سرگین در برابر جو: حکایت یک معامله عوضی
حکایت مریدی که زمین را با اسبی معاوضه کرد.
مریدی زمینش را به مبلغی فروخت و در برابر آن اسبی خرید.
حضرت شیخ وی را در رسید و فرمود: "دانستی که چه معاملتی کردی؟
مرید عارض شد که به خدا سوگند معاملتی پرسود نمودم.
حضرتش فرمود: ای نادان، چیزی را که به آن سرگین میدادی و در برابرش جو میگرفتی، با چیزی عوض کردی که باید به آن جو بدهی و در برابرش سرگین بگیری! "