//
کدخبر: ۴۷۹۱۴۵ //

حکایت گوسفندی که قربانی نیکوکاری‌اش شد

این حکایت قدیمی، به ما یادآور می‌شود که همیشه باید عواقب کارهایمان را در نظر بگیریم و از دخالت بی‌جا در امور دیگران خودداری کنیم.

حکایت گوسفندی که قربانی نیکوکاری‌اش شد
به گزارش فرتاک نیوز،

روزی روزگاری یک گاو پایش می‌شکند و دیگر نمی‌تواند برخیزد. دهقان یک دامپزشک را می‌آورد و دامپزشک می‌گوید: اگر تا سه روز دیگر گاو نتواند برخیزد، باید او را بکُشید. گوسفند این حرف‌ها را می‌شنود و به سوی گاو می‌رود و می‌گوید: «بلند شو، بلند شو». اما گاو هیچ حرکتی نمی‌کند. روز دوم، دوباره گوسفند با عجله به سوی گاو می‌رود و می‌گوید: «بلند شو، روی پایت ایستاده شو». اما باز هم گاو هر چه تلاش می‌کند، نمی‌تواند روی پاهایش بایستد. روز سوم، گوسفند دوباره به گاو می‌گوید: «سعی کن برخیزی، اگر تا پایان امروز نتوانی روی پاهایت بایستی، دامپزشک گفته که باید تو را بکُشند». گاو با هزار زور و تلاش، سرانجام روی پاهایش می‌ایستد. صبح روز بعد، دهقان به طویله می‌رود و می‌بیند که گاو روی پاهایش ایستاده. از خوشحالی برمی‌گردد و می‌گوید: «گاو روی پاهایش ایستاده! جشن می‌گیریم... گوسفند را قربانی کنید...!»

نتیجه اخلاقی: خود را در هر کاری دخالت ندهید...!

در کاری هرکسی فضولی نکن آخرش سر خود تو به باد میدی...!

 

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۷۹۱۴۵ //
ارسال نظر
 
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان
تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فرتاک نیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فرتاک نیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد