//
کد خبر: 7261

کارگردان «انزوا»: عاشق مسعود کیمیایی هستم/قیصر قهرمان دهه 60 بود!

عباس‌میرزایی می‌گوید: اگر در دهه 60 جوان‌های مملکت می‌روند از خاک این کشور دفاع می‌کنند و شهید می‌شوند حتما مادران و پدرانی داشته‌اند که قیصر را دیده‌اند.

 

به گزارش فرتاک نیوز ، مرتضی‌علی عباس‌میرزایی که با اولین فیلم سینمایی بلند خود به نام «انزوا» در جشنواره فیلم فجر حضور دارد خود را متاثر از مسعود کیمیایی و دیگر بزرگان سینما می‌داند هرچند اولین تجربه فیلم بلند او تماشاگر را به یاد «قیصر» کیمیایی و سینمای او می‌اندازد و شاید به همین دلیل گفتگو بیشتر حول محور قیصر، قهرمان در سینمای ایران، امید در سینمای اجتماعی و... می‌چرخد.

مرتضی‌علی عباس‌میرزایی در رابطه با تاثیری که از مسعود کیمیایی گرفته است، گفت: تنها مسعود کیمیایی نبود. نمی‌توانی متولد دهه 60 باشی، عاشق سینما باشی و خودت را از بزرگان سینمای ایران که با آنها بزرگ شده‌ای؛ جدا کنی. از بچگی محال است فیلم‌های بزرگان سینما را ندیده باشید؛ مثل علی حاتمی و مهرجویی و کیمیایی. من عاشق مسعود کیمیایی هستم و این را همه می‌دانند. حتی وقتی سر صحنه سکانسی از ورود پرویز به کترینگ علی زالی می‌گرفتیم که بچه‌ها صدای فیلم قیصر را درمی‌آوردند.

او با بیان اینکه «محال است در ایران فیلم بسازید و بگویید من تحت تاثیر بزرگان سینمای ایران نبودم» گفت: اتفاق عجیبی است اگر کسی این حرف را بزند یا تحت تاثیر فیلم‌سازان بزرگ جهان نباشد. بالاخره ما فیلم‌سازیم و باید فیلم ببینیم، باید بخوانیم و یاد بگیریم. این نظر شخصی من است شاید دوست دیگری بگوید من نه می‌خوانم نه می‌بینم و نه دوست دارم که یاد بگیرم. ولی من اینطوری فکر نمی‌کنم. فکر می‌کنم به همراه من یعنی بخشی از هویت من سینمای بزرگان ایران است. یکی‌اش آقا مسعود کیمیایی است که من خیلی دوستش دارم و این برای من خیلی ارزشمند است.

این فیلم‌ساز با اشاره به اینکه «من تاکنون دستیار هیچ کارگردانی نبوده‌ام» گفت: یادگیری من در فیلم‌ها و صحبت‌های این آدم‌ها بوده است. ازشان خیلی یاد گرفتم که یکی از آنها کیمیایی است. سینما یعنی کیمیایی یعنی علی حاتمی. نمی‌توانید راجع به سینمای ایران حرف بزنید ولی اسم این آدم‌ها را نیاورید.

قیصر قهرمان دهه 60 بود/«اخلاق» قیصری ادامه دارد

عباس‌میرزایی در رابطه با اینکه آیا دوره پرداخت به موضوع «غیرت» به شکل قدیمی‌اش در سینما تمام نشده است؟ گفت: قدیمی‌ها می‌گفتند اگر دیدی کسی در چاه افتاده دستش را بگیر و بکش‌اش بیرون؛ به این حرکت می‌گویند جوانمردی. امروز می‌گویند اگر دیدی کسی در چاه افتاده از بغلش بگذر و برو چون تو را هم پایین می‌کشد؛ این یعنی ناجوانمردی.

او ادامه داد: راجع به مرد بودن، باغیرت بودن و جوانمردی، اصلا راجع به حوزه‌های اخلاق اگر از صفر آفرینش تا ته آن حرف بزنید درست است چون در تاریخ و زمان نمی‌گنجد. زمان چیزی است که ما ابداع کردیم و تعریفش می‌کنیم وگرنه تا مادامی که انسان وجود دارد مردانگی و غیرت و شرف و عزت وجود دارد. بیش از 1400 سال پیش امام حسین ما را شهید کردند نمی‌توانی بگویی وجود ندارد و عزت و شرفی که به خاطرش شهید شد؛ تمام شده است.

این فیلم‌ساز با بیان اینکه «قیصر یعنی قهرمان دهه 60» گفت: قیصر فیلم مسعود کیمیایی یک مرد، یک جوانمرد، یک آدم باغیرت است که در آن عصر درخشیده است. امروز هم نیاز به قهرمان‌هایی داریم که مرد و باغیرت و باشرف باشند. قیصر برای عصر خودش است؛ جلوتر که می‌آییم خیلی چیزها به لحاظ تکنیکی در دنیا مدرن می‌شود اما اخلاق همان است که بود، نمی‌توانیم آن را حذف کنیم.

شهدا حتما پدر و مادرهایی داشتند که «قیصر» را دیده بودند

عباس‌میرزایی با اشاره به بستر اصلی فیلم «انزوا» گفت: اگر سراغ موضوع قضاوت می‌روم برای این است که نمی‌توانی بگویی من قضاوت نمی‌کنم. خیلی‌ها را دیدم که می‌گویند قضاوت نمی‌کنم؛ نه! این کم لطفی است.

