۱۰ فیلم عاشقانه با پایان تاثیرگذار و به یادماندنی
تقریباً از آغاز تاریخ سینما، فیلمهای عاشقانه یکی از بزرگترین و محبوبترین ژانرهای آن بوده است
خوب، بد، خندهدار و دراماتیک، در طی سالها همه جور فیلم عاشقانه ای ساخته شده، اما این آثار به ندرت پایانی منحصر به فرد و تاثیرگذار داشتهاند. در این مطلب ۱۰ مورد از این فیلمهای عاشقانه را معرفی میکنیم که پایانهای بینقص و ماندگار دارند.
۱۰. گمشده در ترجمه (Lost in Translation)
-
سال تولید: ۲۰۰۳
-
کارگردان: سوفیا کوپولا
-
بازیگران: بیل مری، اسکارلت جوهانسون، جووانی ریبیسی، آنا فاریس
-
امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
«گمشده در ترجمه» فیلمی درباره شارلوت، با بازی اسکارلت جوهانسون، و باب، با بازی بیل موری، است که یکدیگر را در توکیو ملاقات میکنند. این دو از زندگی خود ناراضی هستند و همین مسالهی مشترک دلیل شکلگیری دوستیای منحصر به فرد بین آنهاست. اگرچه رابطهی صمیمی بین شارلوت و باب تنها احساسی است اما در طول مدتی که با هم هستند آنقدر خاطرهی مشترک باهم ساختند و لحظهی خداحافظیشان چنان خاص بود که برای همیشه در زندگی یکدیگر ماندگار شدند.
در آخرین صحنهی فیلم، باب چیزی در گوش شارلوت زمزمه میکند، حرکتی کوچک و ساده که معنایی باورنکردنی دارد. این واقعیت که ما هرگز نمیفهمیم محتوای این زمزمه چه بوده است، لحظهی پایان این فیلم عاشقانه را جادوییتر و تاثیرگذارتر میکند.
۹. منشی همهکاره او (His Girl Friday)
-
سال تولید: ۱۹۴۰
-
کارگردان: هاوارد هاکس
-
بازیگران: کری گرانت، رالف بلامی، روسالیند راسل، آلما کروگر، کلیف ادواردز
-
امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹ از ۱۰۰
«منشی همهکاره او» نقاط قوت زیادی دارد. بازی فوقالعاده کری گرانت و روزالیند راسل، دیالوگهای فوقالعاده که با سرعت نور اتفاق میافتند، و رابطهی عالی بین بازیگران اصلی. این فیلم در مورد سردبیر یک روزنامه، والتر، است که تلاش میکند رابطهاش را با دوست دختر سابق روزنامهنگارش، هالدی، را از راه همکاری با او روی یک داستان، درست کند.
این نقشه جواب میدهد و فیلم با عشق این دو شخصیت به پایان میرسد. والتر یک دفتر روزنامه را خریده است که هالدی میتواند آن را اداره کند. با بوسهای که بین این دو اتفاق میافتند همه چیز اینطور به پایان میرسد که هالدی همچنان داستان می نویسد و ثابت میکند که شغلش را به اندازه شوهرش دوست دارد. اینطور که گفته شد، ممکن است به نظر صحنهی پایان فیلم بسیار آرام و بیهیجان به نظر برسد، اما در سال ۱۹۴۰، این صحنه تاثیرگذار، پایانی بسیار انقلابی برای فیلمی رمانتیک بود.
۸. ۱۰ چیز درباره تو که ازشان متنفرم (۱۰ Things I Hate About You)
-
سال تولید: ۱۹۹۹
-
کارگردان: گیل جانگر
-
بازیگران: جولیا استایلز، هیث لجر، جوزف گوردون لویت، لاریسا اولینیک، لری میلر، اندرو کیگان
-
امتیاز راتن تومیتوز: ۷۱ از ۱۰۰
«۱۰ چیز درباره تو که ازشان متنفرم» اقتباسی مدرن از نمایشنامهی ویلیامز شکسپیر، «رام کردن زن سرکش» (The Taming of the Shirew) است. پسر بد، پاتریک (هیث لجر) برای این که با کت (جولیا استایلز) قرار بگذارد، از خواهر کوچکترش پول میگیرد، زیرا رسم بر این است که تا خواهر بزرگتر در رابطه نباشد، خواهر کوچکتر هم نمیتواند رابطهای داشته باشد. پاتریک و کت در نهایت عاشق هم میشوند و رابطهای بسیار مفرح و جذاب شکل میدهند. با این وجود زمانی که کت متوجه میشود پاتریک به خاطر پول این رابطه را شروع کرده است، از او جدا میشود، اما تازه آن موقع است که میفهمد عاشق شده است و نمیتواند از پاتریک جدا شود. پاتریک هم حرکتی رمانتیک انجام میدهد، گیتار رویایی کت را به او هدیه میدهد و با این کار به او نشان میدهد که دوستش دارد و حالا واقعا میخواهد با هم باشند.
