پرده از راز ارتباط پنهانی مربی رزمی کار با زن شوهردار برداشته شد

زمستان 95 یک مرد 35 ساله به نام حبیب به کلانتری شهرری رفت و از همسر32ساله اش به نام اعظم شکایت کرد. وی گفت: :مدتی پیش یک ناشناس به تلفن همراهم زنگ زد و رازی را برملا کرد که زندگی ام را تغییر داد. مرد ناشناس از رابطه پنهانی همسرم با یک مرد پرده برداشت و از من خواست تا بیشتر مراقب رفت و آمدهای همسرم باشم.

من چند روز اعظم را تعقیب کردم تا اینکه او را سوار خودرو مربی باشگاهی که هر روز عصر به آنجا می رفتم دیدم. من فهمیدم همسرم با مربی رزمی کاری که پیش او دوره می دیدم در ارتباط است. حتی چند عکس هم از آنها گرفته ام. به دنبال شکایت این مرد اعظم بازداشت شد اما ادعا کرد بی گناه است.

حبیب در مراحل بعدی تحقیق های پلیسی گفت: من صاحب سه فرزند هستیم و کوچکترین فرزندم شش ماه دارد. من حالا شک دارم فرزند کوچکم فرزند خودم باشد.

به دنبال اظهارات این مرد از فرزندش آزمایش DNA گرفته شد. وقتی نتیجه آزمایش نشان داد کودک شش ماهه متعلق به حبیب نیست برای زن و مرد خیانتکار کیفرخواست صادر شد و آنها دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و با حضور یک مستشار غیرعلنی و پشت درهای بسته محاکمه شدند.

در ابتدای جلسه زن مهرداد مربی ورزشی نیز از شوهرش شکایت کرد. وی گفت: من مدرک فوق لیسانس دارم و فرهنگی هستم. سالهاست با همسرم زندگی می کنم . همیشه به او اعتماد داشتم و هیچ وقت فکر نمی کردم چنین خیانتی کند. ما چند ماهی است به اصرار همسرم به خانه جدید که حالا فهمیده ام خانه روبه رویی محل سکونت زن جوان است نقل مکان کرده ایم. همسرم مدتی پیش چند قالیچه را از خانه مان بیرون برد و ادعا کرد که آن ها را به خانواده های نیازمند می دهد ولی چند روز بعد همان قالیچه‌ها را در حالی که شسته شده بود روی دیوار همسایه رو به رویی دیدم . این ماجرا را به شوهرم گفتم اما او گفت اشتباه می کنم. حالا مطمئن شده ام همسرم با زن همسایه روبه رویی که اعظم است در ارتباط بوده و من دیگر قادر به ادامه زندگی با همسرم نیستم و می خواهم از او جدا شوم.

سپس اعظم به دفاع پرداخت و منکر رابطه پنهانی با مربی ورزشی شد. مرد جوان نیز خودش را بی گناه خواند و گفت: من قربانی توطئه زنانه شده ام. مدتی است خانه ای خریده ام که به خاطر سند زدن آن با همسرم اختلاف دارم. گمان می کنم همسرم چنین شکایتی را مطرح کرده تا مرا به دردسر بی اندازد و خانه ام را صاحب شود.

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.