استفاده از کودکان در فضای مجازی، کودکآزاری بوده و جرمانگاری شده است
«پروانه» نام زیبای زنی است که در کودکی مورد خشونت جسمی قرار گرفته و گویی فقط دیگر نامش پروانه باقی مانده است و بالهای پرواز او را از همان کودکی و قبل از اینکه پرواز یاد بگیرد، چیده بودند و اکنون در آستانهی ۳۲ سالگی و تولد اولین فرزندش، با کمک روانشناسان سعی در ترمیم آنها و روحیهای دارد تا مادری قوی و مهربان برای دخترش باشد.
هنگام صحبت از آن روزها، با اینکه به گفتهی خودش حدود ۲۰ سال از زمانی که مورد اذیت و آزار قرار میگرفته، گذشته است؛ اما هنوز ترس در کنج چشمانش لانه کرده و لحن صدایش موقع صحبت میلرزد از آسیبهایی که پدری که در دام اعتیاد گیر افتاده و خواسته یا ناخواسته به روح و روان دخترکش وارد کرده است.
خاطرهی روزهای کودکی که باید همچون شهد هنگام یادآوری وجودش را شیرین کند، همچون زهری، کابوس شبهایش شده و چندین بار دست به دامن روانشناسان شده تا بتواند تا حدی تلخی آن را کم کند. اما همانطور که از قدیم میگویند، زخم تن راه بهبودی دارد اما زخم روان سخت ترمیم میشود، هنوز برای التیام آنها در حال تلاش است هرچند رد سوختگیهای کودکی بر بدنش نقش بسته و گذر سالها فقط آن را کمرنگ کرده و درد آن در مقابل آزار روانیاش دیگر حس نمیشود.
پروانه و هزاران دختر و پسر دیگر در سراسر جهان و ایران قربانی خشونتهای جسمی، جنسی، عاطفی، روانی و مالی در اثر عدم آگاهی و شناخت پدران و مادران از شیوههای درست تربیتی هستند که این رفتارهای تهاجمی و تخریبی نسبت به کودکان، نه تنها دنیای کودکی آنان را تیره و تار میکند بلکه بر دوران بزرگسالی نیز سایه میاندازد؛ مسالهای که در صورت بیتوجهی، به تولید چرخهای از خشونت منجر میشود.
روز ۴ ژوئن در سال ۱۹۸۲ و در پی رسیدگی به وضعیت کودکان فلسطینی و لبنانی قربانی خشونتهای رژیم غاصب اسرائیل، از سوی سازمان ملل به عنوان «روز جهانی کودکان معصوم قربانی خشونت» نامگذاری شده که میتواند بهانهای باشد به منظور رسیدگی به آلام کودکان قربانی خشونت و آزار فیزیکی، ذهنی و عاطفی.
یک دکترای تخصصی روانشناسی کودک و نوجوان با بیان اینکه هرگونه رفتار یک بزرگسال با یک کودک که باعث آسیب روحی و جسمی به کودک شده یا امنیت او را تهدید کند، به عنوان خشونت و کودک آزاری شناخته میشود، اظهار کرد: کودک به صورتهای مختلفی میتواند مورد آزار و اذیت قرار گیرد که شناختهشدهترین این نوع خشونتها، آزار جسمی کودک به شکل کتک زدن، هل دادن، استفاده از ابزارهایی مانند شلاق و کمربند، نیشگون گرفتن و سیلی زدن بوده که به امنیت جسمی و روحی کودک آسیب وارد میکند.