کارگردان فیلم «انزوا» ادامه داد: مثلا زن بی‌سرپرست و بدسرپرست که در این فیلم از آن حرف می‌زنیم، برای تاریخ امروز ماست؟ همیشه بوده و شاید تبدیل به بحران بزرگتری هم شده باشد. وقتی با یک نگاه ناجوانمردانه راجع به یک زن قضاوت می‌کنید که سرنوشت دو بچه هم تحت تاثیر قرار می‌گیرد، این دو آینده‌ی ایران هستند.

عباس‌میرزایی یادآور شد: اگر در دهه 60 جوان‌های مملکت می‌روند از خاک این کشور دفاع می‌کنند و شهید می‌شوند حتما مادران و پدرانی داشته‌اند که قیصر را دیده‌اند؛ جوان‌هایی که رفته‌اند تا از ناموس و دین و مرزهایشان دفاع کنند. شاید بارها از خودمان پرسیده باشیم اگر امروز جنگ شود چه اتفاقی می‌افتد؟ به نظرمن هنوز قیصرها وجود دارند.

به قهرمان‌های سینما کم‌لطفی کردیم

کارگردان فیلم «انزوا» با اشاره به تاثیرگذاری سینما روی جامعه، گفت: در جامعه‌ای که کتاب‌خوانی‌اش دو دقیقه در سال است، تلگرام و دنیای مجازی و اینترنت تاثیرگذارتر است. چون در دنیای مدرن همه‌اش سرمان در تلگرام است و دوست داریم فیلم ببینیم تا کتاب بخوانیم.

عباس‌میرزایی ادامه داد: برای اینکه قهرمان را کمرنگ کردیم و به آن کم لطفی کردیم و توجه‌مان را کم کردیم. امروز قهرمان بچه‌های ما قهرمان‌های هالیوود شده‌اند. ما هیچ چیزی از سینمای دنیا کم نداریم به لحاظ استعداد، قصه‌گویی، نوع روایت و فرم اتفاقا خیلی جلوتریم و می‌توانیم باشیم. اما چرا کار نمی‌کنیم؟ چون دغدغه اصلی آدم‌ها پول شده است.

از سینمایی که مردم در اولویتش نباشند می‌ترسم

عباس‌میرزایی یادآور شد: خیلی دلم می‌خواهد برای مردم فیلم بسازم و مردم انتخابم کنند و به من هویت دهند چون از جنس خودشان‌ام. از سینمایی که مردم در آن در اولویت نیستند همیشه ترسیده‌ام و برایم عجیب بوده که یک آدمی چطور به خودش اجازه می‌دهد وقت همه را بگیرد و چیزی به آنها ندهد. از این می‌ترسیدم که در این دام بیفتم.

کارگردان فیلم «انزوا» ادامه داد: روزی که برای فیلمنامه «انزوا» در وزارت ارشاد می‌جنگیدم؛ گفتم اجازه دهید مردم انتخاب کنند که من فیلم بسازم یا نه. اگر فیلم برای مردم بسازید مطمئن باشید دنیا نگاه‌تان می‌کند. دنیا در حوزه انسانیت و اخلاق از تو استقبال می‌کند. معتقدم خدا نظر ویژه‌ای دارد و به آدم‌هایی که به بنده‌هایش توجه می‌کند. من دوست دارم در این موقعیت قرار بگیرم.

در سینمای اجتماعی نمی‌شود تلخی‌ها را ندید اما باید نور را نشان داد

این فیلم‌ساز با بیان اینکه «من آدم امیدواری هستم و از آدم‌های جنگی‌های زندگی‌ام یاد گرفته‌ام مقاومت کنم» گفت: چون امید دارم و بزرگان دین‌ام گفته‌اند بزرگترین گناه ناامیدی است؛ در سینما وقتی سمت مسائل اجتماعی می‌روید نمی‌توانید تلخی‌ها را نبینید. اما مهم این است که بارقه‌های امید یا دست‌کم سو سو زدن نور امید را نشان دهید.

عباس‌میرزایی ادامه داد: یک صفحه سیاه را درنظر بگیرید. یک نقطه سفید در آن باشد همان نقطه سفید کافی است تا به آن صفحه خیره شوید. خیلی دلم می‌خواست وقتی فیلم می‌سازم مردمی که از سالن بیرون می‌آیند خوشحال و امیدوار باشند. من هم در همین کشور زندگی می‌کنم و از نظر اقتصادی تحت فشارم اما هنوز امید دارم که ما هم‌نسلان پشت هم باشیم و بزرگترها ما را ببینند و مردم حمایت‌مان کنند. اینطور نباشد که همدیگر را فقط براساس سلایق شخصی‌مان یا پول بزنیم.

او یادآور شد: قبل از جشنواره خیلی‌ها سراغم آمدند و گفتند اگر فلان قدر بدهی یا فلان آدم‌ها را تحویل بگیری و یا هزینه کنی، خبرنگاران و منتقدان برایت نقدهای مثبت می‌نویسند. اصرار کردند فیلم من را قبل از جشنواره ببینند و موضوع هدیه هم برقرار باشد و خوب بنویسند اما من قبول نکردم. گفتند تاوان بدی می‌دهی. گفتم چرا من را می‌ترسانید؟ این نشان می‌دهد ما پشت هم نیستیم و چشم‌مان را روی همه چیز می‌بیندیم. اما من امیدوار بودم و امروز هم نتیجه‌اش را می‌بینم.

 

 

 

منبع: دیباچه