«دل شیر» چه زود پیر شد، میراث برانکو چطور؟
پرسپولیس قهرمان شانزدهمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران شد، اما تجربه نشان داده در صورت عدم برنامه ریزی مناسب مشکلات در آیندهای نزدیک به سراغ سرخها خواهد آمد.
به گزارش فرتاک نیوز، بعید است که پرسپولیسی باشی و بیست و هشتم اردیبهشت سال 87 را به یاد نداشته باشی. تقریباً نزدیک به یک دهه پیش جایی که در روز پایانی هفتمین دوره لیگ برتر ایران، ورزشگاه آزادی پُر شده بود از صد هزار هوادار سرخپوش؛ سرخهایی که میخواستند با حمایت از پرسپولیس و پیروزی مقابل سپاهان قدرتمند جام قهرمانی را بالای سر ببرند.
خیلیها آمده بودند و سکوهای آزادی ساعتها قبل از شروع مسابقه میلرزید، آنها به هر قیمتی شده می خواستند سپاهان را پشت سر بگذارند و قهرمان شوند.
افشین قطبی، سرمربی آن زمان پرسپولیس بود و شعارش جنگ روانی عجیبی در محفل سرخها به راه انداخته بود. آری، رمز شبش روشن بود؛ «دل شیر».
تکرار شعار «دل شیر» در هفته های پایانی لیگ هفتم سرخها را شیر کرده بود. آنها مثل شیر میجنگیدند تا جشن قهرمانی بگیرند.شوالیههای سرخپوش با روانشناسی قطبی تا آخرین لحظه جنگیدند تا اینکه رسیدند به دقیقه "6+90" بازی با سپاهان در روز 28 اردیبهشت 87.
"6" معروف 28 اردیبهشت؛ ختم شد به ضربه سر «سپهر حیدری».
تکلیف تیم قهرمان لیگ هفتم با همان سر ضربه به سرانجام رسید، پرسپولیس قهرمان شد؛ آزادی پُر شد از شعار قهرمانی، شیرهای قطبی شدند خوشحالترینها روی کره خاکی. خوشحالیها به گونهای بود که گویا پیروزی و موفقیت را تا ابد در آغوش گرفتهاند اما دریغ از آینده.
آینده؛ منشوری که نانوشتههای بسیاری برای بشر دارد؛ آیندهای که اگر غفلت کنی؛ همه چیز حتی گذشتههای خاطرهانگیزت را پاک میکند.آینده ای که خیلی زود می رسد.
پرسپولیس از 28 اردیبهشت 87 در باد همان قهرمانی به خواب خرگوشی رفت چون برنامه و استراتژی پیشرویش نبود و بعد از همان قهرمانی بود که پایان فصلهای دیگر شاهد اشکها و نالههای هوادارانی بودیم که از وضعیت اسفناک تیمشان مینالیدند.
گره کور پرسپولیس را هیچکس توان باز کردنش را نداشت. همه میآمدند و میرفتند؛ صندلی مدیریت سرخها به حدی بیحساب و کتاب شده بود که برخی مدیرانش یک مسیر دو بانده از باشگاه به زندان باز کرده بودند.
داخل زمین خالی بود از ستارههای واقعی، ستارههایی که در دهه 50 و 60 پرسپولیسیها عادت داشتند در هر مسابقه با پیراهن قرمز تماشایشان کنند اما بعد از قهرمانی 87 از پرسپولیس فقط یک اسم به ارث مانده بود؛ همین.
چون برنامهای در کار نبود، همه میخواستند مالک و مدیر پرسپولیس شوند و چون کادر فنی قدرتمندی در کار بود و اگر هم بود چون سیستم حرفهای برای خرید بازیکن وجود نداشت، هر کسی اجازه پیدا می کرد تا پیراهن این تیم را بر تن کند؛ شاید پرسپولیس نامش بزرگ مانده بود اما از درون پوسیده بود. شده بود تیم نفرین شده؛ نه آب خوش از گلوی خودش پایین میرفت و نه اجازه میداد هوادارانش یک نفس راحت بکشند. شعار حیا کن، رها کن شده بود شاه بیت همه بازیهایش و خلاصه اینکه در انتخاب ها بد و بدتر و هر سال از بین این دو گزینه باید یکی انتخاب می شد و گزینه خوبی در کار نبود.
فراز و نشیب سرخها ادامه داشت تا اینکه سر و کله برانکو پیدا شد؛ همه شنیدند که برانکو میخواهد دوباره بر ایران برگردد این بار نه به عنوان سرمربی تیم ملی بلکه میخواست سرمربی پرسپولیس شود.
تیم وضعیت خوبی نداشت تا اینکه برانکو آمد؛ از بدو ورودش همه شاهد بودند که در داخل زمین مسابقه اتفاقهایی برای سرخها افتاده است؛ آنها اگر هم میبازند اما روان بازی میکنند. با ایوانکوویچ پرسپولیسیها خوشبین شدند به آینده؛ آیندهای در روز 28 اردیبهشت معروف چال شده بود.
برانکو آمد و در لیگ پانزدهم هم تا روز آخر برای قهرمانی پرسپولیس جنگید اما سرانجام با تفاضل گل نتوانست جام را به خانه شنلپوشهای سرخ بیاورد؛ هوادار و هم اهالی فن برانکو را با وجود عدم قهرمانی پرسپولیس تأیید کردند و خواهان ادامه فعالیتش در تیم شدند.
