در سوگ «مرد آرام خبر»
امروز پیکر مردی به خاک سپرده شد که چند نسل از ایرانیها از او خاطره دارند.قاسم افشار، گوینده پیشکسوت خبر، دیروز بر اثر حمله قلبی درگذشت.مثل همیشه خبر تلخ و کوتاه بود اما واکنشهای زیادی را برانگیخت.
چهرههای معروف، بازیگران و اهالی فرهنگ وهنر و عموم مردم با انتشار پستهایی در شبکههای اجتماعی درگذشت افشار را تسلیت گفته و تقریبا همه از او به عنوان مردی شریف یاد کردند.فرزانه معصومیان، گوینده خبر رادیو و یکی از همکاران قدیمیاش میگوید که زندهیاد افشار چند سالی درگیر بیماری همسرش بود که زمینگیر شده و همه کارهایش را مرحوم قاسم افشار انجام میداد.
با فریده فرخی نژاد و فرزانه معصومیان از همکاران قدیمی مرحوم افشار هم صحبت شدیم تا برایمان از ویژگیهای این مرد آرام و صبور که اکنون در جوار حق آرام گرفته است، بگویند.
افشار در کنار مزار دخترش؛ مائده که وقتی دبستانی بود به دلیل قورت دادن پاککن در مدرسه، درگذشت، به خاک سپرده شد.
فریده فرخی نژاد: خیّر و خوشاخلاق
سالهای زیادی با زندهیاد افشار همکار بودید از ویژگیهای ایشان که او را از دیگران متمایز میکرد، برایمان بگویید.
همه کسانی که از نزدیک با ایشان مراوده داشتند، میدانند که او بسیار خوشاخلاق، مردم دوست و خیر بود.البته رُک و صریح هم بودند و اگر اشکالی در کار میدیدند، آن را یادآوری میکردند و با دوستان و همکاران هم بسیار صادق بودند و هیچتزویر و ریایی در رفتار و گفتار او دیده نمیشد.صدای بسیار خوب و رسایی و تسلط خوبی در خوانش خبر داشتند. نکته مهم این است که هر چند زندهیاد افشار هم صدای خوبی داشت و هم از شهرت و محبوبیت زیادی برخوردار بود اما از این ویژگیها بجز در حوزه خبر در جای دیگر استفاده نمیکرد و با هیچ مرکز خصوصی همکاری نمیکرد و اجراهای آزاد را معمولا قبول نمیکرد. همکارانی داریم که بعد از بازنشستگی اجراهای آزاد را قبول میکنند اما مرحوم افشار بعد از اینکه همکاریاش با صدا و سیما تمام شد، گویندگی و اجرا را کاملا کنار گذاشت و فعالیتهای خود را در مراکز خیریه متمرکز کرد.
شما در دوره جنگ با هم همکار بودید، فضای آن دوره و چگونگی گویندگی در آن زمان چگونه بود؟ از اخبار مهمی که زنده یاد افشار آن را خوانده باشد، چیزی به یاد دارید؟
خبر رحلت امام خمینی (ره) را قرار بود آقای افشار بخواند اما چون بسیار متاثر بود، آقای حیاتی این خبر را اعلام کردند.اما یادم هست که خبر انتقال امام راحل به بیمارستان را آقای افشار خواندند.در دوران جنگ، فضای تحریریه و خبر صدا و سیما خاص بود و ما باید همیشه آمادگی این را داشتیم که اخبار جنگ، اطلاعیهها و سخنان امام راحل و ... را اعلام کنیم و بگوییم و در این شرایط یادم هست که آرامش آقای افشار و اعتماد به نفس و تسلط ایشان به همه ما روحیه میداد.
گویندگان خبر باید مدیریت استرس خوبی داشته باشند، چون حرفه استرسزایی دارند اما زنده یاد افشار معمولا لبخندی روی لب داشت و این نشان میداد که کاملا به رفتار و کلام خود مسلط است...