همهی اینها جوری اتفاق میافتد که کلیشهای نیست و همین مساله باعث میشود بهیاد ماندنی شود. این پایان تاثیرگذار نشان میدهد که این دو شخصیت تا چه اندازه با هم هماهنگ هستند و چقدر به یکدیگر نزدیکاند. نویسندگان این فیلم، کارن مک کولا و کریستن اسمیت در مورد اینکه چرا «۱۰ چیز درباره تو که ازشان متنفرم» هنوز هم فیلمی محبوب است، گفتهاند : «این فیلم در مورد موضوعات پایهای است که در نوجوانان هرگز تغییر نمیکنند، یافتن عشق و یافتن خود و بیرون آمدن از پیله.»
۷. ناتینگ هیل (Notting Hill)
-
سال تولید: ۱۹۹۹
-
کارگردان: راجر میشل
-
بازیگران: جولیا رابرتس، هیو گرانت، هیو بونهویل، اما چمبرز، جیمز دریفوس، ریس ایفانز
-
امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
ویلیام، با بازی هیو گرانت، صاحب کتاب فروشیای در ناتینگ هیل است و همانجا با ستاره سینما آنا اسکات (جولیا رابرتز) آشنا شده و عاشق او میشود. بعد از این که این دو از هم جدا میشوند، آنا به عشق خود اعتراف می کند ولی ویلیام قبول نمیکند. هنگامی که او پشیمان شده و متوجه میشود که رد کردن آنا بزرگترین اشتباهی است که تا به حال مرتکب شده، با کمک دوستانش در یک کنفرانس مطبوعاتی عشق خود را به آنا اعلام کند.
در پایان این فیلم عاشقانه و بعد از اعتراف ویلیام، آنا از یک روزنامهنگار میخواهد که سوالش در مورد این که چقدر در بریتانیا میماند را تکرار کند و این بار آنا با پاسخ «برای همیشه» خیلی ساده اما تاثیرگذار نشان میدهد که او هم عاشق ویلیام است و آنها آینده خود را با هم خواهند گذراند. این صحنه واقعا سرگرمکننده، شیرین و ساده است، اما برای این دو کاملاً کارساز بود.
۶. عشق و بسکتبال (Love & Basketball)
-
سال تولید: ۲۰۰۰
-
کارگردان: جینا پرینس-بایدوود
-
بازیگران: سنا لیثن، عمر اپس، دنیس هیزبرت، دبی مورگان، الفری وودارد
-
امتیاز راتن تومیتوز: ۸۵ از ۱۰۰
«عشق و بسکتبال» هم یکی از بهترین فیلمهای بسکتبالی است و هم یکی از تاثیرگذارترین پایان فیلمهای عاشقانه را دارد. در طول کل فیلم، مونیکا و کوئینسی عشق خود را به بازی بسکتبال و به یکدیگر نشان میدهند، اما از آنجایی که هردو آنها میخواهند بازیکنی حرفهای در این رشته باشند، راهشان از هم جدا میشود. بعد از مدتها که دوباره یکدیگر را میبینند، مونیکا متوجه میشود کوئینسی در شرف ازدواج است ولی به عشقش به کوئینسی اعتراف میکند. این دو تصمیم میگیرند یک مسابقهی بسکتبال یک در مقابل یک بازی کنند و اگر کوئینسی باخت، ازدواجش را بهم بزند. اگرچه کوئینسی برنده این مسابقه میشود، اما متوجه میشود که نمیتواند بدون مونیکا زندگی کند و پیشنهاد بازی دوباره به او میدهد و بعد یکدیگر را میبوسند، چرا که بازی بسکتبال هم قسمتی از زبان عشق این دو است.
