این یکی هم تقصیر عادل است؟
چند روز پیش بود که خبر تماس یکی از اعضای کادرفنی پیکان با یکی از بازیکنان نفت تهران و تلاش او برای دستیابی به ترکیب اصلی طلاییپوشان منتشر شد. پس از آن مسوولان پیکان سعی کردند موضوع را تکذیب کنند، اما انتشار فایل صوتی این تماس، جای هیچ شبههای باقی نگذاشت که مربی پیکان در صدد دستیابی نامشروع به ترکیب تیم حریفش بوده است؛ مسابقهای که پنجشنبه هفته گذشته برگزار شد و دو تیم در یک بازی کمرمق به تساوی یک بر یک رضایت دادند. حالا به نظر میرسد یک لقمه آماده در اختیار کمیته اخلاق قرار گرفته؛ کمیتهای که باید خودش را از اتهام ماجراجویی در پروندههای بزرگ و پرسروصدا خلاص کند و نشان بدهد برای سلامت فوتبال ایران واقعا حاضر است گامهای عملی بردارد.
تردیدی نیست که کار مربی پیکان غلط بوده و حتی شاید در مورد اقدام بازیکن نفت یا حداقل لحن او هنگام صحبت در مورد همبازیانش هم انتقاداتی وجود داشته باشد. با این همه جدا از جنبه اخلاقی ماجرا، این موضوع از نقطه نظر فنی هم قابل تامل است. واقعا آیا سطح علمی فوتبال ما اینقدر بالاست که اگر مربیان بدانند تیم مقابل با چه ترکیبی در زمین حاضر میشود، غوغا به پا خواهند کرد؟ یعنی کادرفنی پیکان اینقدر خبره، باریکبین و کاربلد است که صرفا با پی بردن به ارنج تیم مقابل میتواند نقشههای فنی ایدهآل و متناسب طراحی کند و به نتیجه برسد؟ اگر اینطور است، پس چرا همین تیم 10هفته است هیچ مسابقهای را نبرده و پشت سر هم میبازد و مساوی میکند؟ پس چرا پیکان اینجای جدول است و سرمربی نامدارش، مجیدخان جلالی هم سالهاست موفقیت چشمگیری نداشته؟
یک هفته قبل از اینکه پیکان با نفت بازی کند و این قیلوقالها راه بیفتد، شاگردان جلالی به مصاف پرسپولیس رفتند. پرسپولیس برانکو یکی از تیمهایی بوده که در این دو، سه سال تقریبا هر هفته با ترکیب اصلی کاملا قابل پیشبینی به میدان رفته است. پیش از همین بازی با پیکان هم اکثر رسانهها ارنج اصلی پرسپولیس را صددرصد درست پیشبینی کردند؛ اما پیکان در 10دقیقه نخست دو گل خورد و شاید اگر پرسپولیسیها کمی بادقتتر عمل میکردند، در همان نیمه اول یک نتیجه عجیب و غریب به ثبت میرسید. خب سوال این است که آن روز چرا چشمه هنرهای همکاران جلالی خشکید و آنها بهرغم آگاهی از ارنج اصلی حریف تدبیر مناسبی در نظر نگرفتند؟ سوال دیگر این است که اصلا چرا آقایان به جای این همه مرارت، بازیهای قبلی نفت تهران را آنالیز نکردند؟ پرسش بعدی این است که اساسا بین سطح فنی فشنگچی و بیکزاده چقدر تفاوت هست که نیاز به این کارآگاهبازیها باشد؟ و یک سوال خطرناکتر؛ کسی که در تماس با بازیکن حریف میتواند ترکیب اصلی تیم را از او بگیرد، ممکن است در چنین تماسهایی، چه خواستههای دیگری را مطرح کند؟
**********
درست از همان هفتهای که عادل فردوسیپور به داستان جادوگری در فوتبال پرداخت و مجید جلالی هم بدون ذکر نام به استفاده از خرافات در سالهای دور متهم شد، پیکانیها دیگر رنگ برد را ندیدند. آقا معلم هم در این چند هفته خیلی از نود شاکی بوده و بارها این برنامه را متهم کرده که با پرداختن به حواشی مبتذل، بحثهای مهمتر را مغفول میگذارد. حالا سوال از آقای جلالی این است که آیا جاسوسی همکار شما از بازیکن تیم حریف هم یک بحث مبتذل است؟ در حال حاضر دو فرضیه در مورد این پرونده قابل طرح است؛ یکی اینکه خود جلالی در این ماجرا نقش داشته که واویلا و دیگری آنکه این اتفاق بدون اطلاع او رخ داده که استاد به سرعت باید برخورد کند. شما که این همه سال از «فوتبال فردا» حرف زدید، نگفته بودید که تماس دزدکی با بازیکن تیم حریف هم جزو مولفههای فوتبال فرداست؛ گفته بودید؟