آقای افشار، سرشار از انرژی مثبت و شوخ طبع و خوش صحبت بود. تا قبل از پخش آرم برنامه با همه صحبت میکرد و با همان لبخندی که در پشت صحنه برلب داشت، مقابل دوربین هم مینشست.همدل و غمخوار همه بود و پای صحبت همه همکاران مینشست و اگر فضا سنگین بود و مثلا قرار بود خبر ناگواری را اعلام کنیم به همه روحیه میداد و به بقیه کمک میکرد که اضطراب و استرس خود را کنترل کنند.
شما از بندرعباس به تهران آمدید، آیا از شما حمایت خاصی کردند؟
ایشان بسیار شریف و بزرگوار بود.هر نیروی جدیدی که به بخش خبر وارد میشد با خوشرویی با او رفتار میکرد و هر کاری از دستش برآمدبرایش انجام میداد.هیچکس را رقیب خود نمیدانست و بر این باور بود که برای همه جا هست.وقتی به تهران آمدم حدود 16سال بود که با صدا و سیمای بندرعباس همکاری میکردم اما وقتی با ایشان همکار شدم بسیار با من خوشرفتاری کرد و خوشآمدگویی و رفتار انساندوستانه ایشان را هرگز یادم نمیرود.اگر تذکری هم میداد، کاملا غیرمستقیم و دوستانه بود.
خاطره تلخی که خیلی از ما از آقای افشار به یاد داریم، درگذشت دخترشان در کودکی بود که وقتی خبرش منتشر شد. تقریبا همه ایرانیها متاثر شدند، آن روزها زنده یاد افشار با این موضوع چگونه روبهرو شد؟
آن زمان که این اتفاق رخ داد من هنوز بندرعباس بودم اما وقتی به تهران آمدم، متوجه شدم که همکارانم اصلا درباره آن موضوع حرفی نمیزنند چون آقای افشار بشدت از فوت دخترش که مائده نام داشت، اندوهگین بود.اما دختر دیگری هم داشت که ازدواج کرد و دختری به دنیا آورد که نام مائده را برای او انتخاب کردند.آقای افشار نوه خود را بسیار دوست داشت و بشدت به او وابسته بود.خدا رحمت کند این گوینده پیشکسوت را.
فرزانه معصومیان: در قلب مردم زنده است
آیا در سالهای اخیر از احوال آقای افشار با خبر بودید؟
وقتی خبر درگذشت آقای افشار را شنیدم، باور نکردم و به خیالم از شایعاتی است که در فضای مجازی منتشر میشود! خیلی متاسفم که ایشان را از دست دادیم.
چند سالی بود به بیماری دیابت دچار شده بود، همسرش هم بشدت بیمار است و همه کارهایش را آقای افشار انجام میداد.
به این فکر میکنم که چقدر سختیهای زندگی، او را تحت فشار گذاشته که دچار سکته شده است !
از چه سالی با ایشان همکار شدید؟
سال 73 وارد سازمان صدا و سیما شدم اما با آزمون و مصاحبه و ...آقای افشار یکی از کسانی بود که از من تست گرفت.ویژگی که از آقای افشار در ذهنم مانده، لبخندی است که در طول مصاحبه روی لب داشتند و خیلی خونسرد از من سوالاتی پرسیدند.
همین لبخند و خونسردی خیلی به من کمک کرد که استرسم را کنترل کنم و در امتحان موفق شوم.
در دورهای تحریریه خبر رادیو و تلویزیون مشترک بود.زمانی که با ایشان همکار شدم، متوجه شدم که آقای افشار مرد بسیار محترمی است.
ایشان هفتهای دو شب برای گویندگی خبر آفیش میشد اما خیلی به کارش مسلط بود و خیلی زود به چهرهای محبوب و معروف بین مردم تبدیل شد.
جالب اینجاست بعد از این که از سازمان رفتند و هیچ خبری در هیچ کجا از او منتشر نمیشد اما مردم او را فراموش نکردند و بازتابهای خبر درگذشت ایشان نشان میدهد که آقای افشار در قلب مردم زنده است.