حلوا فروش و مرد روزه دار: حکایتی در مورد اعتماد و تعهد
حکایت طنزآمیز حلوافروشی که مرد روزهدار را به چالش کشید.
مردی، حلوافروش را گفت که کمی حلوایم به نسیه ده.
حلوافروش گفت: بچش، حلوای نیکی است.
گفت: من به قضای رمضان سال پیش روزه دارم.
حلوافروش گفت: پناه به خدا!اگر با چون تو معامله کنم تو قرض خدا را سالی به دیگر سال عقب اندازی با من چه خواهی کرد؟
کشکول شیخ بهایی