حکایت ابوسعید ابوالخیر و سخنرانی در مسجد
حکایتی کوتاه و پرمغز که درس مهمی از زندگی را به ما میآموزد.

میگویند روزی ابوسعید ابوالخیر، عارف بزرگ در مسجدی سخنرانی داشت، مردم از تمام اطراف روستاها و شهرها آمده بودند و جای نشستن نبود و بعضیها بیرون از محل سخنرانی نشسته بودند.
در این هنگام شاگرد ابوسعید گفت: تو را به خدا از آنجا که هستید، یک قدم پیش بگذارید. همه یک قدم پیش گذاشتند، سپس... نوبت به سخنرانی ابوسعید رسید، او از سخنرانی خودداری کرد، مردم که به مدت یک ساعت در مسجد بودند و خسته شده بودند شروع به اعتراض کردند. ابوسعید پس از مدتی گفت: هر آنچه که من میخواستم بگویم، شاگردم به شما گفت. شما یک قدم به جلو حرکت کنید، تا خدا ده قدم به شما نزدیک شود.
نظر: مشکل بسیاری از ما همین است که نمیخواهیم یک قدم از جایی که هستیم جلوتر بگذاریم تا پیشرفت کنیم. حال این یک قدم در کارهای مادی باشد یا معنوی تفاوتی نمیکند. ضمن اینکه یک قدم به سمت خدا برداشتن و نزدیک شدن به او سبب میشود که خداوند ده قدم به ما نزدیکتر شود.