//
کد خبر: 88574

نقشه زن عموی بی شرم برای ارتباط شیطانی با برادرزاده شوهرش

چند مرتبه فیلم‌های مورد نظر را بررسی کردیم تا این‌که متوجه شدیم همه جای بدن مقتول در آتش سوخته بود، جز کف پا‌هایش. همین موضوع من و همکارانم در پلیس جنایی را بر آن داشت که به احتمال زیاد او به قتل رسیده و بعد عامل یا عاملان جنایت برای این‌که مرگ او را حادثه جلوه دهند جسد را به این مکان منتقل کرده‌اند.

تابستان ۹۴ در محل کارم چند پرونده جنایی را بررسی می‌کردم که از طریق مرکز فوریت‌های پلیس ی ۱۱۰ مطلع شدم جسد سوخته مردی در یکی از گردنه‌های کوهستانی در سه کیلومتری شهر یاسوج پیدا شده است. دستورهای لازم را دادم و گروهی از کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی همراه کارشناسان بررسی صحنه جرم در محل کشف جسد که مردی رهگذر آن را پیدا کرده بود، حضور یافتند. بررسی‌‌های اولیه نشان می‌داد جسد متعلق به مرد جوانی است که زیریک خودروی پاترول سوخته است و ساعاتی از مرگ او می‌گذرد. در بررسی‌های مقدماتی احتمال می‌رفت خودروی این مرد دچار نقص فنی شده و زمانی که راننده برای رفع نشت بنزین به زیر خودرو رفته، ناگهان خودرو آتش گرفته و او گرفتار شده است.

همزمان با تشکیل پرونده قضایی، تحقیقات پلیس برای مشخص شدن هویت این مرد آغاز شد تا این‌که زن جوانی با حضور در پلیس آگاهی و مشاهده تصویر فرد فوت شده گفت که این جسد سوخته متعلق به شوهرش است که صبح زود برای آبیاری باغشان خانه را ترک کرده و دیگر بازنگشته است. زمانی که برای یافتن وی به کلانتری محل رفته، متوجه شده خودرویی آتش گرفته و راننده آن فوت شده که با اطلاعات به‌دست آمده از آنها متوجه شده جسد متعلق به شوهرش است.

ده روز از مرگ این مرد گذشته بود که خانواده او با حضور در پلیس آگاهی شکایتی را مطرح کردند و گفتند که گمان می‌کنند پسرشان به قتل رسیده و مرگ او نمی‌تواند بر اثر حادثه باشد. با این شکایت کارآگاهان جنایی به تحقیقات ادامه دادند و با توجه به این که زمان زیادی باید سپری می‌شد تا نظریه پزشکی قانونی علت مرگ را مشخص کند، تصمیم گرفتیم فیلم‌هایی را که کارشناسان صحنه جرم پلیس آگاهی از محل کشف جسد ثبت کرده بودند دوباره بررسی کنیم.

چند مرتبه فیلم‌های مورد نظر را بررسی کردیم تا این‌که متوجه شدیم همه جای بدن مقتول در آتش سوخته بود، جز کف پاهایش. همین موضوع من و همکارانم در پلیس جنایی را بر آن داشت که به احتمال زیاد او به قتل رسیده و بعد عامل یا عاملان جنایت برای این‌که مرگ او را حادثه جلوه دهند جسد را به این مکان منتقل کرده‌اند.

