نجفی: قتل عمد را قبول ندارم؛ احتمالا تیر غیرمستقیم به میترا خورده است
دومین جلسه محاکمه محمدعلی نجفی شهردار اسبق تهران که به قتل عمد همسر دومش متهم است در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران آغاز شد.
دومین جلسه محاکمه نجفی شهردار اسبق تهران به اتهام قتل میترا استاد همسر دوم خود در حالی آغاز شد که فرزند مقتول در این جلسه در دادگاه حضور دارد.
در جلسه امروز دو تن از وکلای نجفی او را همراهی میکنند و علیزاده طباطبایی به خاطر عزل از وکالت در این جلسه حضور ندارد.
خانواده نجفی نیز مانند جلسه قبل در این جلسه حضور دارند.
نجفی در جلسه امروز ریشهای خود را تراشیده است.
قاضی: رسانهها مطالب خلاف عفت عمومی را منعکس نکنند
قاضی کشکولی با بیان اینکه جلسه دادگاه با مجوز ریاست قوه قضائیه به صورت علنی برگزار میشود، از رسانهها خواست در انتشار مطالب خلاف عفت عمومی از جلسه دادگاه خودداری کنند.
سپس قاضی کشکولی از وکلای اولیای دم خواست تا در صورت ارائه مطلب، در جایگاه حاضر شوند که حاجیلویی یکی از وکلای اولیای دم با حضور در جایگاه، گفت: در جلسه نخست، مواردی در این پرونده به عنوان حواشی روی داد که شما (قاضی کشکولی) دستور دادید حواشی ذکر نشود، اما بعد از جلسه مطالبی با عنوان مهدورالدم، تیتر روزنامهها شد که به آبروی خانواده و اولیای دم خدشه وارد کرد.
وی افزود: من و همکارم با مطالعه پرونده، دفاعیات ناجوانمردانه متهم را ملاحظه کردیم و در اینجا به ذکر مطالبی میپردازم.
آقای نجفی؛ حق طلاق با شما بود، چرا از میترا جدا نشدید؟
حاجیلویی ادامه داد: متهم (محمدعلی نجفی) گفته بود که مقتوله وارد زندگی او شده و از اشتباه با وی پشیمان است، البته ما میدانیم آقای نجفی در دفترمهرشهر کرج چه هزینهای را برای ثبت ازدواج، انجام داده است.
وی افزود:آقای نجفی میگفت اشتباه کرده که مقتول را طلاق نداده، چرا این سخن را میگوید در صورتی که حق طلاق با مرد است، حاجیلویی خطاب به محمدعلی نجفی، گفت: شما نوک مداد را نشکستید یک زن مسلمان را به قتل رساندید، اینجا صحنه سیاست که با هر اشتباه عذرخواهی کرده و کنار بکشید، شما مرتکب قتل عمدی شدید و باید پاسخگو باشد، شما گفتید ایشان (مقتول) پرستو بوده و با نهادهای امنیتی کار میکرده است.
در این حین قاضی محمدی کشکولی با تذکر به وکیل، از وی خواست برخلاف نزاکت صحبت نکند و گفت: قواعد دادگاه باید رعایت شود.
اولیایدم میدانند میترا قرار بود چه مسائلی را به خبرنگار بگوید
سپس حاجیلویی به ادامه سخنانش پرداخت و افزود: شما (آقای نجفی) 40 سال در سیاست بودید، اولیای دم میدانستند که میترا استاد چه مسائلی را میخواهد به خبرنگار بگوید اما ما نمیتوانیم این حرفها را بزنیم، میدانیم که این حرفها را وکیل آقای نجفی به او آموزش داده است.
وکیل اولیای دم خطاب به محمدعلی نجفی گفت: شما یکبار گفتید خانم استاد مهدورالدم است و بعد حرفتان را پس گرفتید، این دفاع قابل جمع نیست که یکبار بگویید مهدورالدم بوده و یکبار بگویید قصد کشتن را ندارم، یک باربرای همیشه اعتراف کنید که مرتکب قبل عمدی شدید و تقاضای بخشش کنید.
در این حین قاضی کشکولی مجددا به وکیل اولیای دم تذکر داد در چارچوب دلایل اتهام به ایراد سخنانش بپردازد که حاجیلویی افزود: باید حرف اولیای دم را بزنم، آنها حالشان بد است، گلایهمند هستند که چرا یکبار به مهیار سر نزدند، مهیار مادر خود را عریان در حمام دیده، چگونه باید به زندگی خود ادامه دهد، آقای نجفی لکسوز خود را فروختند، پول را در حساب ریختند اما پول از حساب خالی شد تا پولی به اولیایدم مقتول نرسد، اجازه میدادند حداقل پولی به آنها برسد تا با استفاده از روانشناس آلام آنها التیام پیدا کند.
پس از پایان صحبتهای حاجیلویی، قاضی کشکولی اعلام کرد که آقای نجفی روز گذشته آقای علیزاده طباطبایی؛ یکی از وکلای خود را عزل کرده است و به همین دلیل آقای علیزاده در جلسه دادگاه حضور ندارند.
قاضی کشکولی از رسانهها خواست عکسی از مهیار صفری؛ فرزند مقتول گرفته و پخش نشود و متذکر شد این تقاضای آقای صفری است که عکسی از او گرفته نشود؛ این کار برخلاف اخلاق و شأن خبری است و قانون نیز این اجازه را نمیدهد.
پسر میترا استاد: نجفی بارها مادرم را تهدید به قتل کرده بود
مهیار صفری فرزند میترا استاد و اولیایدم وی در پرونده قتل عمد همسر دوم شهردار اسبق تهران با اجازه قاضی کشکولی رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران برای ارائه توضیحات در جایگاه قرارگرفت و قاضی بار دیگر از عکاسان خواست از وی عکس نگیرند.
