی منطقه آشنا نبودند و نمی‌توانستند اطلاعاتی را دراین‌باره دریافت کنند. نقد دیگری که می‌توان به جشنواره نواحی داشت این است که این جشنواره باید در زمانی برگزار شود که مدارس باز هستند و خود این امر بر بار آموزشی جشنواره می‌افزاید چراکه دانش‌آموزان می‌توانند در جشنواره حضور پیدا کنند و یا اینکه هنرمندان برای معرفی موسیقی منطقه خود به مدارس بروند و ضمن معرفی ساز، آن را اجرا کنند زیرا نسل جوان باید با این تنوع موسیقی ایرانی آشنا شوند.

 

چراغی: به نظرم شما و دوستانتان منظورتان این است که باید در این‌گونه رویدادها بخش آموزش و پژوهش را بیشتر تقویت کنیم؟

 

آقامحسنی: بله اما باید بار آموزشی که یک نوع انتقال اجتماعی هم در آن نهفته است را گسترش دهیم نه اینکه جشنواره محدود به گروه موسیقیدانان شود و مخاطبانش و مجریانش تنها موزیسین‌ها باشند. بلکه رسالت برنامه‌های این‌چنینی باید پوشش دادن گروه‌های مردمی بوده و تنها ویژه خانواده موسیقی نباشد.

 

چراغی: در بخش پژوهشی چه گفتگوهایی مطرح شد؟

 

آقا محسنی: در این بخش دو بحث عمده مطرح داشتیم نخست مطالعه موسیقی شهری و دیگری متدهای تازه در کار میدانی که استوار بر گرندد تئوری» بود و ابزاری را در اختیار افراد شرکت‌کننده می‌گذاشت تا بتوانند از آن طریق شبکه‌های مختلف گفتمانی و دیدگاه‌هایی که پیرامون یک پدیده وجود دارد را شناسایی کنند که ما بر پایه این تئوری، بروشور جشنواره را واکاوی کردیم.

 

چراغی: بعید می‌دانم در آن زمان محدود موفق به انتقال این مفاهیم شده باشید؟

 

آقا محسنی: در کرمان هیچ وارد بحث تئوری نشدیم و تنها سه دسته موسیقی نواحی را با تمرکز مطرح کردیم اما در تهران و در قالب این ورک شاپ مفاهیم خوبی را به شرکت‌کنندگان انتقال دادیم زیرا هم‌ زمان خوبی در اختیار داشتیم و هم شرکت‌کنندگان افراد آشنا به این حوزه بودند.

 

چراغی: در حوزه پژوهش «موزه موسیقی» هم فعال هستید. آنجا مشغول چه‌کاری هستید؟

 

آقامحسنی: رویکرد بخش موسیقی این موزه این است که بتواند محتوای موسیقی که در آنجا وجود دارد را به گونه بهینه در اختیار پژوهشگران قرار دهد. در همین راستا مشغول آماده کردن بانک اطلاعاتی دوزبانه از مجموعه آثار صوتی که در موزه موجود است هستیم تا علاقه‌مندان با یک جستجوی ساده بتوانند اطلاعات تخصصی را به دست بیاورند. اگرچه این امر شامل فایل‌های صوتی نمی‌شود اما اطلاعات آثار ضبط‌شده قابل ‌دسترس است.

 

در کنار این موضوع، در اندیشه ایجاد فضایی برای انتقال دانش هستیم که از دو سال گذشته تاکنون 15 برنامه پژوهشی را برگزار کرده‌ایم. این برنامه‌ها با شرکت دو دسته از سخنرانان برگزار می‌شود. یک دسته از آن‌ها اساتید غیر ایرانی حوزه رشته موسیقی‌شناسی هستند و متدهای نوین و پژوهش‌های نوینی که انجام داده‌اند را معرفی می‌کنند تا گستره دید دانشجویان اتنوموریکولوژی به لحاظ الگوها و روش‌های پژوهشی وسیع شود. برنامه‌های دسته دوم هم تریبونی برای دانشجویانی است تا پژوهش‌هایی موفق و پایان‌نامه‌هایی را که انجام داده‌اند را ارائه کنند. در تلاش هستیم محتوای سخنرانی‌ها را تبدیل به کتاب پژوهشی کنیم در همین راستا سخنرانی‌های سال اول آماده و در حال گذراندن مراحل اداری است.

 

چراغی: آگهی اجرای جشنواره فرهنگ چین در «موزه موسیقی» را دیدم این مجموعه شامل چه برنامه‌هایی بود؟

 

آقامحسنی: این برنامه‌ اواخر شهریور با همکاری انجمن ‌دوستی ایران و چین در حوزه موسیقی برگزار و مجموعه‌ سازهای ملی چین در آن معرفی شد و آن‌ها به اجرای قطعاتی در این خصوص پرداختند.

 

چراغی: می‌دانم که افزون بر این فعالیت‌ها در دانشگاه تدریس هم داری. چگونه دغدغه‌های پژوهشی‌ات را در متن آموزش‌ها به دانشجوها انتقال می‌دهی؟

 

آقامحسنی: یکی از دروسی که در دانشگاه تدریس می‌کنم موسیقی نواحی ایران است. برجسته‌ترین محور کارم را بر مبنای رابطه اصالت و جهانی‌شدن در مناطق مختلف ایران قرار داده‌ام و از دانشجویان می‌خواهم در این خصوص تحقیق کنند و تنها به ادبیات پژوهشی گذشته تکیه نکنند، بلکه با کار میدانی و نزدیک شدن به آن مناطق چه از راه حضور فیزیکی و چه از طریق فضای مجازی که این روزهای حاوی مطالب و اطلاعات سودمندی است رابطه اصالت و جهانی‌شدن را بیابند تا محدود به دسته اول که موسیقی نواحی است نشوند و به جهانی‌شدن آن و ترکیب این دو با هم بپردازند.

 

چراغی: نگرانی تو درباره موسیقی نواحی چیست؟

 

آقامحسنی: در حال حاضر یک سری از ژانرهای موسیقی که در مناطق مختلف ایران بود در حال نابودی است منتها این واقعیت به دلیل شرایط اجتماعی و شرایط زندگی رخ ‌داده است. پس این موسیقی‌ها باید ثبت و ضبط شوند اما چالش اصلی ما این نیست و نباید تمام تمرکزمان را معطوف به این موضوع کنیم و از مقوله تغییرات غافل شویم در حالی‌که این تغییرات به‌ مرور در حال جاگیری در آن فرهنگ است و امکان تبدیل‌شدن به اصالت موسیقی آن منطقه را دارد؛ بنابراین در کنار پرداختن به ژانرها ضروری است که اتفاقات روز مناطق را نیز پایش کنیم تا بتوانیم چرایی‌ها این تغییرات را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم.

 

گفتگو :صادق چراغی