جسد دختر ۲۰ ساله در زیرزمین خانه سه طبقه کشف شد

کشف جسد این دختر را ماموران ساعت ۸ دیشب  به بازپرس اختیاری، باپرس ویژه قتل تهران، اعلام کردند.

به این ترتیب بازپرس جنایی پس از صدور دستورات اولیه همراه تیم تحقیق جنایی راهی محل شد. آنها در زیرزمین خانه‌ سه طبقه قدیمی با جسد دختر ۲۰ ساله در حالی روبه‌رو شدند که به نظر می‌رسید چند‌ ساعت از مرگش گذشته است. در مرحله نخست مشخص شد دختر جوان در آن خانه زندگی نمی‌‌کرد و قرار بود فقط یک شب آنجا بماند، اما پس از ورود به آنجا هرگز با پای خودش از ساختمان خارج نشد.

 در ادامه مشخص شد زن و شوهری که آنجا زندگی می‌کنند موضوع را به پلیس اطلاع داده‌اند. بنابراین تحقیق از آنها اقدام بعدی تیم تحقیق بود. آنها گفتند: این دختر شب قبل با پسرمان به خانه ما آمد. ما پسری به نام فرهاد داریم که خلافکار است شب قبل حدود ساعت ۱۲ شب آمد اما تنها نبود و این دختر را هم که به نظر می‌رسید معتاد است با خودش آورده بود. به او گفتیم او را اینجا نگه ندار. پسرمان گفت معتاد است و مواد زده است. می‌دانم او کیست و از من جا خواسته امشب را به او جا بدهید و فردا می‌رود. هرچه به او گفتیم کار درستی نیست قبول نکرد و اصرار کرد که اجازه بدهیم بماند.

آنها در مورد نحوه کشف جسد هم گفتند: چون پسرمان خلافکار بود صبح در زدند و وقتی او  دم در رفت ماموران یک کلانتری او را به اتهام سرقت با خودشان بردند. ما دنبال ماموران و فرهاد پسرمان به کلانتری و فهمیدیم او را آزاد نمی‌کنند. برای همین به خانه برگشتیم. آن موقع بود که تازه یادمان افتاد در زیرزمین یک مهمان ناخوانده داریم. برای همین سراغش رفتیم  تا ببینیم اصلا هنوز هست و آب و غذا لازم دارد یا نه. وقتی به زیرزمین رفتیم دیدیم انگار خواب است، اما هرچه صدایش کردیم و او را تکان دادبم بیدار نشد و آن موقع بود که فهمیدیم آن دختر مرده است. نمی‌دانستیم چه کنیم برای همین اول از همه به پلیس خبر دادیم.

در پی این اظهارات زن و مرد میانسال ماموران اداره دهم پلیس آگاهی فرهاد را که ۲۵ ساله است برای انجام تحقیقات به محل کشف جسد انتقال دادند.

فرهاد گفت: دو سال قبل در پارک با الناز آشنا شدم. آن موقع گاهی از خانه فرار می‌کرد و مواد می‌زد. با هم در ارتباط بودیم و گاهی همدیگر را می‌دیدیم اما بعد از مدتی ناپدید شد تا اینکه چند روز قبل به من زنگ زد و گفت مدتی است که دیگر خانه نمی‌رود و فراری شده است و قصد دارد بلایی سر خودش بیاورد. با او صحبت کردم و گفتم خودم ترک‌ات می‌دهم و دوباره حال‌ات خوب می‌شود.

این پسر ادامه داد: دیشب به من پیام داد که نزدش بروم. وقتی به او رسیدم دیدم حالش اصلا خوب نیست، چون هم قرص متادون خورده بود و هم مشروب، اما فکر نمی‌کردم بمیرد وگرنه همان شب او را به بیمارستان می‌بردم. فکر کردم جا دادن به او کار درستی است و می‌توانم کمکش کنم، ترک کند. برای همین او را به خانه خودمان بردم و هرچه مادر و پدرم مخالفت کردند زیر بار نرفتم. صبح که زنگ در خانه را زدند و در باز کردم ماموران من را بردند و الان هم که الناز فوت کرده است. شاید اگر بالای سرش بودم زنده می‌ماند.

در ادامه روند تحقیقات خانواده الناز شناسایی شدند و مادرش گفت: دخترم معتاد شده بود و این اواخر خیلی دیر به خانه می‌آمد، جوری که ما اصلا از او خبر نداشتیم. دیشب هم به او تلفن زدم اما جواب نداد و الان خبر مرگش را به من دادند.

در پی بدست آمدن این نتایج تلفن الناز مورد بازبینی قرار گرفت و تماس بی‌پاسخ مادرش در آن دیده شد، همچنین در بررسی‌های بیشتر پیام‌های رد و بدل شده الناز و فرهاد هم به دست آمد. در نهایت با توجه به دستور بازپرس جنایی جسد این دختر ۲۰ سابه پزشکی قانونی انتقال یافت تا در صورت یافت نشدن عامل بیرونی ناشی از دخالت انسانی در مرگ او جسدش دفن و پرونده مختومه شود.