صفری خود را متولد 11 شهریور سال82، فرزند جهانشاه صفری و دارای تحصیلات سیکل عنوان کرد و خطاب به دادگاه گفت: تقاضای قصاص خون مادرم را دارم.
در ادامه رئیس دادگاه از وی خواست مشاهدات خود را از نحوه به قتل رسیدن به زمان خروج و ورود خود را به منزل اعلام کند که مهیار صفری گفت: ساعت 9 صبح از منزل خارج شدم و حدود ساعت 12 ظهر به خانه برگشتم که دیدم دو نفر غریبه داخل ساختمان هستند. ابتدا فکر کردم واحد را اشتباه آمدهام اما دیدم که اشتباه نکردم و به کمک آقای آقازاده (راننده شخصی محمدعلی نجفی) وارد حمام شدم و مادرم را داخل حمام دیدم.
رئیس دادگاه از مهیار صفری خواست مشاهدات خود را از صحنه قتل بیان کند که وی قادر به توصیف صحنه نبود و قاضی سوال دیگری را مطرح کرد.
قاضی کشکولی از فرزند میترا استاد پرسید که آیا مادرش و آقای نجفی با هم اختلاف داشتند یا خیر، که مهیار صفری پاسخ داد: کم و بیش اختلاف داشتند. حتی نجفی چند بار مادرم را با اسحله تهدید کرده و گفته که تو را با این اسلحه میکشم.
قاضی پرسید این اتفاق چه زمانی رخ داد؟
مهیار صفری گفت: حدود دو روز قبل از حادثه اتفاق افتاد.
رئیس دادگاه از فرزند میترا استاد سوال کرد آیا شما اسلحه را دیده بودی یا خیر؟
مهیار صفری گفت: ندیده بودم.
قاضی پرسید پس شما چگونه متوجه وجود اسلحه شدید؟
مهیار صفری پاسخ داد: آقای نجفی به ما گفته بود که اسلحه را در منزل همسر اولش نگه میدارد.
قاضی از فرزند میترا استاد سوال کرد: مستند و دلایل شما برای این اظهارات چیست؟
مهِیار صفری گفت: خود آقای نجفی ذکر کرده بود.
قاضی خطاب به مهیار صفری گفت: چه ضرورتی داشت که نجفی چنین چیزی را بگوید که متهم پاسخی به این سوال نداد.
قاضی از مهیار صفری سوال کرد: آیا در روز حادثه امتحان داشتی؟
فرزند میترا استاد جواب داد: بله امتحان ریاضی داشتم و حدود ساعت 8:30 صبح بیدان و ساعت 9:05 دقیقه از خانه خارج شدم.
وی در پاسخ به این سوال که چه کسی تو را از خواب بیدار کرد گفت: آقای نجفی مرا از خواب مرا بیدرا کرد و با تندی و عصبانیت این کار را انجام داد به طوری که ابتدا فکر کردم که با مادرم دعوا کردهاند.
مهیار در پاسخ به سوال دیگر رئیس دادگاه مبنی بر اینکه آیا شب قبل از حادثه مادرش و نجفی با یکدیگر اختلاف داشتند یا خیر گفت: بله، اختلاف داشتند و دعوا از حدود ساعت 9:30 شب شروع شد و تا ساعت 2:30 بامداد ادامه داشت.
وی در پاسخ به این سوال که آیا فرد دیگری در منزل شما بود یا خیر گفت: داییام تا ساعت 12 خانه ما بود. مادرم او را دعوت کرده بود تا دور هم باشیم.
مهیار در پاسخ به سوال دیگر دادگاه مبنی بر اینکه نجفی اعلام کرده است مادرتان شما را برخی اوقات دعوا میکرد و حتی چند دفعه از منزل بیرون کرده است گفت: اصلا چنین چیزی نیست و مادرم با من دعوا نداشت و کاملا با من خوب بود.
در ادامه این جلسه قاضی از جهانشاه صفری ولی قهری (پدر) مهیار صفری خواست تا در جایگاه حاضر شود.
ولی قهری مهیار صفری در پاسخ به سوال دادگاه مبنی بر اینکه به عنوان ولی قهری مهیار آیا مطلبی دارید یا خیر، گفت: براساس چیزی که از خود مهیار شنیدم میخواهم که عدالت برقرار و قصاص انجام شود.
دادگاه از وی سوال کرد آیا تقاضای قصاص دارید؟
وی پاسخ داد با توجه به اینکه پسرم تقاضای قصاص دارد من از طرف وی تقاضای قصاص دارم.
محمدعلی نجفی در ادامه جلسه رسیدگی به پرونده قتل عمد میترا استاد با اجازه قاضی کشکولی رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران برای ارائه دفاعیات در جایگاه قرار گرفت.
نجفی: بخشی از کیفرخواست نادرست است؛ به هیچوجه قتل عمد را قبول ندارم
رئیس دادگاه در ابتدا اتهامات نجفی دائر بر قتل عمد میترا استاد 36 ساله، حمل و نگهداری غیرمجاز سلاح و مهمات مربوطه و ایراد جنایات عمدی غیرمنتهی به فوت به واسطه شلیک گلوله به کف دست چپ مقتوله را عنوان کرد و خطاب به متهم گفت: آیا اتهامات خود را قبول دارید؟
نجفی در ابتدا با قرائت آیهای از قرآن کریم گفت: آنچه اتفاق افتاده را قبول دارم اما اتهام قتل عمد را به هیچ عنوان قبول ندارم و از این حادثه دردناک و جانسوز بسیار متأسف هستم و مجددا به خانواده محترم استاد تسلیت میگویم و امیدوارم خداوند به آنها صبر بدهد.