برانکو ماندنی شد و با قدرت بیشتر لیگ شانزدهم را استارت زد. از همان روزهای آغازین لیگ پرسپولیس بالای جدول بود. هدف مرد کرووات و شاگردانش فتح جام بود و همین اراده سرانجامش به این ختم شد که 3 هفته قبل از اینکه لیگ تمام شود، پرسپولیس با شکست دادن ماشین سازی در تبریز قهرمانیاش مسجل شد.
پرسپولیس در فصلی قهرمان شد که مشکلات پشت پردهاش به اندازه قهرمانیاش بزرگ است و چه بسا اگر برانکو روی نیمکت نبود دوباره همان شرایط اسفناک برای سرخهای پایتخت تکرار میشد.
پرسپولیس اگر میخواهد از اتفاقات پس از اردیبهشت 87 درس بگیرد باید تغییراتی در سیستم مدیریتی و چشماندازهایش ایجاد کند.
* آیندهنگری
برنامهریزی کردن برای آینده پرسپولیس فقط نمیتواند مختص به عده قلیلی در باشگاه باشد؛ وزارت ورزش و شخص وزیر ورزش و معاونانش در این وزارتخانه باید در این مسیر کمک حال سرخها باشند؛ یک باشگاه با هواداران میلیونیاش مدیرانی میخواهد که برای سال ها بعد پرسپولیس نیز برنامهریزی کرده و استراتژی و چشم اندازی مناسبی را طراحی کنند.
امروز دیگر هوادار پرسپولیس چشمش را صرفا به افتخارات داخلی ندوخته و همان گونه که بارها پیشکسوتان پرسپولیس اذعان داشتهاند در کارنامه سرخها کمبود مدال آسیایی احساس میشود؛ بنابراین از حالا باید برای بُعد آسیایی این تیم برنامهریزی کرد. مدیران توانمند و کاربلد با تدوین برنامههایی بلندمدت میتوانند نقشه راه خوبی برای آینده سرخها ترسیم کنند.
* بدون تعارف با آقای مربی
برانکو در کنار برخی بازیکنان جوان و با نیمکتی نسبتاً خالی تواناییاش را به اثبات رسانده است. شاید با نایب قهرمانی فصل پانزدهم و قهرمانی زودهنگام در فصل شانزدهم، انتقاد کردن از برانکو کار راحتی نباشد، برای جلوگیری از اتفاقات تلخ گذشته باید با مربی و مرد شماره پرسپولیسی ها نیز رک و پوست کنده صحبت کرد.
در قهرمانی زودهنگام پرسپولیس نیمکت خالی بیش از هر چیز نگران کننده بود و البته در لیگ قهرمانان آسیا مهمترین عامل برای نبردن الهلال، الریان و قرار گرفتن در موقعیت تردید برای صعود به مرحله بعدی مسابقات است.
حال سؤال اساسی پس از مسجل شدن قهرمانی پرسپولیس این است؛ در نیمکت خالی برانکو خودش چه نقشی داشته؟ آیا خودش هم در این بیبضاعتی تیم مقصر است؟
بله؛ آقای برانکو شما هم در این تهی شدن نیمکت سهم داری. شاید در لیگ شانزدهم به خاطر قهرمانی را آوردی، این کاستی پذیرفته شود، اما برای دورههای بعد این روایت قابل پذیرش نخواهد بود.
آقای برانکو؛ نوبت آن رسیده که برای ترسیم برنامههای بلندمدت خود خیلی صریحتر و با زبان رُکتری مسائل را بیان کنید. خواستهها و اهدافت را بی پرده بیان کن، چون دیگر در نیمه راه هیچ عذری پذیرفته نیست.
برانکو نظم خوبی را در پرسپولیس حاکم کرده؛ او با بازیکنسالاری تا حد توانش مقابله کرد، در خیلی از مسابقات تاکتیکش را بر حریفان دیکته کرد و ... اما در خصوص برخی اتفاقات فنی از جمله جذب بازیکنان بیکیفیت اوکراینی، ضعفهای اساسی در برخی از پُستها و ... پاسخی شفافی نداده است.
واقعیت این است که تا دلتان بخواهد پشت پرده پرسپولیس با وجود قهرمانی زودهنگام مشکلات نهفته دارد. خیلیها با مشکلات فروانشان پشت سر برانکو و تفکراتش پنهان شدهاند اما اگر همین مشکلات حل نشوند هم برانکو در آتش آنها خواهد سوخت و هم پرسپولیس.
پس اگر قرار بر این باشد که دوباره این پرسپولیس مثل «دل شیر» قطبی خیلی زود فرتوت نشود و اگر قرار بر این است که تکرار این قهرمانی به یک دهه بعد موکول نشود و پرسپولیس دوباره خانه برو بیا خیلی از آقایان نشود، باید مشکلات نهان و آشکارش را برطرف سازند.
از اشتباهات مدیریتی گرفته تا خطاهای فنی، اصلاحات یک شبه در محفل سرخها امکانپذیر نیست مگر با یک آیندهنگری منطقی؛ فردا نزدیک است، فردایی که اگر به فکرش نباشید همه چیز را خواهید بلعید، حتی قهرمانی شیرین پرسپولیس در فصل شانزدهم.