کاهش آمار کودکآزاری جسمی نسبت به چنددهه گذشته
دکتر محمد ترکمان با بیان اینکه در گذشته مصادیق کودکآزاری جسمی بسیار زیاد بود و پدران و مادران و حتی معلمان کودک را جزء اموال خود و این خشونت را راهی موثر برای تربیت کودک میدانستند، افزود: بعد از مشخص شدن عواقب این نوع خشونت نسبت به کودکان، در تمام دنیا تلاشهای زیادی توسط ارگانهای دولتی و غیردولتی صورت گرفت تا آموزش و آگاهی لازم به مردم داده شده تا جلوی این کودکآزاری گرفته شود و تاحد زیادی نیز این اقدامات در مقایسه با چند دهه قبل موفقیتآمیز بوده و آمار کودکآزاری های جسمی بسیار کاهش پیدا کرده است.
وی با بیان اینکه هرگونه رفتاری که امنیت یا سلامت روانی کودک را تهدید کند، با عنوان "خشونت عاطفی" معرفی میشود، اضافه کرد: تحقیر، توهین، سرزنش، منت گذاشتن، برچسب زدن به کودک، استفاده از واژه هایی مانند «دوستت ندارم»، «دیگر مامان تو نیستم»، «از تو متنفرم»و «تو بچه خوبی نیستی»، از مصادیق بارز این نوع کودکآزاری هستند که از گذشته وجود داشته و امروزه نیز زیاد مشاهده میشود و مراقبان کودک اطلاعات زیادی درباره خشونت عاطفی ندارند و مطالعات نشان میدهد که کودکآزاری روانی به اندازه کودکآزاری جسمی یا حتی بیشتر میتواند آسیبهای روانی و جسمی در کودکان ایجاد کند.
ترکمان با بیان اینکه زخمی که به جسم وارد میشود، میتواند بهبود پیدا کند اما زخم های روانی با گذشت سالها نیز التیام پیدا نمیکنند، ادامه داد: کودکانی که مورد اذیت و آزار قرار میگیرند در معرض اضطراب، استرس، افسردگی و سایر موارد روانشناختی هستند و بعضی بررسیها نشان میدهد که این کودکان دچار سوءتغذیه شده و این آسیبها بر روی عملکرد مغزی آنها اثرگذار است. به عنوان مثال در یک تحقیق از مغز کودکان آسیبدیده از کودکآزاری روانی و عاطفی تصویربرداری انجام و آنها با تصاویر مغز کودکان دیگر مقایسه شد و این بررسی ثابت کرد که در مغز این کودکان تفاوتهای ساختاری وجود دارد و قشر پیشانی که مسئول تصمیمگیری و تعقل بوده، در کودکان آسیبدیده از خشونت، کوچکتر است.
تجربه خشونت عاطفی در دوران کودکی؛ ریشه رنجهای بزرگسالی
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه بسیاری از رنجهایی که ما اکنون به عنوان یک بزرگسال در زندگی فردی و اجتماعی تجربه میکنیم، به این خشونتهای عاطفی و روانی دوران کودکی بازمیگردد، گفت:امروزه کودکآزاری جسمی کاهش یافته اما خشونت روانی و عاطفی نسبت به کودکان، بسیار در خانوادهها مشاهده میشود.
وی بیان کرد: زمانی که یک بزرگسال از یک کودک به اشکال مختلف بهرهکشی جنسی انجام دهد، خشونت جنسی نسبت به کودک رخ داده و حساسیت این نوع خشونت در جامعه بسیار بالاست و والدین نگران هستند که کودکان مورد آزار جنسی قرار نگیرند. اما متاسفانه این نوع خشونت نیز مانند دو مورد قبلی بیشتر توسط محارم و افراد نزدیک انجام میشود و طبق آمارها بیشاز ۹۰ درصد کودکان آسیبدیده از خشونت جنسی، توسط افراد فامیل مورد آزار قرار گرفتهاند و این نوع کودکآزاری میتواند آسیبهای روانی شدیدی مانند اسکیزوفرنی یا اختلال شخصیت را در کودکان ایجاد کند.
ترکمان با بیان اینکه برای برخورد و حفظ کودک از این نوع خشونت، آگاهی و هوشیاری والدین و آموزشهای خودمراقبتی به کودک بسیار موثر است، تصریح کرد: کودکآزاری ناشی از غفلت، مصداق دیگری از کودکآزاری است و این خشونت در جوامع درحال توسعه کمتر مورد توجه قرار گرفته است و هرگونه بدمراقبتی، بدسرپرستی یا غفلت نسبت به امورتحصیلی، بهداشتی و مراقبتی کودک، که امنیت کودک را در معرض خطر قرار دهد، به عنوان کودکآزاری غفلت معرفی میشود.
این دکترای تخصصی روانشناسی کودک و نوجوان، خاطرنشان کرد: تنها گذاشتن کودک در منزل بدون پرستار، نوعی از کودکآزاری غفلت بوده؛ چرا که کودک میتواند در ساعاتی که تنها است در معرض خطرهای مختلفی مانند آتش زدن منزل، سوءاستفاده فرد دیگری از کودک بدون اطلاع والدین و... قرار گیرد و سوار شدن کودکان زیر سن قانونی در صندلی جلوی ماشین یا نشاندن کودک بدون کلاه ایمنی در قسمت جلوی موتورسیکلت، کودک را در معرض خطر قرار میدهد. همچنین قرار دادن داروها در دسترس کودکان که موجب مسمومیت آنها شده، از دیگر مصادیق کودکآزاری غفلت هستند و بسیاری از آسیبهای جسمی، معلولیتها و مسمومیتهای منجر به مرگ، ناشی از همین نوع خشونت است.
استفاده از کودکان در فضای مجازی برای جذب دنبالکننده، نمونه بارز کودکآزاری امروزی
ترکمان، خشونت آموزشی و بهرهکشی اقتصادی و مالی را از انواع دیگر کودکآزاری برشمرد و تصریح کرد: در گذشتههای نهچندان دور، از کودکان برای افزایش درآمدزایی در کارگاهها و کارخانهها به وفور استفاده میکردند و آنها از فرصتهای آموزشی و تفریحی محروم میشدند. اما متاسفانه این کودکآزاری نیز در دنیای امروزی نیز بسیار زیاد است. همانطور که والدین در فضاهای مجازی از کودک خود ویدیو تهیه کرده و اطلاعات خصوصی کودک را به اشتراک میگذارند تا دنبالکنندههای بیشتری جذب کرده و حتی از آن کودک برای تبلیغات استفاده میکنند نیز، نمونه بارز بهرهکشی اقتصادی از کودکان بوده و این نوع کودکآزاری در کشورهای پیشرفته جرمانگاری شده است.
وی با بیان اینکه تحقیر، مقایسه و وارد کردن فشارهای روانی به کودک در زمینهی تحصیلی برای کسب رتبه و مقامهای بالا نیز از نمونههای خشونت آموزشی هستند، گفت: خشونت نسبت به کودکان در مقایسه با چند دههی گذشته بسیار مورد توجه قرار گرفته اما هنوز فاصله زیادی با جهان عاری از خشونت برای کودکان وجود دارد و یکی از مهمترین دلایل آن، عدم آگاهی والدین و جامعه است و طبق آمار رسمی ایران، عامل و فاعل کودکآزاری، مراقبین دسته اول یعنی پدر و مادرها هستند چراکه شناخت لازم درباره رفتارها و عواقب این خشونتها ندارند.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه بعضی از والدین خود قربانی این خشونتها بوده و این رفتارها را جزئی از تربیت صحیح کودکان میدانند و کسی که آسیب دیده، در فرآیند انتقال خشونت بین نسلی، به یک فرد آزارگر تبدیل میشود، ادامه داد: داشتن مهارت های فرزندپروری باعث میشود تا والدین تعامل بهتری با کودک خود داشته و از شیوههای درست تربیتی استفاده کنند اما بسیاری از والدین از روشهای درست آگاه نیستند در بزنگاههای تربیتی از روشهای غلط استفاده میکنند.
