فرصتهایی که ایلامیها از کرمانشاه ربودند
اگر نگاهی سطحی و نه حتی کارشناسانه به اتفاقات و تحولات مهم منطقهای دو دهه اخیر در غرب کشور بیاندازید و این رویدادها و مناسبات شکل گرفته پس از آن را در کنار هم قرار دهید، در مناسبات توسعه منطقه شاهد نمود چشمگیر نقش آفرینی استان ایلام در روند توسعه غرب کشور خواهید بود.
مهدی خالوندی؛ تحولات ریز و درشتی که میتوانستند بهترین فرصت برای توسعه استان کرمانشاه باشند اما نه تنها از این تحولات بهرهای نبردهایم، بلکه شاهد سوخت شدن فرصتها و از دست رفتن توانمندیهای موجود استان نیز هستیم.
سقوط صدام حسین مطلعی برای آغاز این فرایند دو دههای است، اتفاق بزرگی که نه تنها مسیر توسعه استان ایلام را از غرب کشور جدا کرد، بلکه استان کرمانشاه را روز به روز بیشتر و بیشتر به محاق برد.
سقوط حکومت وقت عراق در حالی که میتوانست بزرگترین فرصت مرزی را برای استان کرمانشاه فراهم کند، در کمال ناباوری به تعطیلی ابدی بزرگترین پایانه مرزی مسافری غرب کشور و تعطیلی بخش مهمی از تاسیسات گردشگری استان منجر شد.
در طول این سالها مسئولان استان کرمانشاه نتوانستند شرایط بازگشایی مرز خسروی را فراهم کنند و از آن سو مهران به عنوان مرز جایگزین جایگاه خود را تثبیت نموده و سالانه میلیاردها تومان منافع اقتصادی را روانه استان ایلام میکند.
شکلگیری سامانه گرمسیری اتفاق بزرگ دیگری بود که با صرف چند هزار میلیارد تومان اعتبار میتوانست بخش مهمی از کشاورزی استان کرمانشاه را مشروب و با تحولی اساسی این استان را به یکی از برترین قطبهای کشاورزی کشور تبدیل کند، اما در عمل فواید آن برای کرمانشاه هیچ است.
استان کرمانشاه در بزرگترین پروژه آبی غرب کشور که سرمنشاء آن در این استان شکل گرفته، کمترین بهره را برده است. از آن سو دشتهای ایلام و خوزستان از آبهای سرزمینی کرمانشاه سیراب میشوند.
طرحهای پالایشگاهی و پتروشیمی مناطق جنوبی استان کرمانشاه نیز در دو سال گذشته مسئولان و نمایندگان استان ایلام را بر آن داشته تا با مطرح کردن تامین سوخت مورد نیاز آنها شرایط انتقال این پروژهها را به استان ایلام فراهم کنند. اتفاقی که با اضافه شدن بخشهایی از منطقه نفت خیز سومار به استان ایلام عملاً در حال اجرایی شدن است.
اما اتفاق بزرگتر که در این سالها به صورت کاملاً زیر پوستی و برنامهریزی شده در میان غفلت مدیران ارشد استان و مجمع نمایندگان برای کرمانشاه مظلوم درحال شکلگیری است، تبدیل شدن کرمانشاه به استانی که در یک دهه آینده صرفاً نقش کریدور عبوری به خود میگیرد، است.
سرمایهگذاری در پروژههای کلان ترانزیتی از جمله بزرگراه حمیل و راهآهن غرب کشور را باید در این راستا تحلیل کرد. پروژه راهآهن غرب که قرار بود به عنوان خط ریلی کرمانشاه _ قصرشیرین این استان را به مرزهای بین المللی و سواحل مدیترانه برساند، آنچه که پیداست به علت عدم پیگیریهای مناسب ما در حال تغییر مسیر دادن به سمت مرزهای استان ایلام است.(اتفاقاً ما پروژه قطار کرمانشاه _قصرشیرین را تا ایستگاه فیروزان یعنی همان جایی که قرار است به راهآهن ایلام وصل شود، زخمی کردهایم.)
از آن سو نیز در ادامه احداث بزرگراه حمیل _ کرمانشاه با اضافه شدن بخشهایی از سومار به استان ایلام، ایلامیها عملاً هدف بزرگتری را دنبال میکنند که نتیجه آن بی اهمیت شدن بیش از پیش مرزهای رسمی استان کرمانشاه خواهد بود.
باید توجه داشت که منطقه سومار در حال حاضر نزدیکترین مرز زمینی امن به بغداد است. باید از روزی ترسید که ایلامیها پس از برنامهریزی برای احداث مرزی رسمی در منطقه سومار، امتداد بزرگراهی را که ما داریم برایشان احداث میکنیم را به سمت سومار ادامه دهند و عملاً کرمانشاه را به کریدور عبوری کالایی غرب کشور تبدیل کنند.
شرایط امروز ایلام نه به خاطر سوق الجیشی و استراتژیک بودن آن است، بلکه آنچه که امروز ایلام را از شهرستانی تابع کرمانشاه بزرگ به استانی تبدیل کرده است که دارد این کرمانشاه را به محاق میبرد، حاصل اجماع نخبگان آن بر سر مسائل توسعه و استفاده از همه ظرفیتهای کشوری است. در حالی که در این سالها هرگز چنین اجماعی در میان نخبگان و سیاسیون استان بر سر منافع کرمانشاه شکل نگرفته است و این گونه است که یک ایلامی امروز محتملترین گزینه برای استانداری کرمانشاه است!؟