آنچه باید از تاریخ لهستان بدانید
لهستان کشوری در مرکز اروپا دارای قدمت تاریخی است. در این سرزمین در قرن دهم میلادی فردی از خاندان پیاست به اسم میزکوی اول، لهستان بزرگ را در تاریخ لهستان بوجود آورد، در حالی که لهستان کوچک را قبایل جنوبی لهستان بنا کردند. آخرین پادشاه خاندان پیاست مانع نابودی کشور شد. او با همسایگان خود وارد جنگ شد و بعد از تصرف گالیسی، کراکووی را به پایتختی انتخاب کرد. این پادشاهان در کشور اصلاحاتی را بوجود آوردند و اقدامات موثری را انجام دادند. آنها در بالا بردن قدرت سلطنتی و توسعه آموزش و پرورش تلاش زیادی کردند و در این راه کازیمیر سوم بیشترین سهم را داشت.
در سفر تاریخی امروز به تاریخ لهستان سفر کنید و با کشوری آشنا شوید که با ۳۱۲۶۸۵ کیلومتر مربع مساحت رده شصت و هشتم کشورهای جهان را به خود اختصاص داده و جمعیتی بیش از ۳۸۸۰۲۰۰۰ تن دارد که از این نظر هم در ردیف بیست و نهم کشورهای جهان جای گرفته است. شهر ورشو پایتخت این کشور بزرگترین و پرجمعیت ترین شهر لهستان است. با ما در سفر به تاریخ لهستان همراه باشید.
این کشور که امروزه با اسم رسمی جمهوری لهستان در جهان شناخته می شود از جنوب و جنوب غربی با اسلوواکی و جمهوری چک، از سمت شمال شرق با لیتوانی و روسیه، از غرب با آلمان و از شرق و جنوب شرقی با بلاروس اوکراین مرز مشترک دارد و همچنین دریای بالتیک در شمال را در همسایگی خود دارد. بدون شک مثل هر کشور دیگری همسایگان این کشور هم در تاریخ لهستان بی تاثیر نبوده و در بررسی تاریخ آن باید تا حدودی نسبت به این کشورها شناخت پیدا کرد.
گفتیم که در گذشته دور خاندان پیاست و پادشاهان آن در تاریخ این کشور نقش موثری داشتند. بعد از مرگ کازیمیر سوم که در این خاندان بیشترین سهم را در توسعه و پیشرفت کشور داشت، یک شاهزاده خارجی به اسم لوئی دانژ و بعد دختر او یعنی هدویج به پادشاهی دست یافتند. هدویج با ژاژلون دوک بزرگ لیتوانی ازدواج کرد. با این ازدواج سیاسی در تاریخ لهستان، از این زمان هر دو کشور با هم متحد شدند.
مردم لیتوانی که به زبان هندو اروپایی صحبت می کردند و هنوز باور و اعتقادات دیگری داشتند دین مسیح را قبول کردند. حالا کشور جدید از نظر وسعت و اندازه چشمگیر و قابل ملاحظه بود و بین دو کشور آلمان و روسیه قرار گرفته بود. این کشور با اینکه همیشه مورد تهدید همسایگانش بود با این حال قصد داشت قلمرو خود را گسترش بدهد و سرزمین های بیشتری را تصرف کند. ژاژلون، شوالیه های توتونی را در تاننبرگ شکست داد و به با این کار مانع پیشرفت آلمان ها به سمت شرق شد.
سلسله ژاژلون در تاریخ لهستان برای مدت زیادی بر دو سرزمین لهستان و لیتوانی حکومت کردند و در مدت سلطنت خود با همسایگان خود یعنی ترک ها، فرقه سواران توتونی جنگ و درگیری های زیادی داشتند. کازیمیر چهارم بزرگترین پادشاه سلسله ژاژلون در قرن پانزدهم بود. این پادشاه ۱۳ سال تمام با سواران توتونی جنگ کرد و بعد از شکست دادن آنها عهدنامه توران را بر آنها تحمیل کرد. طبق این عهدنامه در تاریخ لهستان پروس به دو بخش تقسیم شد. بخش شرقی در دست فرقه توتونی ماند و بخش غربی در دست لهستان بود.
