حکایت| نه چندان بخور کز دهانت برآید نه چندان که از ضعف، جانت برآید
یکی از حکیمان، پسر خویش را نصیحت می کرد که سعی کن که زیاد غذا نخوری، زیرا سیری موجب رنجوری است. پسرش در جواب گفت: ای پدر! گرسنگی انسان را می کشد و از پای در می آورد. مگر نشنیده ای که به شوخی می گویند: با شکم سیر مردن بهتر از گرسنگی کشیدن است.
حکیم گفت: اندازه نگه دار که خداوند می فرماید:
" کلوا واشربو و لا تسرفوا " (۱)
نه چندان بخور کز دهانت برآید / نه چندان که از ضعف جانت برآید
با آن که در وجود طعامست عیش نفس (۲) / رنج آورد طعام که بیش از قَدَر بود (۳)
گر گُل شکر خوری به تکلف زیان کند / ور نان خشک دیر خوری گُل شکر بود(۴)
از رنجور و ناتوانی پرسیدند: دلت چه می خواهد؟ در پاسخ گفت: دلم می خواهد که دلم هیچ نخواهد.
معده چو کج گشت و شکم درد خاست / سود ندارد همه اسباب راست (۵)
۱_سوره اعراف آیه۳۰_ بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید.
۲_ عیش نفس: مایه زندگی انسان.
۳_ قَدَر: اندازه
۴_ یعنی: اگر گلشکر را بیش از اندازه بخوری، ضرر می رساند و اگر نان خشک را هنگام گرسنگی بخوری، در کام تو مانند گلشکر لذت بخش است.
۵_ کج گشت: در این جا به معنی پُر شد، است.
سود ندارد همه اسباب راست: همه چیز داشتن و لذت بی فایده است.