ستاره با لیاقت فوتبال!
اگر در طول فصل جاری و به واقع در تمامی دو فصل اخیر بحث انتقال کاوه رضایی به یک باشگاه خارجی یک بحث مطرح در جمع آبیهای تهرانی و در کل فوتبال باشگاهی ما بوده، این امر بیدلیل نیست زیرا اگر او ستاره بخت استقلال در این فصل نبوده باشد، در بدبینانهترین نگاه هم یکی از سه مرد اول آنها و یا حداقل یکی از 5 مهره نخست استقلال جلوه کرده است.
اگر در طول فصل جاری و به واقع در تمامی دو فصل اخیر بحث انتقال کاوه رضایی به یک باشگاه خارجی یک بحث مطرح در جمع آبیهای تهرانی و در کل فوتبال باشگاهی ما بوده، این امر بیدلیل نیست زیرا اگر او ستاره بخت استقلال در این فصل نبوده باشد، در بدبینانهترین نگاه هم یکی از سه مرد اول آنها و یا حداقل یکی از 5 مهره نخست استقلال جلوه کرده است.
حتی وقتی کاوه رضایی در سایپا و ذوبآهن جلب نظر میکرد و پیش از آنکه به استقلال بیاید و عصای دست علیرضا منصوریان باشد که شروعی بسیار ضعیف در جمع آبیها در این فصل داشت، شایعات و اخبار انتقال او به تیمهای خارجی شنیده میشد.
قرارداد او با استقلال نیز به گونهای است که اگر یک باشگاه خارجی با شرایطی خوب خواستار وی شود، وی این «آپشن» (راه و طریق) را دارد که فسخ قرارداد کند و برود و آیندهاش را در سایر لیگها بجوید. جاهایی که سقف پرواز بلندتری را نصیب وی کند و او بتواند قابلیتهای فراوانش را در آن بیشتر و بهتر به منصه ظهور برساند.
آن پیکان تهاجمی کوچولو
رضایی 9 سال پیش در هیات و سیمای یک نوجوان کوچولوی مستعد در ترکیب تیم ملی نوجوانان در مسابقات قهرمانی آسیای این رده سنی در ازبکستان به سال 2008 جلب نظر کرد.
هدایت آن تیم با علی دوستی بود و اگر ایران در آن پیکارها برای اولین (و آخرین) مرتبه بر سکوی نخست این مسابقات قارهای نشست، یکی از دلایلش روانی حرکات رضایی و سهم عمده او در شکلگیری حرکات تهاجمی تیمش بود. با گلهایی که او ساخت و زد و البته به مدد یک کوشش بزرگ و همگانی و در پر تجلیترین دوران طولانی مربیگری «دوستی» ایران به رتبهای رسید که با کاوه و بدون او در سالهای 2012، 2014 و 2016 نیز به آن نزدیک شد اما هرگز آن را تکرار نکرد و به رتبهای بالاتر از چهارمی و دومی نرسید.
کاوه رضایی در آخرین روزهای بهار 1396 هیچ شباهتی با آن بچه کوچک جثه تیم ملی نوجوانان ندارد. او به معنای واقعی کلمه استخوان ترکانده و چنان درشت و بلند قد و سنگین وزن شده که کمتر نبرد فیزیکی را واگذار میکند.
این رشد چشمگیر جسمانی سبب نشده کاوه قابلیتهای فنیاش را از دست بدهد و همان مهارتهای گذشته در وجود او متجلی است و چون با تجربه بیشتری آمیخته شده، میتواند درهای موفقیت بیشتری را به سوی آبیها بگشاید.
هزینهای کلان برای حفظ ستاره
به همین سبب است که استقلال حاضر است برای حفظ او ارقامی را هزینه کند که در مورد سایرین تمایلی به پرداخت آن ندارد. در تیمی که امسال گلزنیهایش بین چندین و چند نفر تقسیم شد و کمتر کسی توانست خودش را یک پیکان تهاجمی بیرقیب معرفی کند و فاتح تمامی سنگرها باشد (و حتی هافبکها نیز گلزن و شریک کامل در امور تهاجمی بودند) رضایی این حق و صلاحیت را داشت که خود را مستمرترین و بادوامترین مهاجم معرفی کند و هرگاه گرهای از کار آبیها باز میشد، پای کاوه و نقش و نگار او در میان بود. او در امر گلزنی اصلا به طارمی پرسپولیسی، انصاری فولادی و منشای پیکانی نرسید اما پاسهای متعدد گلش و میدانگیریهای منجر به ایجاد حاکمیتش مسائلی بود که برای استقلال گرهگشایی میکردند. در چنین فضایی هم استقلال عنوان بهترین تیم نیم فصل دوم لیگ را کسب کرد و هم با زدن 45 گل فقط یک گل برای رسیدن به آمار بهترین تیم گلزن فصل (پرسپولیس) کم آورد.
یک راز
اینکه چرا رضایی به رغم تمام مهارتهای فوق مورد دعوت کارلوس کیروش قرار نمیگیرد، مانند آنچه در مورد محسن مسلمان در پرسپولیس دیدهایم یک راز است زیرا اگر قرار بود این مربی پرتغالی به مهاجمان لژیونر نامدارش اکتفا کند، مهدی طارمی را هم دعوت نمیکرد اما این مساله مشخص است که با این سبک و روال بازی و با این میزان از تاثیرگذاری و کلاس و کارآیی، رضایی قدری از سطح رایج در لیگ ایران بالاتر رفته است و میتواند مثل کریم انصاریفرد، رضا قوچاننژاد و علیرضا جهانبخش در لیگهای اروپایی گلزنی کند و فتح بابهایی تازه برای فوتبال ما داشته باشد.
او نماد نخست استقلال در فصلی است که تقریبا پایان گرفته و اگر به عبور از سد العین امارات در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا پیوند بخورد، کاوه را دیر یا زود به مقصد چنان لیگهایی سوق خواهد داد. آنجا که اگر بدرخشد بهانههای کیروش برای عدم دعوت از وی به تیم ملی ایران بیش از پیش رنگ خواهد باخت.