//
کدخبر: ۴۶۴۳۳۱ //

غرور و نکته‌سنجی: حکایت دو برادر در بلخ

حکایت ضیاء و تاج، درس‌هایی آموزنده درباره فروتنی، احترام به دیگران و پرهیز از غرور دارد.

غرور و نکته‌سنجی: حکایت دو برادر در بلخ

  در دوران گذشته دو برادر یکی به نام «ضیاء» و دیگری به نام «تاج» در شهر بلخ زندگی می کردند. ضیاء مردی بلند بالا و با این حال بذله گو، نکته سنج و خوش اخلاق که واعظ شهر هم بود. در عوض ، برادرش تاج قدی بسیار کوتاه داشت، ولی از علم بالایی بهره می برد، به گونه ای که ملقب به شیخ الاسلام بود. به همین سبب به برادرش به دیده حقارت می نگریست. حتی از وجود او خجالت می کشید.

  روزی ضیاء به مجلس برادرش تاج که پر از شخصیت های بزرگ بود وارد شد، ولی غرور علمی تاج مانع از آن شد که به احترام برادرش بایستد. از این رو، نیم خیز شد، به سرعت نشست. وقتی ضیاء از برادرش آن حرکت ناپسند را دید، با کنایه ای که حکایت از نکته سنجی او داشت، فی البداهه به مزاح گفت: «چون خیلی بلند قامتی، برای ثواب، کمی هم از آن قامت سروت بدزد».

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۶۴۳۳۱ //
ارسال نظر