ترکمان بیان کرد: بخشی از عوامل کودکآزاری نیز به شرایط جامعه برمیگردد که اجتنابناپذیر است. مراقبان کودک نمیتوانند شرایط جامعه را کنترل کنند اما به عنوان مراقب میتوانند به کودکان مهارتهای ابراز وجود، خودآگاهی، اعتماد بهنفس و مدیریت خشم را بیاموزند تا کمتر مورد آسیب قرار گیرند.
قلب فرزندپروری، تسلط به هیجانات است
وی افزود: پدر و مادر به عنوان یک مراقب تا زمانی که خود تنظیم نباشند، نمیتوانند به تنظیم مدیریت فرزند کمک کنند و قلب فرزندپروری، تسلط به هیجانات است و گاهی اوقات والدین به دلیل تنشهای روزمرهای که تجربه میکنند، خشم، هیجان غالب آنهاست و این خشم کنترل اوضاع را به دست گرفته و باعث میشود که تعامل مناسبی با کودک نداشته باشند. اولین گام برای تربیت صحیح، این است که والدین خودآگاهی هیجانی خود را بالا ببرند و اگر در کنترل آن ناتوان هستند، از تکنیکهای آرامسازی به صورت کوتاهمدت و فوری مانند تنفس عمیق و ترک موقعیت و روشهای بلندمدت مانند مشاوره و کتاب استفاده کنند و توان خود را برای مقابله با هیجانات افزایش دهند.
این دکترای تخصصی روانشناسی کودک و نوجوان، با بیان اینکه داد زدن، سرزنش و توهین کردن یا حتی حمله فیزیکی باعث فاصله گرفتن کودک از والدین میشود، بیان کرد: بسیاری از والدین به دلیل تجربهی این آسیبها در دوران کودکی، نیازمند مشاوره هستند. بنابر این کنترل هیجانات و خشم در گام اول و استفاده از روشهای تربیتی صحیح به عنوان گام دوم، در تعامل خوب والدین و فرزندان تاثیر زیادی خواهد داشت که باید از شیوههای مبتنیبر تعاملات انسانی مانند گفتوگو، نادیده گرفتن، تعیین پیامد، مذاکره کردن و حل مسئله، استفاده کنند.
ترکمان با بیان اینکه در صورت نیاز والدین باید از روشهای تنبیهی که آسیبزا نیست، مانند محرومیت و جریمه استفاده کنند. اما والدین به دنبال پاسخدهی سریع بوده و ممکن است به استفاده از روشهای ناسالم تربیتی روی آورند، اضافه کرد: والدین میتوانند برای کنترل خشم و پیشگیری از خشونت، کتاب «مدیریت خشم والدین» انتشارات تزکیه و کتاب «جعبه ابزار فرزندپروری» انتشارات ساوالان را مطالعه کنند.
یک جامعهشناس نیز با بیان اینکه کودکآزاری یا خشونت علیه کودکان شامل رفتارهایی است که معمولا توسط والدین یا افراد دیگر نسبت به کودکان انجام میشود و این رفتار میتواند سلامت جسمی، روحی و روانی آنها را تحت تاثیر قرار دهد، اظهار کرد: کودکآزاری به صورتهای مختلفی مانند آزار جسمی، عاطفی، کلامی و جنسی انجام میشود. بنابر این توجه و اهمیت به موضوع خشونت نسبت به کودکان، مسئلهی بسیار مهمی بوده و باید علل، زمینه و ریشههای این موضوع مورد بررسی قرار گیرد چرا که کودک آزاری یک مشکل اجتماعی است.
دکتر مهرداد هوشمند با تاکید بر اینکه محیط خانواده کانون عواطف و آرامش بوده و کودکان باید در این محیط احساس امنیت و آرامش کنند و سلامت روحی و روانی آنها مدیون خانواده استف بیان کرد: اگر خانواده محل ناامنی برای کودکان باشد، قطعا آنها از نظر جسمی، روحی و روانی آسیب میبینند و این موضوع از جنبههای مختلف فردی، اجتماعی و فرهنگی پیامدهای بسیار بدی را به دنبال خواهد داشت.