وی افزود: آنچه میگویم برای روشنتر شدن قضیه و تبیین واقعیات و قضاوت در پرتو آگاهی بیشتر و صدور حکم بر اساس شرع و قانون است و هدفم از بیان این مسائل فقط روشن شدن حقایق است چون تا حدودی خودم را در این حادثه مقصر میدانم و به هیچ عنوان قصد برائت خودم را از آنچه اتفاق افتاده ندارم.
شهردار اسبق تهران افزود:آنچه در کیفرخواست آمد، بخشی نادرست بود.
نجفی در ادامه به اشاره به اظهارات وکیل اولیای دم گفت: در ابتدا از رئیس دادگاه تشکر دارم که براساس قانون به وکیل اولیای دم تذکر داد زیرا وکیل حق توهین ندارد و استفاده از الفاظی مانند ناجوانمردانه درباره من و صحبت کردن درباره دوران وزارت من در آموزش و پرورش با طعنه درست نیست.
وی همچنین با اشاره به اظهارات مهیار صفری فرزند میترا استاد گفت: شرایط روحی و روانی مهیار را درک میکنم و به مطالبی که اشاره شد زیاد وارد نمیشوم زیرا شرایط روحی و روانی او را درک میکنم اما در هیچ زمانی همسر مرحومه خود را به قتل تهدید نکردم.
نامه من باید در جلسه غیرعلنی خوانده میشد
نجفی ادامه داد: به اعتقاد ما مطالب ارائه شده در کیفرخواست دقیق نبوده، من در نامه نوشتم که دلم نمیخواهد، نامه عمومی شود و حتی گفتم تعداد معدودی از بستگان متوجه آن شوند، اما چطور نماینده دادستان بخشهایی از نامه را قرائت کردند، باید این نامه در جلسه غیرعلنی مطرح میشد.
وی افزود: بعضا این مطالب غیردقیق بود، بنده در تاریخ 8 اردیبهشت 97 با مرحومه عقد دائم کردم، البته قبل از آن حدود 7 ماه عقد موقت بودیم، در زمان عقد موقت به دلیل مسئولیت، فرصت کافی برای بحث درباره مسائل بین دو طرف نداشتیم و خیلی از مسائل به صورت اجمالی مطرح شد.
احساس میکردم از نظر اعتقادی باهم فاصله داریم
نجفی ادامه داد: عقد دائم با عجله اتفاق افتاد، تقاضای من به دو دلیل بر این بود که عقدمان را به تأخیر بیندازیم زیرا اولا احساس میکردم از لحاظ مبانی اعتقادی با هم فاصله داریم و ثانیا قرار عمل جراحی سخت داشتم که پزشک گفته بود بعد عمل حدود یکماه نمیتوانم فعالیت داشته باشم.
متهم پرونده قتل میترا استاد به اختلافات بعد از عقد دائم میان وی و همسرش اشاره کرد و افزود: بعد از عقد دائم به این نتیجه رسیدیم که اختلاف داریم، سعی کردم پس از سپری شدن دوران نقاهت با هم به نقطه مشترکی برسیم، اما برخی سوءتفاهمها بین طرفین وجود داشت، نهایتا از حدود 6 ماه قبل به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک با توجه به عمق اختلافات به نتیجه نمیرسد و از مرحومه خواستم با توافق جدا شویم حتی به او گفتم در مدت چند ماه مهریه را به او پرداخت میکنم اما او قبول نکرد و میگفت دوستت دارم. من نیز او را دوست داشتم.
وی ادامه داد: سعی کردم با برخی ریشسفیدان که مرحومه از آنها تأثیر میگرفت تماس بگیرم و آنها، وی را برای طلاق تشویق کنند، نمیخواستم یکطرفه طلاق دهم، مرحومه در محضر خواسته بود اختیار اطلاق را به او دهم اما گفتم این کار را نمیکنم اما به او دو تعهد دادم که هر موقع به نتیجه جدایی رسیدیم، از همدیگر طلاق بگیریم.
نجفی ادامه داد: گفتم هر موقع به این نتیجه رسیدیم، با توافق این کار را انجام دهیم، من میدانستم حق طلاق با مرد است اما نمیخواستم زیر قول خود بزنم.
متهم پرونده قتل میترا استاد گفت: از یکماه پیش از قتل میترا به من گفت دیگر نمیخواهد راجع به طلاق با او و اعضای خانوادهاش صحبت کند زیرا من تصمیم داشتم مسئله را به برادر او بگویم اما در نهایت این مسئله (جدایی) بدون تصمیمگیری باقی ماند.
نجفی افزود: حدود یک هفته قبل از حادثه، تصمیم گرفتیم به منزل بزرگتری نقل مکان کنیم که در روز اسبابکشی نیز با هم جروبحث پیدا کردیم، آن روز برادر و خواهر میترا نیز نزد ما بودند و من نمیخواستم مقابل کارگران جروبحث ادامه پیدا کند، رابطه بین ما سرد بود، شب قبل از حادثه برادرش را برای شام دعوت کردیم که به نظرم وی نیز به رابطه سرد بین من و میترا پی برد.
وی افزود: پس از شام و رفتن برادر میترا، میترا به من ناسزا میگفت. در چند مورد گذشته با شدت گرفتن بحث، میان من و میترا برخورد فیزیکی صورت گرفته بود، من در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم و پس از این برخوردهای فیزیکی با میترا متأثر میشدم، حدود ساعت 11:30 شب به اتاق خواب رفتم اما میترا با مطرح کردن مسائلی، تا ساعت 3 بامداد نگذاشت بخوابم، در نهایت حدود ساعت 3 به اتاق دیگری رفتم و خوابیدم.
