//
کد خبر: 8722

بلای وحشتناکی که نوجوان ١٥ساله‌ بر سر رقیب عشقی دوستش آورد!

جلسه رسیدگی به اتهام نوجوان ١٥ساله‌ای که رقیب عشقی دوستش را به قتل رسانده بود، برگزار شد.

آبان سال ٩٤ فردی با پلیس ١١٠ تماس گرفت و از مرگ جوان ١٨ساله‌ای در ورامین خبر داد. مأموران پلیس پس از شنیدن این خبر، به سرعت خود را به محل رساندند و پس از تحقیقات اولیه، متوجه شدند مقتول فردی به نام امین است که پس از درگیری با نوجوانی ١٥ساله به نام وحید، با ضربه چاقو کشته شده است. همچنین مأموران پلیس متوجه شدند سه نوجوان در ورامین در حال دعوا بوده‌اند که میان دعوا یکی از آنها مکان را ترک کرده و درگیری میان دو نفر باقی‌مانده، بالا گرفته است. در همین حین یکی از آنها با چاقو مقتول را به قتل رساند. به‌این‌ترتیب، مأموران پلیس کار خود را برای دستگیری وحید آغاز و همان شب موفق شدند او را در خانه‌اش بازداشت کنند.

 

وحید ماجرا را چنین برای بازپرس جنایی تعریف کرد: امین را نمی‌شناختم؛ اولین‌بار بود او را می‌دیدم. آن روز در خانه بودم که سعید با من تماس گرفت و گفت فردی به نام امین مزاحم مینا شده و قرار است با او دعوا کند. از من خواست همراهش بروم. من هم قبول کردم. وقتی امین را دیدیم، اول به یکدیگر فحش دادیم. سعید در میان دعوا محل را ترک کرد. امین فحش بدی به من داد، عصبانی شدم چاقو را برداشتم و آن را پرت کردم. نمی‌دانم چاقو به کجای امین خورد. لباس‌هایم خونی شده بود. به خانه برگشتم و لباس‌ها‌یم را عوض کردم. اصلا فکر نمی‌کردم امین کشته شده باشد. 

 

بعد از گفته‌های وحید، مأموران سعید را بازداشت کردند. سعید به مأموران گفت: مدتی بود در فضای مجازی با دختری آشنا شده بودم. خیلی به او علاقه پیدا کردم. بیشتر اوقات در فضای مجازی با یکدیگر چت می‌کردیم و گاهی با او درددل می‌کردم. هرچه بیشتر از زمان آشنایی‌مان می‌گذشت، علاقه من به او بیشتر و بیشتر می‌شد. من فرد تنهایی در زندگی‌ام بودم؛ برای همین حرف‌زدن با مینا من را آرام می‌کرد.

 

بعد از مدتی متوجه شدم امین نیز در فضای مجازی با او حرف می‌زند و برای او پیغام می‌گذارد. برای همین تصمیم گرفتم با امین حرف بزنم و به او بگویم با مینا کاری نداشته باشد. به امین پیغام دادم و از آنجا آشنایی ما شروع شد. به او گفتم به مینا کاری نداشته باشد. من مینا را دوست دارم. کم‌کم دعوایمان بالا گرفت و در فضای مجازی به یکدیگر فحاشی کردیم. این دعوا مدتی طول کشید تا اینکه به او گفتم اینجا نمی‌شود دعوا کرد، اگر جرئت‌داری بیرون از اینجا با یکدیگر قرار بگذاریم تا نشانت بدهم. همان روز قرار گذاشتیم تا باهم دعوا کنیم. با یکی از دوستانم به نام وحید تماس گرفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم. وحید قبول کرد با من به دعوا بیاید و باهم راهی دعوا شدیم. امین را دیدیم، تنها آمده بود. شروع به دعوا کردیم. به یکدیگر فحش دادیم. دعوا داشت بالا می‌گرفت که من ترسیدم و محل را ترک کردم. نمی‌دانم بعد از رفتن من چه اتفاقی افتاده است.

 

در نتیجه با توجه به گفته‌های سعید و وحید و سایر مدارک موجود در پرونده و شکایت اولیای دم، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. پس از انجام تشریفات قانونی، اولیای دم در برابر قضات قرار گرفتند و از دادگاه درخواست قصاص متهم را کردند. مادر امین گفت: امین خیلی جوان بود تازه می‌خواست زندگی کند. شب‌ها درس می‌خواند روزها در کارگاه کار می‌کرد.

 

پس از آن، متهمان در برابر قضات قرار گرفتند. وحید بار دیگر در دادگاه روز حادثه را همان‌طور که قبلا گفته بود، تعریف کرد و گفت: من قصد کشتن امین را نداشتم. ماهیت جرم را درک نمی‌کردم، بچگی کردم. از اولیای دم می‌خواهم من را حلال کنند. اشتباه کردم. پس از آن سعید در جایگاه قرار گرفت و گفت: پشیمانم از اینکه نتوانستم جلوی اشتباه دوستم را بگیرم. در پایان جلسه، هیئت قضات جلسه را برای رسیدگی بیشتر و معرفی وحید به پزشکی قانونی برای اینکه بدانند زمان قتل درکی از ماهیت جرم داشته است یا خیر، تجدید کردند.