برهانی: من را هافبک حساب کنید نه مهاجم/ کاوه فوق العاده بازی می کند اما آمار گلزنی اش خوب نیست
بهترین گلزن تاریخ باشگاه استقلال ادعا می کند که سیستمی که منصوریان برای تیمش انتخاب کرد باعث شد تا بازی بازیکنانی مثل بختیار رحمانی اصلا به چشم نیاید.
آرش برهانی در گفتگو با روزنامه گل در مورد دوران بعد از فوتبال، کاوه رضایی، شرایط استقلال و اولین تجربه مربیگری خود صحبت های جالبی را به زبان آورد که در ادامه آن را می خوانید:
اولین حضورت در تلویزیون به عنوان کارشناس با چه نتیجه بدی همراه شد.
این اولین حضور من به عنوان کارشناس نبود. من اولین بار در داربی که سه بر دو بردیم به تلویزیون دعوت شدم.
اما آنموقع که از فوتبال خداحافظی نکرده بودی.
خداحافظی کرده بودم، دو هفتهای بود که فوتبال را کنار گذاشته بودم.
با این حال نتیجه غیرمنتظرهای به دست آمد، درست است؟
باید بگویم واقعا فکر نمیکردم بازی اینجوری تمام شود! من واقعا علیرضا منصوریان را دوست دارم و با اینکه سلیقهاش من نبودهام به او احترام میگذارم و نمیخواهم فکر کنند حرفهایی که میزنم از سر خصومت شخصی است. من وقتی ترکیب استقلال را دیدم تنم لرزید!
چرا؟
اولش که شماتیک ترکیب را دیدم متوجه شدم که مگویان هافبک نفوذی است و قرار است پشت سر کاوه بازی کند. با این حال باور نکردم و تصورم بر این بود که ترکیب اشتباه چیده شده. اما بعد که بازی شروع شد دیدم همانطور است که بوده و هرایر به عبدالرحمن چسبیده بود تا به عنوان هافبک وسط با او یارگیری من تو من داشته باشد. همان موقع به این نتیجه رسیدم که استقلال به مشکل خواهد خورد.
یعنی فکر میکردی استقلال اینقدر گل بخورد؟
این تعداد را که اصلا. ولی 95درصد مطمئن بودم که به مشکل میخورد و وقتی هم که دو گل دریافت کرد فهمیدم که شب بسیار سختی را در پیش دارد.
اما منصوریان شاید مجبور شده که مگویان را هافبک وسط بگذارد.
بله، اما مگویان قبلا هیچوقت در هافبک وسط بازی نکرده بود. او یا دفاع راست بود یا دفاع چپ یا دفاع وسط. اما در خط هافبک نبود. ضمن اینکه من تو من در فوتبال کاملا منسوخ شده است و حتی تیمهای درجه سه اسپانیایی هم وقتی مقابل بارسلونا بازی میکنند، بازیکن من تو من برای مسی نمیگذارند که به او بچسبد. ما باید از فضاهای حیاتی محافظت میکردیم و هر کسی که نزدیکتر بود عبدالرحمن را بگیرد. اما مگویان موقع دریافت گل استقلال سر جای خودش نبود و همین موضوع باعث شد تا عقب بیفتد و استقلال گل بخورد.
البته نبود امید ابراهیمی در این بازی و خسته بودن امید نورافکن که نمیتوانست بازی کند، تاثیرگذار بود.
قطعا همینطور است. این دو بازیکن بسیار تاثیرگذار هستند. آن هم مقابل تیمی مثل العین که بسیار باکیفیت است. این تیم در همه جای زمینش بالانس داشت. هم بازیکن قدرتی داشت و هم تکنیکی. هم بازیساز داشت و هم گلزن و در دفاع هم همه بازیکنان این تیم با هم هماهنگ هستند. اما استقلال در مقابل با جوانهایش در این مسابقه شرکت کرده بود و منصوریان مجبور بود تا تیمش را وصله پینه کند.
به نکته خوبی اشاره کردی. در زمان کارشناسیات در تلویزیون گفتی که استقلال با تیم دوم و سومش بازی میکند. اما همه این بازیکنان در ترکیب اصلی استقلال در لیگ برتر و حتی آسیا بازی کرده بودند.
درست است اما شما خودتان فوتبال را دنبال میکنید. آیا با سه، چهار بازی در آسیا تجربه کسب میشود؟! همه این بازیکنان در لیگ برتر بازی کردهاند، قبول. اما این به درد تجربه آسیایی نمیخورد.
پس منظورت را درست نرسانده بودی.
شاید، غیبت نورافکن، ابراهیمی، فرشید اسماعیلی و فرشید باقری که زود مصدوم شد و به بیرون رفت بسیار تاثیرگذار بود. آنها بازیکنان مهمی برای استقلال هستند. منصوریان در طول فصل مجبور شد که جوانگرایی کند و این تغییر بازیکنان در فصل به کار او آمد. اما باز هم تجربه بازیکنان کم است.
چقدر نحوه صحبتهایت نسبت به زمانی که بازی میکردی تغییر کرده و فنی شده.