نجفی درباره اتفاقات به وجود آمده در روز قتل نیز گفت: حدود ساعت 8 صبح بیدار شدم، در طول یکسالی که با مرحومه و مهیار زندگی میکردم سعی کردم برای مهیار پدر باشم حتی میترا به خانوادهاش میگفت که من کارهایی بیشتر و سنگینتر از وظیفه پدر مهیار برای او انجام میدهم، حدود ساعت 9 میترا بیدار و مهیار از خانه خارج شد.
اسلحه من مجوز داشت؛ تمام اتفاقات در 3_2 دقیقه رخ داد
وی افزود: دوباره مباحث شب قبل و اختلافات پیش آمده بین ما بالا گرفت که سعی کردم پاسخی ندهم، حدود ساعت 9:30 میترا گفت به حمام میروم و گفت که بعد از حمام از منزل خارج میشود، از او پرسیدم کجا میخواهی بروی که گفت خودم میدانم، با این اظهارات بسیار عصبانی شدم، تمام ماجرا در حدود 2 تا 3 دقیقه طول کشید نفهمیدم چه شد و عصبانیت و خشم بر روی من مستولی شد.
نجفی با بیان اینکه اسلحه وی غیرمجاز نبوده و دارای مجوز بود، افزود: تصور میکردم مجوز حمل سلاح تمدید شده است، گمان میکردم میترا وقتی وارد حمام شود، داخل وان قرار گرفته باشد میخواستم داخل حمام بروم و به او بگویم که باید راجع به طلاق تصمیم بگیریم و اگر او مخالفت کرد باید به نحوی کار را برای جدایی تمام کنم.
وی درباره قتل میترا استاد گفت: کمد نیمهباز بود اسلحه را برداشتم میخواستم به او بگویم شاید کار به خونریزی بکشد، میترا قبلا گفته بود کار با اسلحه را به او آموزش دهم، بالش را برداشتم که اسلحه را نبیند و سلاح را با بالش به داخل حمام بردم، با ورود به حمام به صورت سینه به سینه مقابل میترا قرار گرفتم، فکر نمیکردم او داخل وان نباشد، بالش را کنار زدم که اسلحه را نشان دهم و بگویم اگر گفتوگو نکنیم کار به خونریزی کشیده میشود که وی اسلحه را دید و دچار اضطراب شد.
متهم پرونده قتل میترا استاد افزود: او مرا هل داد و دستهایش را روی شانه من گذاشت که من عقب رفتم و یک گلوله شلیک شد، ابتکار عمل از دستم خارج شده بود اسلحه را به سمت بالا بردم که تیر به سقف بخورد، میترا دست راست مرا گرفت که به او گفتم مرا رها کن، 4 گلوله شلیک شد و آخر تیر به وی اصابت کرد و احتمالا تیر به صورت غیرمستقیم به وی خورده است و دیگر تیری شلیک نشد.
چند بار تصمیم به خودکشی گرفتم اما منصرف شدم
وی ادامه داد: میترا عقب عقب رفت و از پشت سر داخل وان افتاد، سپس اسلحه را مقابل آینه حمام قرار دادم، شوکه شده بودم، بعد با دست زدن به میترا فهمیدم حرکت نمیکند و دیدم بالای سینه وی محل اصابت گلوله است، چند دقیقه بدون حرکت ایستادم حالت غیرقابل تصوری داشتم، میخواستم خودم را کشته و تنبیه کنم، دو بار کنار وی رفتم و داخل وان نشستم، بعدا دیدم شلوارک و غوزک پایم خونی شده که به نظرم رسید شاید زمان رفتن داخل وان، خونی شده باشد.
متهم پرونده قتل میترا استاد با اشاره به دستپاچگی وی پس از قتل، افزود: پس از چند دقیقه در اتاق قدم زدم، نمیدانستم چه کنم به بالکن رفتم که شاید خود را به پایین پرتاب کنم، آخر کار به راننده زنگ زدم، دو کیف با اسناد خصوصی شامل پاسپورت، چند دستگاه تلفن همراه، مدارک پزشکی، سند ازدواج و سایر وسایل شخصی داخل کیف بود، نمیدانستم چه اتفاقی میافتد، به راننده زنگ زدم و گفتم دو کیف را ببرد، کیف را به وی دادم که اسناد گم نشود، سپس از وی خواستم پایین برود و مجددا با او تماس بگیرم.
نامهای که نوشتم عجولانه و غیردقیق بود
وی افزود: به نظرم رسید که متنی را بنویسم و داستان زندگی مشترک را بگویم، تقریبا شش ماه ارتباط خاصی با خانواده نداشتم، آنچه نوشتم با عجله و به صورت غیردقیق بود، من عنوان مهدورالدم را اصلا در دفاعیات مطرح نکردم حتی آقای بازپرس میخواست در دهن من اندازد که آیا معتقد هستی میترا مهدورالدم بوده که من چنین چیزی در دفاعیات نگفتم.
متهم پرونده قتل میترا استاد ادامه داد: در نهایت پس از نوشتن نامه، آن را داخل کیف گذاشتم و میخواستم حتی راننده آن را نبیند، پس از رفتن راننده تنها راه به نظرم آمد که به قم و زیارت حضرت معصومه و بر سر قبر پدرم بروم. پیش از این وقتی ناراحتی برایم پیش میآمد، این کار را انجام میدادم و گفتم بعد از زیارت درباره معرفی خود به پلیس تصمیم بگیرم، اسلحه را نیز با خود بردم که گم نشود و مسئلهای پیش نیاید.