۵. بیخوابی در سیاتل (Sleepless in Seattle)
-
سال تولید: ۱۹۹۳
-
کارگردان: نورا افرون
-
بازیگران: تام هنکس، مگ رایان، بیل پولمن، راس مالینگر، روزی اودانل، ویکتور گاربر
-
امتیاز راتن تومیتوز: ۷۵ از ۱۰۰
«بیخوابی در سیاتل» فیلمی است که ثابت کرد مگ رایان و تام هنکس هم میتوانند ستاره فیلمهای کمدی رمانتیک باشند. سم بالدوین همسرش را از دست داده و کودک هشت سالهاش او را تشویق میکند تا داستان خود را در رادیو به اشتراک بگذارد. وقتی سم این کار را میکند، بسیاری از زنان عاشق او میشوند، اما عشق هیچکدام به اندازهی آنی نیست. پس از ماجراهای فراوان، آنی نامهای به سام میفرستد و از او میخواهد که روز ولنتاین در ساختمان امپایر استیت با هم ملاقات کنند.
این فیلم که ادای احترامی است به فیلم «عشقبازی بهیادماندنی» (An Affair to Remember) اثر کری گرانت، ثابت میکند که ریسک کردن در عشق می تواند شانس بزرگی برای زندگی به همراه داشته باشد چرا که از این طریق میتوان عشق زندگی خود را پیدا کرد، نه فقط کسی که با او مشکلی نداشته باشید. این کاری است که آنی انجام میدهد و نتیجهاش را هم میبیند. هنگامی که او بلاخره سم و پسرش را در بالای ساختمان میبیند، چشمان آنها رو هم قفل میشود و مخاطبان فوراً ارتباط شکل گرفته بین آنها را احساس میکنند. در این پایان تاثیرگذار این فیلم حتی نیازی به کلمات نیست، آنها فقط دست هم را میگیرند و این همه چیزی که درباره آینده مشترک و عاشقانه آنها باید بدانیم به ما میگوید.
۴. بیش از طلوع (Before Sunrise)
-
سال تولید: ۱۹۹۵
-
کارگردان: ریچارد لینکلیتر
-
بازیگران: ایتن هاک، ژولی دلپی
-
امتیاز راتن تومیتوز:۱۰۰ از ۱۰۰
«بیش از طلوع» فیلمی بینظیر است که یک روز گردش جسی (اتان هاوک) و سلین (جولی دلپی) در وین را به ما نشان میدهد که به تازگی در قطار با هم آشنا شدهاند ولی حالا عاشق هم میشوند. این فیلم عاشقانه با سکانسی تاثیرگذار پایان مییابد که این دو بهم قول میدهند شش ماه دیگر در مکانی مشخص یکدیگر را ملاقات کنند، در حالی که هیچ اطلاعاتی برای تماس با یکدیگر ندارند. همین نکته درمورد پایان فیلم باعث شده تا به پایانی تاثیرگذار و عالی برای یک فیلم عاشقانه تبدیل شود. اگر این فیلم امروز ساخته میشد قطعاً به گونهای دیگر به پایان میرسید، زیرا احتمالاً دقایقی پس از ملاقات این دوشخصیت یکدیگر را در شبکههای اجتماعی دنبال میکردند.
این واقعیت که آنها مطمئنند دوباره همدیگر را ملاقات خواهند کرد و میخواهند این حقیقت را به حرکتی عاشقانه تبدیل کنند، نشان میدهد که چقدر نسبت به رابطهای که بینشان شکل گرفته مطمئن هستند. به علاوه این پایان راهی کاملاً واقعبینانه و تاثیرگذار برای پایان دادن به این داستان عاشقانه بود که اصالت فیلم را برای جلب تایید تماشاگران به پایانی سبک تبدیل نکرد. به علاوه این پایان مخاطبان را به ساخت دنبالهای برای این فیلم امیدوار میکرد که بتوانند متوجه شوند آیا این دو همدیگر را بعد از شش ماه دیدهاند؟
۳. دفترچه خاطرات (The Notebook)
-
سال تولید: ۲۰۰۴
-
کارگردان: نیک کاساوتیس
-
بازیگران: رایان گاسلینگ، ریچل مکآدامز، جیمز گارنر، جنا رولندز، جوآن آلن، جیمز مارسدن، هدر والکوئیست
-
امتیاز راتن تومیتوز: ۵۴ از ۱۰۰
اقتباس «دفترچه خاطرات» از کتاب نیکلاس اسپارکس با همین نام یکی از موفقترین داستانهای عاشقانهای است که در ۳۰ سال گذشته در سینماها اکران شده است. این فیلم داستان عشق بین نوح، با بازی رایان گاسلینگ، و آلی، با بازی ریچل مک آدامز را روایت میکند که در یک تابستان عاشق یکدیگر میشوند، اما زندگی، جنگ و والدینشان که راضی به این رابطه نبودند، آنها را از هم جدا میکند. با این وجود سرنوشت مداخله میکند آنها سالها بعد دوباره همدیگر را پیدا میکنند.