شما لطف دارید. من دوست دارم کتاب بخوانم و تحقیق کنم. واقعا از این ترکیب استقلال جا خوردم و وقتی هم که این نتیجه به دست آمد بسیار ناراحت شدم. اول که لیست را دیدم به منصوریان حق دادم که تیمش را دفاعی بچیند، اما بعد به این نتیجه رسیدم که نوع چیدمان بازیکنان اشتباه است. مگویان تا به حال آنجا بازی نکرده بود و حضور یک بازیکن در چنین پستی یک برنامه بلندمدت میخواهد و برایم عجیب بود که این بازیکنان یک فصل و خردهای کنار هم بازی کرده بودند اما چیدمان آنها اشتباه بود.
حالا با این تفاسیر آینده استقلال با منصوریان را چطور میبینی؟
استقلال تا هفته پنجم لیگ خیلی خوب و زیبا بازی میکرد. اما بعد از آن تغییر روش داد و تاکتیک دیگری را در پیش گرفت که خیلی خوب هم جواب داد. استقلال خیلی خوب در دفاع و ضدحمله کار میکرد و با همین روش 80درصد تیمها را از پا انداخت و از معدود موقعیتهای خود به درستی استفاده میکرد. یادم هست منصوریان در اولین کنفرانس مطبوعاتیاش گفت میخواهد استقلالی را بسازد که هواداران از دیدن آن لذت ببرند و هر بازی سه، چهار گل بزند. او نشان داده که هواداران را درک میکند و با آنها غریبه نیست. در طول بازی چند بار برای آنها دست تکان میدهد و دلش میخواهد برای هواداران بازی کند. اما این شیوه یعنی دفاع و ضدحمله تاکتیکی است که منصوریان مجبور به استفاده از آن شد. او در فصلی که گذشت بازیکنان تکنیکی خوبی را در اختیار داشت که میخواست با آنها فوتبال زیبایی را ارایه دهد. اما وقتی به مشکل خورد مجبور شد که تغییر روش دهد و برای همین آن بازیکنان تکنیکی هم به مشکل خوردند.
منظورت بختیار رحمانی است؟
بله، بختیار یکی از این بازیکنان بود. او بازیکن تکنیکی است که تمام حملات تراکتورسازی دست او بود و به بازی سرعت میداد. اما در استقلال منصوریان مجبور شد که به بازی مستقیم روی بیاورد. شما گلهای بازی داربی را نگاه کنید، همه از روی ضربات مستقیم به دست آمده، ضمن اینکه استقلال روی ضربات ایستگاهی هم با سانترهای خسرو حیدری و امید ابراهیمی خیلی خوب کار میکند.
کاوه رضایی چطور بود؟
کاوه تنها بود. او فاصلهاش با خط هافبک زیاد بود و بازیکنان 30، 40متر با او فاصله داشتند.
اما باز هم هفت گل زد و 9 پاس گل داد.
کاوه مهاجم نوک بازی میکند. اگر به فصلهای قبلی لیگ برتر نگاه کنید میبینید که مهاجمهای نوک در استقلال بالای 10 گل زدهاند. مهاجم نوک از باکس خود تکان نمیخورد و همه توپها به او ختم میشود. یک مهاجم سرزن و تمامکننده. اما من امسال در استقلال یک مهاجم نوک تمامعیار که قوی باشد ندیدم. تازه کاوه خیلی وقتها عقب میآمد و پاس در عرض میداد و یا پاس گلهایی هم که میداد روی سانتر بود که این وظایف یک مهاجم نوک نیست.
ولی آمار خیلی خوبی داشته.
کاوه خیلی خوب کار کرده اما به عنوان مهاجم نوک این آمار خوبی نیست. کاوه خیلی بازیکن خوب و باکیفیتی است اما مهاجم نوک نبوده است. مهاجم نوک بازیکنی مثل رضا عنایتی است که وقتی در استقلال بود در طول فصل بالای 20 گل میزد. حالا هم یک مهاجم نوک در استقلال و پرسپولیس در طول مسابقه از فرصتهایی که نصیباش میشود حداقل یکی را باید گل کند.
حالا با تمام این توضیحاتی که درباره کاوه دادی، او توانست جانشین خوبی برای شماره 9 تو باشد؟
همانطور که گفتم کاوه بازیکن خیلی خوب و باکیفیتی است اما در مورد شماره 9 باید بگویم که من سالهای زیادی را در استقلال بازی کردم و حالا هم باید سه، چهار فصل بگذرد تا درباره شماره 9 نظر داد!
تو 115 گل در لیگ برتر به ثمر رساندی. 80گل برای استقلال و 35گل برای پاس. فکر میکنی چقدر طول بکشد که یک بازیکن بتواند به رکورد تو برسد؟
من در برنامه 90 در مورد گلهایی که زدم صحبت کردم اما شاید نتوانستم منظورم را درست برسانم. در استقلال سلطان علی جباری به عنوان یک هافبک 89 گل زده بود و من بعد از 30 سال این اتفاق برایم تکرار شد. من حدود 80درصد بازیها را به غیر از سال 88 که مهاجم نوک بازی کردم، هافبک بودم یا وینگر چپ و راست. خودم دوست داشتم نوک باشم اما بر حسب نیاز تیم در کنارهها بازی میکردم. از آماری که دارم راضی نیستم و برای همین دوست دارم از گلهای من به عنوان یک هافبک یاد شود! در حال حاضر هم جوانهای خوبی را در فوتبال ایران میبینم اما آنها باید یاد بگیرند که بازیکنان در استقلال و پرسپولیس تحت فشار هستند. اگر یک بازی هتتریک کنند همه بهبه و چهچه میکنند اما اگر بازی بعد گل نزنند همه یادشان میرود.
