داستان خیالی زن شیاد برای اخاذی ۵ هزار دلاری
راز شکایت دروغین زن تتوکار از ۳ پسرجوان به اتهام تجاوز، در تحقیقات پلیسی فاش شد. این زن با مطرح کردن سناریوی ساختگی قصد اخاذی ۵هزار دلاری از طعمههایش را داشت.
مدتی قبل زن جوانی به اداره پلیس رفت و مدعی شد که در دام شیطانی 3پسر متجاوز گرفتار شده است. وی به مأموران گفت: چند روز پیش خودروی 206خود را فروختم و میخواستم یک هیوندا کوپه زرد رنگ بخرم. برای همین موضوع را با یکی از دوستانم در میان گذاشتم. چون رنگ خاصی میخواستم او یکی از دوستانش به نام سجاد را به من معرفی کرد و گفت پدر او نمایشگاه خودرو دارد. من هم با سجاد تماس گرفتم و پس از صحبت قرار شد مرا به نمایشگاه پدرش ببرد و ماشین را تحویلم بدهد.
وی ادامه داد: آن روز 370هزارتومان پول، دسته چک، کارتهای عابربانکم و 5هزار دلار همراهم بود که با سجاد حوالی شرق تهران قرار گذاشتم. ساعت حدود 10شب بود که به محل قرار رسیدم، سجاد سوار بر خودروی پرایدی به همراه 2 نفر از دوستانش رسید، آنها مرا سوار ماشین کردند و به مقابل ساختمانی در همان حوالی رفتند.
سجاد به بهانه اینکه سوئیچ خودرو و مدارک داخل آپارتمانشان است، مرا به خانهاش دعوت کرد اما نمیدانستم با این ترفند نیت شومی در سر دارد. وی ادامه داد: وقتی وارد آپارتمان شدم، سجاد و2 نفر از دوستانش که همراهش بودند با تهدید به من تجاوز کردند و تمام اموالم را سرقت کردند.
آنها بهشدت مرا کتک زدند و تهدید کردند که اگر شکایت کنم مرا به قتل میرسانند. نیمه شب بود که اجازه دادند از خانه بیرون بروم. حتی مقابل خانهشان سوار خودروی ماکسیمایی شدم که مرا به خانهام برساند. او هم نیت شومی در سر داشت که خوشبختانه موفق شدم از دست او فرار کنم.
شروع تحقیقات
با اعلام این شکایت، گروهی از کارآگاهان با دستور قاضی سیدسجاد منافیآذر تحقیقات خود را در این خصوص شروع کردند و با راهنمایی شاکی سجاد و همدستانش دستگیر شدند. آنها در بازجوییها منکر تجاوز شدند و گفتند تمام گفتههای زن جوان دروغ است.
سجاد میگفت: یکی از دوستانم مهسا (شاکی پرونده) را به من معرفی کرد. او تتوکار بود و من هم میخواستم روی دستانم خالکوبی انجام بدهم. برای همین با مهسا تماس گرفتم و قرار شد او به خانهام بیاید و کار تتو را انجام دهد. او با میل خودش وارد خانه شد و وقتی کار خالکوبی را شروع کرد بهشدت احساس درد و سوزش کردم و از ادامه کار پشیمان شدم.
آن روز سر صحبت را با هم باز کردیم و با یکدیگر بیشتر آشنا شدیم. آن شب مهسا اصرار داشت که پولی به او قرض بدهم اما من زیربار نرفتم و بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم. آن شب 2 نفر از دوستانم هم بودند که آنها هم با مهسا آشنا شدند. مهسا آن شب با عصبانیت خانه مرا ترک کرد و رفت. پس از آن متوجه شدم که از من شکایت کرده و داستان خیالی مطرح کرده است. همه اینها نقشه است تا برای انتقامجویی از من باج بگیرد.
شکایت دروغین
کارآگاهان بار دیگر به تحقیق از مهسا زن جوان پرداختند که او در نهایت حقایق را فاش کرد. او گفت: مقداری پول از سجاد میخواستم اما او پرداخت نمیکرد، من هم عصبی شدم و برای اینکه از او انتقام بگیرم، علیه او شکایتی مطرح کردم تا با این ترفند به پولم برسم. چون میدانستم پدر سجاد وضع مالی خیلی خوبی دارد. به گزارش همشهری، پس از اظهارات زن جوان، پرونده برای رسیدگی بیشتر به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.