وی افزود: البته تصمیم نیز داشتم که بر سر مزار پدرم خودکشی کنم، برای برداشتن کارت حمل سلاح از داخل کمد اقدام کردم و پیش خود گفتم اگر کسی گفت چرا اسلحه حمل میکنی، مجوز حمل سلاح را به وی نشان دهم که آنجا متوجه شدم اعتبار حمل سلاح تا سال 94 بوده است.
نجفی ادامه داد: با رفتن به ترمینال بیهقی به قم رفتم و پس از آن نیز تصمیم گرفتم که خود را به پلیس تحویل دهم، پس از بازگشت از قم با یک تاکسی به سمت پلیس آگاهی در خیابان شاهپور رفتم، پس از قتل تلفن همراه را همراه خود نبردم چون فکر میکردم در صورت خودکشی، شاید وجود تلفن بعدا دردسرساز شود، با تلفن راننده با دخترم تماس گرفتم و میخواستم دلشوره آنها از بین برود، زیرا در رادیو مطالبی گفته میشد که راجع به من بود.
وی افزود: در پلیس آگاهی یکی، دو ساعت بدون لباس بازداشتگاه صحبت کردم و با ریاست آگاهی نیز حرفهایی زدم، بعد از افطار لباس بازداشتگاه را پوشیدم و سایر اقدامات صورت گرفت.
به من میگفتند چرا شخص دیگری را به عنوان قاتل معرفی نکردی؟
نجفی با بیان اینکه به هیچ عنوان قصد قتل نداشتم، گفت: البته قبول دارم که با برداشتن اسلحه اشتباه کردم، 5 گلوله شلیک شد اگر قصد قتل داشتم شلیک یک گلوله کافی بود، 4 گلوله حداقل به سقف خورد، من از قبل انقلاب با اسلحه آشنایی داشتم و در زمان شهید چمران کلاس آشنایی با اسلحه آموخته بودم. شلیکها غیرارادی بود.
وی ادامه داد: در برخی رسانهها عنوان شد که همسرم با شلیک 5 گلوله کشته شده، خیر اینگونه نبود حتی محل اصابت گلوله به وی نشان میدهد که مستقیم نبوده است.
نجفی به مطالب مطرح شده در فضای مجازی نیز اشاره کرد و گفت: در فضای مجازی به طنز عنوان شد و برخی نیز به صورت جدی نوشتند. حتی سه نفر نیز در بازداشتگاه به من گفتند که شما چرا قتل را به دیگران نسپردید و یا فرمول دیگری پیدا نکردید، که من گفتم من نمیخواستم او را بکشم و قصد قتل نداشتم.
عصر روز قبل از قتل، مشغول پاسخ به نامه سازمان بازرسی درباره صندوق ذخیره فرهنگیان بودم
محمدعلی نجفی در ادامه ارائه دفاعیات خود در دومین جلسه محاکمه به نوشتن پاسخ استعلام سازمان بازرسی در خصوص تاسیس صندوق ذخیره اشاره کرد و گفت: من عصر روز قبل از حادثه دو ساعت و نیم وقت گذاشتم و پاسخ سازمان بازرسی درباره صندوق ذخیره فرهنگیان را تهیه کردم که اکنون نزد نماینده دادستان است و وقتی مأموران روز حادثه به منزل ما آمده بودند آن را پیدا کردند. بنابر این اگر قصدی برای قتل داشتم نمینشستم پاسخ سازمان بازرسی را بنویسم.
وی ادامه داد: حتی چند روز قبل برای خریدن منزل جدید درباره جمع کردن پولها و گرفتن وام با دو تن از دوستان صحبت کردیم و چند روز قبل از آن نیز به اخوی خود زنگ زدم و گفتم زندگی ما خوب است و نگران نباشید بنابر این قصد قتل نداشتم اما اختلافات ما به جایی رسیده بود که به این نتیجه رسیدم که باید جدا شویم.
جزو کسانی بودم که سال 60 به علت احتمال ترور شدن، اسلحه دریافت کرده بودند
شهردار اسبق تهران در ادامه به نحوه داشتن اسلحه اشاره کرد و گفت: در سال 60 ترورهای کور خیابانی منافقین، گروهک فرقان و ... زیاد شده بود اوایل تیر یا اواخر خرداد زمانی که ترور مرحوم شهید رجایی و شهید باهنر بود من وزیر فرهنگ و آموزش عالی شدم و آن زمان در شورایعالی امنیت تصمیمگیری شد مسئولانی در که در معرض ترور هستند مسلح باشند. هر کدام یک قبضه سلاح کمری داده شد که من هم یکی از آنها بودم.
وی افزود: یک کلت برتا داند و من اوایل آن را همراه خود میبردم اما بعد که فضای کشور آرام شد هیچ وقت اسلحه همراهم نبود؛ نه اسلحه همراهم بود و نه کسی سوالی درباره آن میکرد و تا جایی که میدانم به صورت خودکار توسط حراست دستگاه یا تاکید محافظان کارت حمل سلاح تمدید میشد و من فکر کردم تمدیدها 10 ساله است و آخرین بار توسط حراست ریاست جمهوری یا مسئول تیم حفاظت کارت حمل سلاح تمدید شد.
وی گفت: چون هیچ وقت سلاح را همراه خود نمیبردم کارت آن هم همراهم نبود و بارها میخواستم سلاح را برگردانم زیرا به دردم نمیخورد. سال 70 بود که وزارت دفاع یک اسلحه مسلسل جدید تولید کرده بود و رنگ طلایی داشت و به هرکدام از وزرا یک قبضه از این اسلحه دادند. دو الی سه ما این اسلحه را نگه داشتم و بعد از آن همراه خود تحویل تیم حفاظت دادم تا برگرداند اما سرتیم گفت این را نگه دارید زیرا زحمتی برای شما ندارد. بنابر این کارت حمل سلاح را از روی قصور تمدید نکردم و فکر میکردم که تمدید آن 10 ساله است.
