ترور شهدای هفتم تیر اشتباه استراتژیک دشمن بود
ترور یکی از کثیفترین شیوههای گروهکهای تروریستی از جمله منافقین در اوایل انقلاب بود. آنها که به دلیل انحراف از مسیر خواست مردم و نظام، طردشدگان ملت لقب گرفتهبودند نه قصد بازگشت به دامان ملت را داشتند و نه تجدید نظر در راهبردهای غیرانسانی خود را در دستور کار قرار دادند. به همین دلیل با ارتباطگیری با سرویسهای غرب و شرق هدفگذاری خود را بر جنگ مسلحانه و ترور مردم و مسئولان گرفتند تا از این طریق کینه خود را نسبت به مردم و نظام اسلامی شفافتر و لموستر به نمایش بگذارند.
خیلی زود ترورهای کور به یکی از راهبردهای سازمان منافقین در آن زمان تبدیل شد. موج این ترورها بهقدری گسترده بود که از مردم عادی در کوچه و خیابان تا مسئولین مملکتی را در برگرفت. در ششم تیرماه سال ۱۳۶۰ ،جواد قدیری یکی از عوامل سازمان منافقین در مسجد ابوذر تهران با بمبگذاری به حضرت آیتالله خامنهای سوء قصد نمود که خوشبختانه این ترور نافرجام ماند. روز بعد یعنی هفتم تیرماه، سازمان توسط عامل نفوذی خود محمدرضا کلاهی، در حزب جمهوری اسلامی، دفتر مرکزی حزب واقع در سرچشمه تهران را منفجر کرد که به شهادت آیتالله بهشتی و ۷۲ تن از پیروان خط امام منجر شد.
در هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰، دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، در حالی که جمعی از مسئولین کشور و بلندپایهترین و دلسوزترین مسؤولان نظام، همچون آیتاللّه بهشتی رئیس دیوان عالی کشور، چهار وزیر، دوازده معاون وزیر و 27 نماینده مجلس در آن جلسه حضور داشتند، با بغض منافقان منفجر شد و ۷۲ یار وفادار انقلاب و امام به دیدار حق شتافتند.
بمبی از نوع گاز متراکم
بدون تردید فاجعه هفتم تیرماه ضربهای بزرگ بر بدنه نظام نوپای اسلامی بود. در تحقیقات مؤسسات جرمشناسی آمریکا مشخص شد که بمب به کار رفته در انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی از نوع «گاز متراکم» بوده است که به تازگی توسط آمریکاییها کشف شده بود ولی شورویها هم توانسته بودند به آن دست یابند. ساختن چنان بمبی با آن فرمول پیچیده مطلقا در توان یک گروه چریکی نبوده است و تنها امکان، رسیدن آن از طریق شوروی به مجاهدین بوده است. لازم به توضیح است که مسعود رجوی در سال 1360 در جلسات خصوصی در پاریس تأیید کرد که تکنولوژی این انفجار را در اختیار نداشته است.
نکته حائز اهمیت اینکه در زمان وقوع فاجعه، نحوه انعکاس خبر انفجار هفتم تیر در رسانههای آمریکایی، آشکارا استقبال و خشنودی آمریکاییها را از این موضوع نشان میداد و اگر شوروی هم در پشتیبانی این فاجعه نقش و وساطت داشته، در هماهنگی و همکاری با آمریکا بوده است زیرا منافع این دو ابرقدرت در آن زمان در تضعیف و نابودی نظام جمهوری اسلامی، با یکدیگر کاملاً گره خورده بود.
در آن زمان تایم چاپ آمریکا نوشت که آیتاللّه بهشتی «امید اصلی برای تداوم انقلاب اسلامی بود» واشنگتن استار ، فقدان وی را به منزله از دسترفتن «تواناترین استراتژیست و سازمانده» روحانیت ایران توصیف کرد و کریستین ساینس مانیتور تأکید کرد که انفجار هفتم تیر «امید بنیادگرایان برای تشکیل یک دولت مذهبی پس از سرنگونی بنیصدر را به یأس مبدل کرد.»
فقدان شناخت منافقین از انقلاب اسلامی
ریشههای شکلگیری این فاجعه پشت خاکریز حمایتهای بیشائبه خارجی امری بدیهی و طبیعی بود. هدفی که این رخداد را در هفتمین روز از تیرماه سال 60 رقم زد، متلاشی کردن پایههای نظام جمهوری اسلامی بود. تحلیل غلط کارگردانهای شرقی و غربی با بازی مهرههایی سوخته به نام منافقین فرضیه به بنبست کشاندن نظام را نقش بر آب کرد. تصور اشتباه از حذف فیزیکی و منتج شدن آن به تحلیلرفتن ستونهای بنای نوپای انقلاب، دشمن و پیاده نظامش را در حیرت فرو برد. دلایل ارزیابی غلط آنها در فقدان شناخت صحیح و درست از واقعه انقلاب اسلامی بود. انقلابی که به معنای حقیقی کلمه مردمی بود، پس نتیجتا این مردم بوده و هستند که انرژی جنبشی مورد نیاز برای حرکت لوکوموتیو انقلاب اسلامی را تهیه میکنند و مسئولینی که از دل مردم برمیخیزند نیز در مسیر خواست و ارده مردم حرکت میکنند. اینکه حرکت قطار انقلاب اسلامی با از دست دادن 72 تن از نخبگان و خوشفکران این کشور در روزهای اولیه شکلگیری این حادثه کمی کند شد،امری طبیعی بود، اما براساس ماهیت انقلاب اسلامی ترور به استراتژی شکست خورده معارضین مبدل شد.
کینه منافقین از اعضای حزب جمهوری اسلامی
پس از تصویب قانون اساسی نظام هویت اصلی خود را شناخت و بر همین مبنا بود که مردم نیروهای انقلابی، اصیل و متدین را راهی مجلس شورای اسلامی کردند. به موازات همین شرایط ارتش و سپاه قدرت یافتند و حزب جمهوری اسلامی نیز در صحنه سیاسی کشور حضور فعالی داشت. در چنین شرایطی که گروهکهای داخلی مطرود مردم و مسئولین شده و از بعد خارجی نیز نظام اسلامی منسجم و مقتدر شده بود، همه نگاهها و بغض و کینهها متوجه حزب جمهوری اسلامی و از میان برداشتن مهرههای موثر از جمله شید مظلوم آیتالله بهشتی بود. شاید تاریخ نمونههای این شهدای مظلوم را کمتر به خود دیده است، اما تجربه ثابت کرده است که اصالت نظام اسلامی با حذف فیزیکی افزاد زیر سوال نخواهد رفت، چراکه این خاک ریشه در باورها و اراده مردم دارد.