کازیمیر چهارم برای کم کردن قدرت بیش از انداره درباریان تلاش زیادی کرد. او مجلس لهستان را که شامل نمایندگان شهرها و نجیب زادگان بود بوجود آورد. از سرمایه داران افراد کمی در این مجلس شرکت داشتند و همچنین به دهقانان و روستاییان هم اصلا توجهی نشده بود و جایگاهی برای آنان در نظر گرفته نشده بود. در این زمان پادشاه پشتیبان و تکیه گاهی نداشت و پایه ضعف و شکست قدرت پادشاهی در همین تشکیلات بود.
در دوره فرمانروایی آخرین پادشاه خاندان ژاژلون، لهستان و لیتوانی هنوز با هم متحد بودند و دولت گسترده ای را تشکیل داده بودند اما قدرت سلطنتی همچنان رو به ضعف و نابودی بود. در حقیقت قدرت واقعی در دست مجلس بود که با هر اصلاحات و ابتکاری در کشور مخالفت می کرد و مدافع و حمایت کننده منافع نجیب زادگان و بزرگان محسوب می شد. با همه این ها، سیژیسموند اول پادشاهی و حکومت درخشان و پرافتخار و پر باری داشت و در جنگ با روس ها اسمولنسک به تصرف پلنی درآمد. سیژیسموند دوم پایتخت خود را شهر ورشو انتخاب کرد و با استفاده از منحل کردن فرقه پورت گلوها، کورلاند و لیوونی را گرفت.
در دوره سلطنت او اصلاحات مذهبی در پلنی شروع شد که این موضوع شروعی برای شورش های مذهبی در تاریخ لهستان بود، در نتیجه مذهب کاتولیک دوباره قدرت را به دست آورد. حالا در چنین شرایطی نفوذ رنسانس بخوبی قابل مشاهده بود و بزرگان و درباریان برای ادامه تحصیل و مطالعه به کشورهای خارجی سفر می کردند و در رفت و آمد بودند این درحالی بود که بیشتر مردم همچنان در سختی و بیسوادی زندگی می کردند.
با مرگ سیژیسموند دوم حکومت ژاژلون ها پایان یافت و از این زمان در تاریخ لهستان سلطنت به صورت انتخابی، رایج شد. بزرگان کشوری هانری دووالوا را برای سلطنت انتخاب کردند. این فرد بعدها به هانری سوم معروف شد و به پادشاهی فرانسه رسید. بزرگان و سران کشور با هانری دووالوا قرار و پیمانی بستند که طبق آن باید جلسات مجلس مرتب تشکیل می شد و آزادی مذهبی باید در نظر گرفته می شد. این موارد شرایطی بود که بزرگان کشور به پادشاه جدید تحمیل کردند.
اما هانری دووالوا تحمل این شرایط را نداشت و مرگ برادر را بهانه کرد و برای رسیدن به سلطنت فرانسه به کشور خود برگشت. بعد از او مجلس لهستان یکی از شاهزادگان ترانسیلوانی به اسم اتین باتوری را به پادشاهی انتخاب کرد. این شخص با ترک ها و روس ها وارد جنگ شد و باعث شکوه و عظمت مقام سلطنت شد. بعد از مرگ او یک شاهزاده سوئدی که مذهب کاتولیک داشت به اسم سیژیسموند سوم قدرت را به دست گرفت. سیژیسموند سوم قدرت طلب بود و سیاست های جاه طلبانه ای داشت و در نتیجه با شکست ها و ناکامی هایی روبه رو شد.
بعد از او دو فرزندش به اسم لادیسلاس ششم و ژان کازیمیر به ترتیب به قدرت رسیدند و سلطنت کردند. ژان کازیمیر آخرین پادشاه خانواده وازا بود. لهستانی ها بعد از او دو پادشاه دیگر را که از کشور خودشان بود به سلطنت انتخاب کردند. در سال ۱۷۳۳ پادشاه لهستان اگوست دوم مرد و بر سر جانشینی او بین اعضای مجلس درگیری و اختلاف بوجود آمد. دو تن از پادشاهان لهستان به اسم آگوست دوم و آگوست سوم با کمک روسیه و اتریش به پادشاهی رسیدند اما قدرت و اختیار آن ها محدود و ضعیف بود.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.