وی ادامه داد: این اسلحه را در منزل قبلی که با همسر اولم بودم در جایی پنهان کرده بودم تا کسی نبیند و البته میدانستند من سلاح دارم و بعد که به منزل جدیدی که برای مرحومه گرفته بودم نقل مکان کردیم اسلحه را هم داخل چمدان لباسهای تابستانی که استفاده نمیکردم گذاشتم و حتی مرحومه چند بار پرسید که اسلحهات را آوردهای. من پاسخ مثبت دادم و از من خواست طرز کار با اسلحه را به او یاد بدهم که گفتم صلاح نیست و حتی به شوخی مرحومه مطرح کرد که اسلحه را بیاور تا خودمان را بکشیم و من هم گفتم پس اول مرا بکش و اگر دلت آمد خودت را بکش.
نجفی افزود: دو شب قبل از حادثه که به تدریج داشتیم وسایل را میچیدیم نوبت دیدن لباسهایی که اسلحه داخل آن بود رسید. حین چیدن لباسها مرحومه اسلحه را که وسط لباسها بود و آن را به من داد که داخل کمک گذاشتم تا سر وقت در جایی پنهان کنم اما مرحومه گفت برویم شام بخوریم و حواسم پرت شد و یادم رفت که اسلحه را بردارم و خشاب را خارج کنم و جای امنتری بگذاریم و روز حادثه وقتی پشت سر مرحومه با حالت خشم و عصبانیت رفتم چشمم به اسلحه افتاد و آن را برداشتم تا به او نشان بدهم که آن اتفاق به وجود آمد.
شهردار اسبق تهران گفت: امیدوارم این اظهارات گمانهزنی در فضای مجازی و غیرمجازی حتی توسط مسئولین، بکاهد و امیدوارم خداوند با لطف به من و آن مرحومه نگاه کند و از گناهان هر دوی ما بگذرد. و این شرایط ممکن است برای هر کسی پیش بیاید همانطور که برای من پیش آمد و روزگار من آن مرحومه و خانواده من را دگرگون کرد.
در ادامه قاضی کشکولی گفت: با توجه به دفاعیات آقای نجفی از اولیای دم و وکلای ایشان در راستای وظیفه دادگاه میخواهم که از قصاص گذشت کنند زیرا باعث میشود آلام و آثار اجتماعی جرائمی که مهم هستند و زندگی را دگرگون میکنند کاهش یابد و وظیفه دادگاه است که از اولیای دم و وکلای آنها تقاضای سازش و گذشت داشته باشد زیرا قصاص یک فرد نمیتواند جایگزین قتل مرحومه باشد و در موازین اسلامی ما نیز درباره فرهنگ گذشت صحبت شده است.
قاضی در ادامه خطاب به نجفی گفت: شما در نیروی انتظامی و دادسرا اظهارات زیادی در خصوص قتل و نگهداری سلاح و استفاده از آن و دستنوشتههایتان دارید آیا این اظهارات را قبول دارید؟
مصاحبه با صداوسیما در روز قتل، به خاطر شایعه فرار به خارج از کشور بود
وی پاسخ داد: کدام اظهارات را میگویید؟ زیرا روز اول و دوم واقعا تسلط به خود نداشتم و مرتب با خود کلنجار میرفتم که آنچه اتفاق افتاده برای خودم تجزیه و تحلیل کنم و حتی همان شبی که در آگاهی بودم از من خواستند با صدا و سیما مصاحبه کنم اما گفتم که نمیتوانم و آنها پاسخ دادند که شایعه شده که شما به خارج از کشور فرار کردی و من با آنها صحبت کردم.
وزیر پیشین آموزش و پرورش به اظهارات وکیل اولیای دم مبنی بر اینکه که وی مقتوله را مهدورالدم شناخته است گفت: برخلاف آنچه وکیل اولیای دم گفته است بارها گفتم که اصلا چنین چیزی نیست و بارها از من سوال شد و من هم پاسخ دادم که حتی اگر معتقد به مهدورالدم بودن هم باشم دلیل نمیشود خودم حکم قتل را اجرا کنم.
ادعایی درباره پرستو بودن میترا نداشتم، از کسانی که این ادعا را مطرح کردند سوال کنید
وی همچنین درباره ادعای دیگر وکیل اولیای دم مبنی بر اینکه نجفی مقتوله را پرستو میدانسته گفت: در هیچ جا و هیچ زمانی اصلا لفظ پرستو را به کار نبردم و در فضای مجازی برخی افراد این موضوع را نوشتند که باید از خود آنها سوال کنید.
ادعای وکیل خانواده میترا درباره برداشتن پول از حساب صحت ندارد
نجفی افزود: وکیل اولیای دم در اظهارات خود گفت من ماشینم را فروختم و پول آن را از حساب برداشتم تا خانواده استاد نتوانند از آن استفاده کنند در حالی که اصلا چنین چیزی صحت ندارد زیرا من از 7 خرداد در بازداشت هستم و بیرون نرفتم تا بتوانم پولی را خارج کنم. بابت رهن منزلی که برای مرحومه گرفته بودم بدهی داشتم که ماشین خود را به قیمت 200 میلیون تومان فروختم و بخشی از بدهی را دادم و بخش دیگر نیز داخل حساب بانکی گذاشتیم تا شاید بتوانیم با جمع کردن پولهای خود و قرض گرفتن از دوستان و آشنایان خانهای که مد نظر مرحومه بود خریداری کنیم. اما باز هم پولمان نمیرسید.