در این مرحله به اولین فردی که مظنون شدیم همسر مقتول بود. او برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد و مورد بازجویی قرار گرفت اما مدعی بود که با شوهرش اختلاف نداشته و او براثر یک حادثه فوت کرده است. با توجه به انکارهای مداوم این زن، ماموران رفت و آمدهای او را زیرنظر گرفتند که مشخص شد او با مرد جوانی که برادرزاده مقتول بوده ملاقات‌هایی داشته است. همین سرنخ کافی بود که پلیس تحقیقات خود را برای رازگشایی از این جنایت بر همسر مقتول متمرکز کند. این در حالی بود که تحقیقات از همسایه‌های مقتول نیز نشان می‌داد که آنها مدتی پیش شاهد بروز اختلاف و درگیری میان زن جوان و شوهرش بوده و حتی متوجه ملاقات‌های پنهانی این زن با برادرزاده شوهرش شده‌اند. همین سرنخ‌ها کافی بود که ماموران مطمئن شوند این زن به توطئه‌ای شوم دست زده و نقشه قتل شوهرش را عملی کرده است. بنابراین موضوع به بازپرس ویژه قتل دادسرا گزارش شد و با دستورات قضایی لازم این زن بازداشت و برای تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد. او همچنان در بازجویی‌های پلیسی مدعی بود که مرگ همسرش بر اثر یک حادثه بوده و جنایتی در کار نیست و به اشتباه بازداشت شده است.

تحقیقات از او برای چند روز ادامه داشت تا این‌که زن جوان پرده از راز قتل شوهرش برداشت. او در اظهاراتش گفت که مدتی بود به‌دلیل اختلاف با شوهرش با او بگومگوهایی داشته است که در جریان این اختلاف‌ها ارتباطش با برادرزاده شوهرش بیشتر شده و شرایط به‌گونه‌ای رقم خورده که دیگر تمایلی به ادامه زندگی با شوهر خود نداشته و پنهانی با برادرزاده شوهرش ارتباطش را ادامه داده است و درصدد بوده پیش از آن‌که شوهرش متوجه خیانتش شود، او را به قتل برساند. بنابراین نقشه قتل او را طراحی کرده و با مرد مورد علاقه‌اش در میان می‌گذارد.

طبق نقشه، زن جوان در خانه با خوراندن قرص‌خواب به شوهرش او را مسموم کرده و به خوابی عمیق فرو می‌رود تا نقشه جنایت را عملی کنند. زن جوان و همدستش، پیکر بیهوش مقتول را به داخل خودروی پاترول برده و صبح دو نفری به حوالی گردنه منتقل کردند. بعد شوهرش را که همچنان بیهوش بوده از داخل خودرو خارج کرده و به کناری می‌اندازند. سپس با سنگ ضربه‌هایی بر سر مرد جوان وارد می‌کنند و او را به قتل می‌رسانند.

بعد از آن با اطمینان از مرگ او جسدش را زیر خودرو قرار می‌دهند و خودرو را به آتش می‌کشند که در جریان این آتش‌سوزی جسد مرد جوان نیز در میان شعله‌های آتش می‌سوزد، اما پاهایش که بیرون از خودرو بوده، نمی‌سوزد. آنها با اطمینان از سوختن خودرو و جسد و این‌که ردی از اثر انگشت‌هایشان بر جای نمانده، محل را ترک کرده و هر کدام به خانه‌هایشان بازگشتند و با یکدیگر قرار می‌گذارند چند هفته بعد از فوت مرد خانواده آنها شهر را ترک کرده و با رفتن به شهر دیگری و تصاحب اموال مقتول با یکدیگر زندگی مشترکشان را شروع کنند.

با اعترافات تکان‌دهنده همسر مقتول، برادرزاده مرد جوان نیز که در این جنایت با زن عمویش همدستی کرده بود، تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و دستگیر شد و در مواجهه حضوری با همدستش در پلیس آگاهی اعتراف کرد که با وی رابطه پنهانی داشته و برای این که عمویش متوجه این ارتباط پنهانی نشود تصمیم به کشتن وی گرفته و سرانجام نقشه‌شان را عملی کرده‌اند. با اعتراف متهمان پرونده، آنها صحنه جنایت را بازسازی کردند و روانه زندان شدند.

در این پرونده شاهدیم که زن جوان به جای این‌که سعی کند مشکلاتی را که با شوهرش داشته از طریق گفت‌وگو و مشورت گرفتن از خانواده‌هایشان حل کند، راه خطا می‌پیماید و با برقراری یک ارتباط نادرست و دور از شئونات خانوادگی زندگی خود و مرد جوانی را به بیراهه می‌کشاند و سرانجام نیز برای رسیدن به تمایلات نفسانی خود جان فرد بیگناهی را می‌گیرند.