مثل اتفاقی که برای مهدی طارمی افتاده.
بله، کلا تماشاگران در فوتبال حافظه بلندمدت ندارند. در همه جای دنیا هم همین است. شما ببینید رونالدو هم وقتی دو بازی گل نمیزند، از طرف تماشاگران رئالمادرید هو میشود. بنابراین بازیکنانی که در استقلال و پرسپولیس بازی میکنند باید از لحاظ روحی خیلی قوی باشند و بتوانند سریع خودشان را ریکاوری کنند. من هم خیلی این کار را کردم و دوام آوردم. اما این آخرها دیگر خسته شده بودم و نمیتوانستم خودم را ریکاوری کنم.
تو از لیگ آمریکا هم پیشنهاد بازی داشتی؟
به طور رسمی نه. وقتی که دو سال پیش به آمریکا رفته بودم یکی از مدیران ایرانی که تیم فوتبال دارد پیراهن افتخاری باشگاهش را به من داد و دوست داشت که من آنجا بروم و بازی کنم. اما در نهایت این اتفاق نیفتاد.
و بعد خداحافظی کردی و الان هم سرمربی داماش شدی. خیلی زود این اتفاق افتاد.
به هر حال من دوست داشتم که فعالیتم را در فوتبال ادامه دهم. تیمی را هم که انتخاب کردهام در لیگ سه کشور حضور دارد و احساس کردم که داماش جایی است که میتوانم در آن کار مربیگریام را آغاز کنم و به موفقیت برسم.
فکر میکنی در مربیگری هم میتوانی مانند دوران بازیگریات بدرخشی؟
شما که لطف دارید. اما من در فوتبالم همیشه هدفگذاری داشتهام و برنامهریزی که به موفقیت برسم. دنیای مربیگری با بازیگری زمین تا آسمان فرق میکند و باید تجربه زیادی در این عرصه به دست بیاورم. من پلهپله باید پیش بروم و اولویتم این است که در کلاس مربیگری که در آلمان برگزار میشود شرکت کنم و قبل از آن هم باید مدرک B مربیگری آسیا را داشته باشم.
این کلاسی که اخیرا در آن شرکت داشتی چطور بود؟
کلاس خیلی خوبی بود و نگرش ما را نسبت به مربیگری کاملا تغییر داد و اطلاعات بسیار خوبی را به دست آوردم.
بین همدورهایهایت کدام یک از شما استعداد بیشتری در مربیگری دارید؟
مهدی هاشمینسب خیلی خوب بود. او نگرشش به فوتبال کاملا نسبت به دوران بازیگریاش تغییر کرده. قبلا پیش میآمد که مهدی با بچهها شوخی میکرد اما الان خیلی جدی سر کلاس نشسته بود و آنالیز میکرد.
اینکه میگویند هافبکها مربیان بهتری میشوند نسبت به مهاجمان را قبول داری؟
بستگی دارد به خود فرد و اینکه چه برنامه و چه هدفی برای زندگیاش داشته باشد.
طبیعتا به مربیگری استقلال هم فکر میکنی. به نظرت چند سال دیگر تا سرمربیگری استقلال فاصله داری؟
فعلا نمیخواهم به این موضوع فکر کنم. همانطور که گفتم میخواهم پلهپله جلو بروم تا به موفقیت برسم. واقعا این را هم میخواهم بگویم که بسیار استقلالی هستم و اگر حرف زدهام یا چیزی گفتهام از سر دلسوزی و برای موفقیت تیم بوده است نه چیز دیگری. من در فوتبال اهداف زیادی داشتهام که به خیلی از آنها رسیدم و فقط به دو تای آنها نرسیدم.
کدامیک؟
یکی بازی در المپیک و دیگری بازی در فینال آسیا. تا یک قدمی هر کدام از آنها هم رفتم اما قسمت نبود که بازی در المپیک و فینال آسیا را تجربه کنم. البته افتخار حضور در جامجهانی را پیدا کردم که برایم بسیار ارزشمند است. یادم است زمان جامجهانی 2002 بازیها را از تلویزیون دنبال میکردم و پیش خودم میگفتم من هم میخواهم در جامجهانی بازی کنم. سه، چهار نفری که پیش من نشسته بودند به من خندیدند اما همان خندهها به من انگیزه داد که به هدفم برسم. خوشبختانه در جامجهانی 2006 بازی کردم و در جام ملتها هم بودم و تقریبا به اهداف فوتبالیام دست پیدا کردم و حالا هم امیدوارم در مربیگری هم به اهدافی که در نظر دارم دست پیدا کنم.