لوله اسلحه به سمت بالا بود ولی نمیدانم چرا تیر به میترا خورد
نجفی گفت: آنچه میگویم برای تبرئه خودم نیست و حتی از روز اول به دنبال قصاص خودم بودم تا احساس بد وجدانی که در خودم وجود داشت تخلیه شود. بنابراین این اظهارات را به هیچ وجه برای برائت خودم نمیگویم و واقعا بدون قصد به سوی مرحومه رفتم و قرائن برای آن وجود دارد و حتی لوله اسلحه را به سمت بالا گرفته بودم و نمیدانم چطور گلوله به وی خورد و حتی تا زمانی که در آگاهی حضور یافتم نمیدانستم که به دست مرحومه تیر خورده است.
در ادامه قاضی دادگاه بخشی از اظهارات نجفی در مرحله بازجویی را قرائت کرد و گفت: شما در بازجویی گفتهاید که خشاب از قبل در سلاح بود ولی اسلحه، مسلح نبود و روی ضامن قرار داشت و وقتی طرف حمام رفتم آن را مسلح کردم، آیا این اظهارات را قبول دارید؟
نجفی افزود: نه؛ قبول ندارم واقعا آن موقع نمیدانستم چه شده و چه کار کردم و هر چه فکر میکنم در فاصلهای بین رفتن از اتاق خواب به سمت حمام غیر از برداشتن بالش کار دیگری انجام ندادم و سلاح از قبل مسلح بود.
وی در پاسخ به این سوال که فرزند میترا استاد چه ساعتی از منزل خارج شد گفت: آژانس را برای ساعت 9 صبح رزو کرده بودیم و فکر میکنم حدود ساعت 9 و 5 دقیقه مهیار از منزل خارج شد تا به مدرسه برود واین اتفاق هم حدود ساعت 9:30 صبح اتفاق افتاد.
قاضی: نامهای که مدعی هستید بعد از قتل نوشتهاید، منظم و دستهبندی شده است؛ نجفی: ذهن دستهبندی شدهای دارم
وی در پاسخ به سوال دیگر قاضی مبنی بر اینکه آیا نامه را قبل از وقوع قتل نوشتید زیرا از نظر محتوایی بار حقوقی دارد و دارای دستهبندی است گفت: نمیدانم مطلبی که نوشتم بار حقوقی دارد یا خیر اما نامه را بعد از واقعه نوشتم و حتی حدود 20 دقیقه بعد از این اتفاق نمیدانستم چه کار کردم و قدم میزدم به بالکن میرفتم و نمیدانستم چه شده است. آن نامه را در این شرایط و با سرعت نوشتم و از خط نامه نیز سرعت در نگارش مشخص است و به هر حال ذهن دستهبندی شده دارم کما اینکه نامهای که به سازمان بازرسی نوشتم را هم میتوانید نگاه کنید بنابر این با قصد و غرض حقوقی نامه را ننوشتم. نامه را با سرعت نوشتن و وقتی راننده رسید نامه تمام نشده بود و برای همین از او خواستم که در ماشین منتظر بماند.
نجفی گفت: نگارش نامه حدود 25 تا 30 دقیقه زمان برد و حتی وقتی نامه تمام شده بود باز هم چیزهایی به آن اضافه کردم که میتوانید در خط آخر نامه ببینید.
در ادامه قاضی کشکولی به وجود یک دستنوشته بر روی میز ناهارخوری نجفی اشاره کرد که شهردار اسبق تهران گفت: بله، این دستنوشته که حدود 2 برگه است من نوشتم.
در این هنگام قاضی کشکولی دستنوشته موجود را به رویت نجفی رساند که او پاسخ داد: این دستنوشته مربوط به آن روز نیست بلکه مربوط به تاریخ 20 اسفند سال 97 است و مطالبی که روی آن نوشته شده مطالبی است که در یک دعوای تلفنی مرحومه به من گفته است و چون مرحومه همیشه صدای مرا ضبط میکرد من آن روز مطالبی را که به من میگفت یادداشت میکردم تا بعدا اگر مناظره و دعوای دیگری پیش آمد آن را یادآوری کنم.
در ادامه قاضی کشکولی گفت: آن نامهای که میگویید روی میز نهارخوری بود درست است و اکنون در پرونده موجود است.
رئیس دادگاه همچنین به گزارش پلیس 110 در تاریخ 16 خرداد 97 و مراجعه به منزل نجفی اشاره کرد که نجفی پاسخ داد: در طول دو الی سه بار در درگیریهایی که با هم داشتیم موضوع خیلی حاد شد و در یک مرتبه که مرحومه دست خود را با تیغ بریده بود اما سطحی بود به اورژانس زنگ زدیم و چون در تلفن گفتند که موضوع خودزنی است خود اورژانس پلیس 110 را خبر کرد و این مسئله مربوط به آن زمان است.
در ادامه جلسه فیلم دوربینهای مداربسته از زمان خروج نجفی از منزل نشان داده شد و قاضی 2 دقیقه تنفس اعلام کرد.
در ادامه قاضی کشکولی از محمدعلی نجفی پس از مشاهده فیلم پرسید که آیا صحت این فیلمها را تایید میکنید که نجفی با تأیید صحت فیلمها گفت: بنده پس از ماجرا در پارکینگ پیاده شدم و قصد داشتم در خیابان ایران زمین کمی قدم بزنم.
قاضی کشکولی از نجفی پرسید که با چه وسیله و هدفی به قم رفتید، که وی گفت: بنده زمانی که در حالتهای خاص روحی قرار میگرفتم یا در زمان اتخاذ تصمیمات مهم به قم میرفتم و پیش از این نیز سابقه داشت. آن روز نیز به قم رفتم تا حلالیت طلبیده و سپس تصمیم بگیرم.
