//
کد خبر: 80371

مشارکت سیاسی بی‌قاعده در ایران

نویسنده: لقمان قنبری

اصولاً هر اقدام سیاسی نظیر مشارکت سیاسی و یا مشارکت در راهپیمایی باید مستلزم دو گونه تصمیم باشد.

‌تصمیم نخست درباره اقدام کردن یا اقدام نکردن، و تصمیم دوم درباره جهت این اقدام است.

برای مثال افراد نباید صرفاً ‌تصمیم بگیرند در یک راهپیمایی و یا انتخابات ریاست جمهوری  شرکت بکنند یا نکنند بلکه باید درباره اینکه به چه دلیل منطقی باید اقدام به مشارکت کنند یا نکنند نیز تصمیم بگیرند یعنی باید مشارکت اقدامی جهت‌دار باشد. این یک قاعده است که این قاعده متاسفانه در جامعه ایران هنوز شکل نگرفته است.

این بدین معنی که تصمیم بیشتر شرکت کنندگان  برای مشارکت در جامعه ایران خالی از جهت است و دلیل آن هم به مسئله‌ای بنام عوامل تحریک کننده خارجی در برساخته کردن ذهن و فکر مشارکت کننده بر می‌گردد.

 این عوامل تحریک کننده مجال شکل‌گیری تفکر مقایسه‌‌ای و تبیین‌گر را از فرد می‌ستانده  به عبارت دیگر فرد فکر می‌کند که خوداندیش و دارای ذهن خودمختار است در حالی که اصلاً فاقد دانش و مهارت فکرکردن برای رسیدن به سطح بالاتری از تفکر یعنی کسب بینش در جهت هدفمند کردن کنش‌های سیاسی و ازجمله مشارکت سیاسی است.

 کسب بینش روش و مهارت می‌طلبد و کار هر کسی نیست. بیشتر شهروندان به دلیل برخورداری از نعمت ذهن کوپیپیستی هر آنچه را که در طول روز از رسانه‌ها القاء می‌شود مبنای فکر کردن خود می‌انگارند به عبارت دیگر مبنای اقدام به مشارکت یا مشارکت نکردن کنش عقلائی هدفمند نیست.

 ذهنیت‌های منفرد مشارکت شهروندان ایرانی تحت تاثیر استبداد ذهن جمعی می‌باشند که خود این ذهن جمعی برساخته شده توسط محرک‌های بیرونی و خارج از تصمیم و اراده واقعی  شهرندان  است.

به علاوه رسانه دولتی یک قدرت بیرونی خارج از اراده شهروندان است که نقش مهمی در شکل دادن به  اقدام به مشارکت یا مشارکت نکردن آنها دارد.

 حتی این رسانه می‌تواند باور قلبی شما را تحت تاثیر قرار دهد که برای مثال روز جمعه در صف اول نماز جمعه باشد و علیه کسی یا کشوری شعار سر بدهید این یعنی ذهن و بدن شما در خدمت مهندسی سیاسی برای راهپیمایی و مشارکت قرار گرفته است.

برای نمونه اگر از افرادی که در راهپیمایی و یا انتخابات ریاست جمهوری شرکت می‌کنند در یک شرایط و یک روز معمولی پرسیده شود شما چه اندازه احساس می‌کنید در سیاست‌های کلان اثر گذار خواهید بود یقیناً می‌گویند من که عددی نیستم تصمیمات را اون بالا می‌گیرند این مصداق مشارکت بدون جهت مردم در ایران است.

 تصمیم به مشارکت قاعده‌مند را  باید فرد خود انتخاب کند و  باید خارج از عوامل محیطی تحریک کننده و تحریف کننده و پاداش دهند باشد.

امروزه نظام پاداش‌دهی به منظور تحرک دانش‌آموزان مدارس و کارکنان ادرای برای مشارکت در امور سیاسی از مصادیق مشارکت بی‌قاعده و بدون جهت است.