حالا تنها مشکل این است که آلی آلزایمر دارد و نوح را به یاد نمیآورد، بنابراین نوح هر روز به ملاقات او میرود و داستان رابطهی عاشقانهی خودشان را برای او تعریف میکند. این فیلم عاشقانه قطعاً اشکتان را در خواهد آورد، مخصوصاً در صحنهی پایان وقتی نوح به اتاق آلی میرود که بلاخره او را به یاد میآورد و بعد از آخرین بوسه آن دو با هم و عاشقانه میمیرند.
۲. کازابلانکا (Casablanca)
-
سال تولید: ۱۹۴۲
-
کارگردان: مایکل کورتیز
-
بازیگران: هامفری بوگارت، اینگرید برگمن، پل هنرید، کلود رینس، جان کوالن، سکه ساکال،
-
امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹ از ۱۰۰
«کازابلانکا» از هر لحاظ فیلمی عاشقانه و کلاسیکی عالی است، اما پایان تلخ ولی تاثیرگذار آن را میتوان یکی از عناصری دانست که باعث شده این فیلم همواره به یاد سینما دوستان بماند. در پایان این فیلم که یکی از عاشقانهترین فیلمهای کلاسیک هالیوود است، شخصیت مرد سرسخت، ریک، با وجود این که هنوز عاشق ایلسا است، اما سعی میکند کاری را انجام دهد که برای دنیا بهتر است.
همه چیز برای ریک آماده است تا با ایلسا به آمریکا بازگردد، اما ریک میداند که ایلسا باید با لازلو باشد و او را هم در این باره متقاعد میکند. پایان شگفت انگیز و ناراحت کننده برای قهرمان ما که باعث میشود برای بقیهی افراد درگیر ماجرا هنوز امید وجود داشته باشد. این فیلم همچنین ثابت کرد که یک پایان عالی برای فیلمهای عاشقانه همیشه این نیست که زوج اصلی داستان بهم برسند.
۱. وقتی هری سالی را دید… (When Harry Met Sally…)
-
سال تولید: ۱۹۸۹
-
کارگردان: راب رینر
-
بازیگران: بیلی کریستال، مگ رایان، کری فیشر، برونو کیربی، تریسی رینر، کانی سایر
-
امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
«وقتی هری سالی را دید…» پایان عاشقانه عالی دارد. بعد از اینکه در طول فیلم شخصیتهای اصلی داستان، هری و سالی از آشنا به دوست و سپس از بهترین دوستان به عشاق تبدیل شدند، در پایان از هم جدا شدند! اینجاست که هری آخرین حرکت عاشقانه را انجام میدهد و در شب سال نو به دنبال سالی میرود تا به او بگوید چه احساسی دارد. او به سالی میگوید: «وقتی متوجه میشوی که میخواهی بقیه عمرت را با کسی بگذرانی، میخواهی بقیه زندگیت هر چه زودتر شروع شود.»
این فیلم، فیلمهای کمدی عاشقانه را برای همیشه تغییر داد و نوع متفاوتی از رابطه زن و مرد را نشان داد. وقتی صحنهی پایانی را ببینید، متوجه میشوید که فیلم نمیتوانست به گونهای دیگر به پایان برسد و این واقعیت که ما آنها را در بهترین و بدترین حالتشان دیدهایم، باعث میشود تماشاگران بدانند که این دوشخصیت کاملاً با یکدیگر جور هستند.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.