قاضی کشکولی از نجفی پرسید که چه اتفاقاتی در حرم حضرت معصومه(س)، روی داد که وی گفت: در ابتدای ورود به صحن آقای جوانی نزد من آمد و به من تسلیت گفت و در آنجا فهمیدم موضوع پخش شده است، بعد جوان دیگری نزد من آمد و از من خواست که با هم عکس بگیریم که من نپذیرفتم، این فرد گفت در تهران به دنبال شما هستند که بنده با تأیید این موضوع گفتم میخواهم سریعا زیارت کرده و به تهران برگردم، بعد ظاهرا همان شد به دنبال من آمده و در محدوده ضریح از من عکس گرفته بود، در زمان خروج از حرم آن شخص مجددا نزد من آمد و خواست با من عکس بگیرد که قبول نکردم.
وی افزود: سپس مقابل حرم رفته و با گرفتن یک تاکسی گفتم میخواهم به تهران بروم و عجله دارم که راننده تاکسی گفت باید به مکان خاصی بروی و من را به نزد اتوبسهای تهران برد، سپس سوار اتوبوس شد. و بعد از حدود نیم ساعت با آمدن دیگر مسافرها، خودرو راهی تهران شد.
متهم پرونده قتل میترا استاد افزود: سپس از ترمینال با یک خودرو راهی آگاهی شاهپور شدم، بعد یادم نمیآید که به تلفن همراه همسر اول یا دخترم زنگ زدم اما دخترم پاسخ داد و به او گفتم که میخواهم به اداره آگاهی شاهپور بروم از خودرو پیاده شدم که ماموری مرا دید و گفت آقای نجفی میخواهی خودت را معرفی کنی که گفتم بله. سپس دید که اسلحه همراه من است، اسلحه و خشاب را به او دادم و بعد با سوار شدن بر روی موتور او به داخل مقر پلیس آگاهی رفتیم.
قاضی کشکولی در این مرحله تنفس چند دقیقهای اعلام کرد و پس از اتمام تنفس از سرگرد عزتیراد کارشناس اسلحهشناسی و بررسی صحنه جرم خواست در جایگاه حاضر شده و نسبت به اصالت سلاح و پوکهها اظهار نظر کند.
قاضی کشکولی همچنین از نجفی خواست از میان 3 سلاح آورده شده به جلسه دادگاه، اسلحه متعلق به خود را شناسایی کند که نجفی این کار را انجام داد. البته در این میان قاضی کشکولی با مذاح به نجفی گفت که به سمت ما شلیک نکنی.
نجفی با تایید اینکه این اسلحه همان اسلحهای است که از آن استفاده کرده گفت: اسلحه در سال 60 به من تحویل شد اما نمیدانم از کدام سازمان اسلحه را تحویل گرفتم یا از کمیته یا از سپاه پاسداران تحویل گرفتم، آن زمان تیم حفاظت من از کمیته بودند که گمان میکنم سلاح را از آنها گرفتم.
قاضی کشکولی در ادامه خطاب به نجفی گفت: که سازمان حفاظت اطلاعات ارتش مجوز حمل سلاح را برای شما صادر کرده، آیا این موضوع صحت دارد که نجفی این موضوع را تایید کرد.
در ادامه قاضی کشکولی به ایرادات وکلای محمدعلی نجفی درباره مختصات نوع سلاح و کالیبرها اشاره کرد و گفت: طی استعلامات صورت گرفته مشخص شده که این سلاح در سال 77 توسط حراست سازمان برنامه و بودجه در اختیار محمدعلی نجفی قرار گرفته و از تاریخ 27/9/94 اعتبار آن تمدید نشده است که نجفی گفت، سلاح قبلی من از نوع کلت برتا بود و برای تمدید سلاح را ثبت کرده و عوض کردم، اما نوع سلاح در آن زمان تغییر پیدا نکرد.
در ادامه سرگرد علی عزتیراد کارشناس اسلحهشناسی و رئیس مرکز تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران با حضور در جایگاه مختصات سلاح استفاده شده در صحنه قتل میترا استاد را تشریح کرد و گفت: این سلاح از نوع برتا، 9 میلیمتری و با کالیبر نوع جنگی و ساخت ایتالیا است که 13 تیر داخل خشاب آن جای میگیرد.
در این حین قاضی کشکولی از نجفی پرسید که داخل اسلحه چند گلوله قرار داشت که وی گفت: به نظرم 13 گلوله، من کنترل آنچنانی نداشتم که سلاح پر است یا خیر اما 5 گلوله شلیک شد و 8 گلوله نیز داخل خشاب بود.
عزتیراد در ادامه صحبتهای خود نیز گفت: از صحنه جرم 5 پوکه و یک گلوله از بدن مرحوم خارج و کشف شده است. همچنین 8 تیر جنگی نیز تحویل ما شد.
وی افزود: در مجموع دو پوکه نزدیک دمپایی، یک پوکه روی روشویی و دو پوکه کنار حمام کشف شده است، 3 گلوله به دیوار خورده و به سقف کمانه کرده، یک گلوله به داخل کمد رفته و یک گلوله نیز پس از اصابت به دست مقتول بر روی سینه وی جا گرفته و در پهلوی راست گیر کرده است.
این کارشناس اسلحه افزود: زمانی که گلوله به دست بخورد و از دست خارج شود و بر روی سینه نشیند به آن برخورد غیرمستقیم میگوییم.
قاضی کشکولی در این لحظه خطاب به نجفی گفت که تیرها چگونه از اسلحه خارج شد که وی گفت: مطالب ارائه شده توسط کارشناس اسلحه تایید مطالب من است کارشناس اسلحه میگوید 4 گلوله از 5 گلوله به خانم استاد اصابت نکرده و یک گلوله به وی خورده.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.