وی با بیان اینکه افزایش کودکآزاری نشاندهنده بحران و عدم تعادل در خانوادههاست، افزود: بنا بر نظر صاحبنظران اجتماعی و روانشناسی، افزایش خشونت میتواند باعث اختلال در نقشها و کارکردهای خانواده شده و سلامت و تعادل افراد خانواده را به خطر بیاندازد. در نتیجه برای داشتن جامعهی سالم، باید خانوادههای سالمی داشته باشیم. بنابراین فرد، خانواده و جامعه به همدیگر مرتبط هستند و اگر جامعه نظارت درستی نداشته و خانواده نیز وظایف خود را به خوبی ایفاء نکند، زمینه بروز آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی را فراهم کرده و چرخهی خشونت در جامعه فراگیرتر میشود.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه رفتارهای خشونتآمیز یا انحرافی، آموختنی است و افراد این خشونت را میآموزند و در جامعه و خانوادهها تکرار و به نسلهای بعدی منتقل میکنند و متاسفانه این چرخهی خشونت در جامعه و روابط اجتماعی تداوم پیدا میکند، ادامه داد: کودکآزاری به معنای محروم ساختن کودکان از انواع محبتها است و خشونتهای روانی و کلامی به شکلهای مختلفی میتواند جسم، روان و سلامت کودکان را مورد آزار قرار دهد.
کودکآزاری؛ منشاء بسیاری از آسیبهای اجتماعی
هوشمند با بیان اینکه کودکآزاری و خشونت نسبت به کودکان، منشا بسیاری از آسیبهای اجتماعی است و زمینه بروز آسیبها در وجود کودکانی که مورد آزار قرار می گیرند، بیشتر از سایر کودکان است، اضافه کرد: بررسی علل مفاسد و آسیبهای اجتماعی در افراد در اکثر مواقع نشاندهندهی ریشه عدم تعادل در خانوادهها بوده و به دوران کودکی و نوجوانی افراد برمیگردد.
وی با بیان اینکه عدم آگاهی و شناخت والدین از شیوههای صحیح تربیتی و آموزشی، یکی از عوامل اصلی در زمینه کودکآزاری و خشونت نسبت به کودکان است، تصریح کرد: این والدین معمولا برای اینکه کودک را مطیع خود کنند، به تنبیه بدنی و خشونت جسمی متوسل میشوند و این امر کمکم بین فرزند و والدین نفرت و فاصله ایجاد میکند و خشونت به یک امر عادی در خانواده تبدیل میشود. بنابر این باید طرز فکر خانوادهها با اطلاعرسانیهای صحیح اصلاح شود و این امر نیازمند ورود سازمانهای فرهنگی، مدارس، دانشگاهها و حوزههای علمیه است و هرچه شناخت والدین نسبت به شیوههای تربیتی بیشتر باشد، برخورد مناسبتری با کودکان خواهند داشت.
این جامعهشناس، ناهماهنگی بین والدین در شیوههای تربیتی را یکی دیگر از عوامل موثر در این زمینه دانست و گفت: گاهی در اصول تربیتی پدر و مادر تضاد وجود دارد و هر کدام به یک شیوه تربیت خود را اعمال میکنند و این عدم هماهنگی باعث افزایش خشونت در خانواده شده و در نهایت برای اینکه یکی از والدین سلطه بیشتری داشته باشد، به این شیوههای خشونتی روی میآورد. والدین باید در زمینه شیوههای تربیتی با یکدیگر توافق و همکاری داشته باشند.
وی با بیان اینکه عدم توانایی در ابراز محبت و عدم توجه به نیازهای جسمی، روحی و روانی کودکان، یکی دیگر از عوامل ترویج خشونت نسبت به آنها است، اعلام کرد: ضعف نهادهای نظارتی و قانونی در زمینه حمایت از کودکان آسیبدیده از خشونت نیز، یک مشکل اساسی است و نهادهای مرتبط مانند بهزیستی باید نظارت خود را در این زمینه بیشتر کنند.
