همه چیز در عرض یک شب نابود شد، آن هم فقط به خاطر سرقت گوشی تلفن همراهم!
سرقت گوشی تلفن همراه لاله، به جنجالی بزرگ در زندگی مشترکش ختم شد تا جایی که این زن و شوهر پس از دو سال کارشان به دادگاه خانواده کشیده شد.
این زن و شوهر که دو سال پیش زندگی عاشقانه خود را آغاز کردند، هرگز تصورش را هم نمیکردند که به خاطر یک سرقت زندگی شان از هم بپاشد.
زن جوان زمانی که در مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، در باره ماجرای زندگیاش گفت: دو سال پیش زندگی من و بهرام آغاز شد. ما عاشق هم بودیم و زمانی که سر سفره عقد نشستیم تصور میکردیم زندگیای رویایی در کنار هم خواهیم داشت. همین هم شد.
من و بهرام زندگی خوبی داشتیم و اختلافمان خیلی کم بود تا جایی که خیلیها به زندگیمان حسادت میکردند، اما همه چیز در عرض یک شب نابود شد و زندگی من و بهرام از هم پاشید. آن هم فقط به خاطر سرقت گوشی تلفن همراهم! یک روز وقتی به خانه برمیگشتم، در حالی که با تلفن همراهم صحبت میکردم، ناگهان یک موتورسوار آن را از دستم قاپید و فرار کرد.
در حالی که بشدت ترسیده بودم، به خانه رفتم و کلی گریه کردم، اما بهرام بهجای این که مرا آرام کند، شروع کرد به داد و فریاد و این که چرا مراقب نبودم. خیلی از رفتارش تعجب کردم، ولی بهرام مرتب فریاد میزد و میگفت حالا دیگر تمام عکس و فیلمهای شخصیات را سرقت کردهاند و دیگر آبرویی برایمان نمیماند. نمیدانستم باید چه بگویم. آن شب دعوای ما بالا گرفت و در کمال ناباوری بهرام مرا بشدت کتک زد. تا جایی که همسایهها به خانهمان آمدند و واسطه شدند. از همان شب به خانه مادرم رفتم و تصمیم به جدایی گرفتم. این مرد فقط به خاطر یک سرقت مرا کتک زد و آبرویم را جلوی همسایهها برد. دیگر حتی نمیخواهم او را ببینم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی بارها به لاله گوشزد کردم که عکس و فیلم شخصی را در گوشی تلفن همراهش نگه ندارد. هزار بار از او خواستم که فیلمها و عکسها را پاک کند، ولی به حرفم اهمیتی نمیداد. آن شب وقتی شنیدم تلفن همراه لاله را سرقت کردهاند خونم به جوش آمد.
آن گوشی پر از عکسهای شخصی بود! آنقدر عصبانی شدم که نفهمیدم چکار میکنم. از این که همسرم به حرفم گوش نداده بود بشدت عصبانی بودم. من مرد هستم و وقتی تصور میکردم ممکن است آن همه عکس و فیلم شخصی همسرم دست شخص دیگری باشد، بشدت ناراحت بودم. لاله هم که با رفتارش بیشتر عصبیام کرد و باعث شد دست رویش بلند کنم. ولی زندگی مشترک همین است. دعوا و حتی کتک کاری هم پیش میآید. اگر زنان و مردان سر هر مساله و درگیری قهر کنند و بعد از آن هم تصمیم به جدایی بگیرند، دیگر نباید هیچ زندگی مشترکی تداوم یابد. من عاشق همسرم بودم، ولی او فقط به خاطر یک دعوای ساده و عصبانیت من، زندگیمان را نابود کرد. هرچه از او عذرخواهی کردم فایدهای نداشت. به خانه برنگشت و در نهایت هم درخواست طلاق داد. حالا که او این طور میخواهد من هم برای جدایی آمادهام.
در پایان، قاضی دلیل این زوج را برای جدایی کافی ندانست و در نهایت نیز زن جوان را از طلاق منصرف کرد و این زوج را با هم آشتی داد.
طلاق اولین راهحل نیست
دکتر مهیار، روانشناس در این خصوص میگوید: به اعتقاد من طلاق برای زنان و مردان به یک امر عادی تبدیل شده و با بالا رفتن سطح توقعات، جدایی هم راحتتر شده است. در گذشته زنان و مردان بخصوص زنان با هرسختی که بود زندگی مشترک خود را حفظ میکردند؛ چراکه طلاق امری وحشتناک و ترسناک بود. هیچ کس به راحتی تصمیم به طلاق و جدایی نمیگرفت، اما الان با پیشرفت علم و تکنولوژی دیگر کسی از طلاق هراس ندارد. تازه طلاق و جدایی به تصمیمی منطقی و کاملا عاقلانه تبدیل شده است. به همین دلیل دیگر کسی در زندگی مشترک طرف مقابلش را تحمل نمیکند و سعی در حل مشکلات و اختلافات ندارد. چراکه یک راهحل به ظاهر ساده وجود دارد، آن هم طلاق است، میشود جدا شد و به همه مشکلات پایان داد. در صورتی که با طلاق یکسری مشکلات حل میشود و یکسری مشکلات جدیتر و سختتر بوجود میآید. آن هم درست وقتی که نه راه پس وجود دارد و نه راه پیش؛ برای همین بهتر است زوجها به طلاق به عنوان آخرین راه حل فکر کنند. طلاق برای این نیست که هر کسی هر وقت دلش خواست به آن فکر کند، بلکه به عنوان آخرین راه چاره، درست وقتی که دیگر هیچ راهحلی نیست، وجود دارد.
سیما فراهانی