خانم بازیگر: سینما را چند خانواده قرق کردهاند
سالهاست او را در آثار تلویزیونی و روی صحنه تئاتر میبینیم و صدایش را به عنوان صداپیشه و دوبلور روی شخصیتهای مختلف میشنویم. معصومه آقاجانی در حوزه نمایشهای رادیویی نیز فعال است و با صدایش در این آثار نیز نقشآفرینی میکند.
همه اینها نشان میدهد توانمندیهای زیادی دارد و بیراه نیست اگر اکنون از شرایط کاری گلایهمند باشد! او همه عمرش را صرف هنر کرده است، اما آیا آنهایی که گردانندگان حوزه هنر هستند این تلاش را دیده و برای او کم نگذاشتهاند؟ با آقاجانی که در یکی از اپیزودهای سریال محکومین بازی کرده است، همصحبت شدیم تا از زندگی و همه سالهایی که در عرصههای مختلف هنری فعالیت کرده و میکند، بگوید.
چه عواملی باعث شد به حوزه هنر علاقهمند شوید و کارهای مختلفی را در این زمینه تجربه کنید؟
نوجوان که بودم در شبهای شعر شرکت میکردم، 15 ساله بودم که در یکی از همین برنامهها بازی در نمایش «بامها و زیربامها» نوشته دکتر غلامحسین ساعدی به من پیشنهاد شد و در آن بازی کردم. همین نمایش باعث شد وارد دنیای هنر شوم و دریچهها یکی پس از دیگری به رویم باز شد و در این گشایش هم رشد بود و هم تکامل و آگاهی. دنیای هنر آنقدر وسیع بود که همه موضوعات جهان را در خود جای میداد و همین جذابیت باعث شد در دنیای فرهنگ و هنر ماندگار شوم.
کارتان را از ارومیه شروع کردید؟
ارومیه محل تولدم است و ما زیاد در این شهر زندگی نکردیم. مادرم از مهاجران گرجستان است و پدرم اصلیت آذری دارد و اهل ارومیه است. خواهرم، صفا و من در ارومیه متولد شدیم و بعد همراه خانواده به تهران آمدیم. البته افتخار میکنم که زادگاهم ارومیه است چون این شهر فوقالعاده زیباست.
این که اصلیت مادرتان گرجی است در پرورش و کشف استعدادها و انتخابهای شما موثر بود؟
نه! علاقهمندی ما به هنر از درون خانواده آغاز نشد و یک رشته اتفاقات اجتماعی باعث شد من وارد دنیای هنر شوم و در این مسیر پدرم اصلیترین حامیام بود، پدرم در عمل به ما آزادی در انتخاب راه زندگی را یاد داد.
صدای خوبی دارید و با توجه به صدای خواهرتان گویا این ویژگی در خانواده شما ارثی است؟
صدا ویژگی کاملا ارثی است! اما اینکه چگونه از صدا مراقبت شود و پرورش یابد به این موضوع بستگی دارد که چقدر به صدای خود توجه کرده و بخواهید از آن استفاده کنید.
استادانی داشتید که فن بیان را به شما آموزش بدهند؟
بله ! من از سن کم کارم را در تئاتر شروع کردم و این هنر را به صورت جدی ادامه دادم تا زمانیکه ازدواج کردم و خدا به من دوتا بچه داد و تصمیم گرفتم بیشتر وقتم را با آنها بگذرانم به همین دلیل کمی فاصله بین کارم ایجاد شد. اما همیشه با بهترینهای حوزه تئاتر همکاری میکردم که در کار خود بینظیر بودند و بسیار از آنها آموختم و اکنون نیز همچنان در حال آموختن هستم. وقتی برای دوبله یک کار کنار آقای منوچهر اسماعیلی مینشینم و گویندگی میکنم،همچنان از ایشان یاد میگیرم.
گفتید که هنر باعث شد تا آگاهی شما از دنیای پیرامون بیشتر شود، چطور این اتفاق رخ میدهد و این آگاهی چگونه سختیهای زندگی را آسانتر میکند؟
آدم وقتی آگاه میشود، نه با سختیها کنار میآید و نه از آنها عبور میکند بلکه آنها را درست شناسایی کرده و یاد میگیرد که چگونه آنها را پذیرفته و حلشان کند.آگاهی درست مانند چراغی است که یک معدنکار روی کلاه خود نصب میکند تا در تاریکی معدن، راه خود را پیدا کرده و به پیش برود. چراغ موانع و سختیهای مسیر را از بین نمیبرد اما به معدنکار کمک میکند اطراف خود را ببیند تا بتواند از خود مراقبت کند.
معمولا در حوزه بازیگری نقش زنان زجر کشیده را به شما میدهند؛ زنی که با مشکلات و سختیهای زیادی مواجه میشود. این محدودیتی که در ایفای نقشهای شما وجود دارد به انتخابهای خودتان بستگی دارد یا عوامل دیگری شما را به این سمت میبرند؟
به جرات میگویم که فیلمسازان ما بسیار تنبل هستند و کارگردانان خلاق تعدادشان از انگشتان دو دست هم کمتر است. بیشتر کارگردانان سراغ سوژهها و بازیگرانی میروند که قبلا امتحان خود را پس دادهاند و دیگر لازم نیست آنها زحمت بکشند و از یک بازیگر، بازی جدیدی بگیرند و نقشی متفاوت با او تجربه کنند. در سریالهایی مانند کلانتر و زیرتیغ، نقشهایی متفاوت داشتم به این دلیل که کارگردانان این آثار زحمت این را به خود دادند نقشی به من بدهند که تاکنون آن را بازی نکردهام. اما واقعیت این است که خودم همیشه مراقب هستم که به دام نقشهای تکراری نیفتم. تلخترین اتفاقی که برای یک بازیگر رخ میدهد دچار کلیشه شدن است و این که کارگردانها به او اعتماد نکرده که نقشهای مختلف را به او بدهند.خوشبختانه با سختگیریهای خودم در انتخاب نقشها، کارگردانان اعتماد میکنند و نقشهای متفاوت را به من میدهند.اما چند سال است که حوزه بازیگری کاملا باندبازی شده و بازیگرانی مدام در آثار سینمایی و تلویزیونی بازی میکنند که یک نفری پشت پرده هست و دستشان را میگیرد.
یعنی توانمندیهای یک بازیگر دیگر اهمیت ندارد؟
دقیقا ! قبلا برای کارگردان و تهیهکننده مهم بود چه کسی نقش را بازی میکند، به همین دلیل برای بازیگری که مدنظرشان بود وقت میگذاشتند و او را مجاب میکردند که نقش را بپذیرد ؛ اما سالهاست تعدادی بازیگر در بیشتر فیلمها و سریالها حضور دارند، در همه جشنوارهها شرکت میکنند؛ گروهی که به صورت خانوادگی سینما را قُرق کردهاند و جای نفس کشیدن برای دیگران نمیگذارند.اما به نظرم بهتر است کمی انصاف به خرج بدهیم و انحصار طلب نباشیم و برای دیگران هم جای کار بگذاریم. دنیای سینما و تلویزیون وسیع است و از نظر بازیگری فقیر نیست با این شرایط واقعا جای سوال است که چرا فقط چند بازیگر امکان حضور مقابل دوربین را دارند و برای بقیه جایی نیست؟