هوشمند با بیان اینکه آمار دقیقی در زمنیه خشونت نسبت به کودکان و کودکآزاری توسط سازمانها اعلام نمیشود اما با توجه به بعضی از این آمارهای اعلام شده، خشونت در خانوادهها روز به روز در حال افزایش است، افزود: بسیاری از این خشونتها جنبه غیررسمی داشته و اصلا گزارش نمیشود و در داخل خانوادهها باقی میماند. بنابر این ضعف سیستم گزارش، ضعف و گاهی فقدان نظارت کارشناسان مراکز و نهادهای مربوطه نیز، بسیار چشمگیر و قابلتوجه است.
اعتیاد والدین یکی از عوامل موثر در زمینه خشونت نسبت به کودکان
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه اعتیاد والدین زمینهساز و منشا بسیاری از مشکلات و آسیبهای اجتماعی در خانواده و جامعه است و بنیان شخصیتی افراد را دچار تزلزل میکند و خانواده دیگر نمیتواند نقش آموزشی و تربیتی برای کودکان داشته باشد، تصریح کرد: تمام گزارشها و پژوهشهای انجامشده دلالت بر این دارد که اعتیاد والدین یکی از عوامل موثر در زمینه خشونت نسبت به کودکان است و این کودکانی که با والدین و سرپرستان معتاد زندگی میکنند، بیشتر در معرض خشونتهای جسمی، روحی و روانی قرار میگیرند.
وی با بیان اینکه بیماریهای روحی و روانی اعضای خانواده و مشکلات و ارزشهای فرهنگی بهویژه در محیطهای کوچک برای مطیع ساختن کودکان، از دیگر عوامل موثر بر افزایش کودکآزاری محسوب میشود، گفت: مشکلات اقتصادی، ضعف و عدم پایبندی به ارزشهای دینی، اخلاقی و اعتقادی نیز، باعث افزایش ناهنجاریهایی از قبیل کودکآزاری شده و در مناطق فقیرنشین و حاشیهای گرایش به خشونت نسبت به کودکان، بیشتر مشاهده میشود.
هوشمند بیان کرد: افزایش آگاهی و شناخت والدین از شیوههای صحیح تربیتی و نحوه سرپرستی درست و آشنایی با روحیات کودکان با ورود اساتید دانشگاه و نهادهای علمی برای تدوین و تالیف کتابهای موثر، ساخت و پخش سریال هایی با موضوعات روانشناسی و تربیت صحیح توسط صداوسیما، برگزاری کلاسهای آموزشی در مناطق مختلف شهری و روستایی، به تعامل بهتر والدین و فرزندان آنها کمک میکند. بنابر این ضرورت دارد تا برنامهریزیهایی از سمت نهادهای مختلفی مانند صداوسیما و دانشگاه در زمینه حمایت از کودکان قربانی خشونت و مبارزه با کودکآزاری صورت گیرد.
این جامعهشناس با بیان اینکه افزایش نظارت و شناسایی کودکان قربانی خشونت و مقابله با خانوادههای دارای رفتارهای خشونتآمیز، تصویب مجازاتهای قانونی و متناسب با نوع کودکآزاری و توجه به رفع و کاهش مشکلات اقتصادی، از راهکارهایی هستند که تا حدی به حل این مشکل کمک میکنند، ادامه داد: کودکان رفتارهای خشونتآمیز را تقلید کرده و میآموزند. بنابر این کودکانی که خشونت را حس میکنند، قطعا در آینده روابط اجتماعی پرچالشی را با دوستان، همسر و فرزندان خود خواهند داشت و این کودکان پرخاشگر میشوند و در نتیجه این خشونت به افراد دیگر نیز منتقل شده و این چرخه ادامه پیدا میکند.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.