//
کدخبر: ۱۱۷۰۶۶ //

نقش مطبوعات در تاریخ معاصر ایران

حوزه رسانه و مطبوعات در تاریخ معاصر ایران گرچه با افت و خیز و گرفتاری های پیدا و پنهان رو به رو بوده، اما در روند تحولات این دوران حضوری موثر داشته و پس از آن نیز با پیروزی انقلاب اسلامی در مسیر تحول و بالندگی قرار گرفته است.

 نقش مطبوعات در تاریخ معاصر ایران
به گزارش فرتاک نیوز،

 در سفری کوتاه به پیشینه رسانه در تاریخ معاصر ایران زمین، به نخستین ایستگاه مطبوعات معاصر می رسیم، به روزنامه «کاغذ اخبار» که در سال 1253 هجری قمری توسط میرزا صالح شیرازی در تهران انتشار یافت اما سه سال بعد به دلیل فضای نامساعد فرهنگی و سیاسی تعطیل شد.

پس از آن همزمان با تاجگذاری ناصرالدین شاه در شوال 1264 هجری قمری، میسیونرهای آمریکایی برای انتشار نشریه در ارومیه از او اجازه خواستند که شاه با مشورت امیرکبیر، مجوز این کار را داد.

در واقع بنیاد روزنامه نگاری فارسی در عهد ناصری را امیرکبیر گذاشت و هدف او از انتشار روزنامه، تربیت و آگاهی مردم و مقابله با شایعه سازان بود.

پس از مرگ امیرکبیر و انتشار 22 شماره از روزنامه وقایع اتفاقیه، میرزا آقاخان به صدارت رسید و در سال 1272 هجری قمری، فرمان تاسیس روزنامه ملتی را صادر کرد.

«روزنامه ملتی» در تهران با چاپ سنگی زیر نظر علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه تاسیس و به طور ماهانه منتشر می شد شماره اول آن به اسم «روزنامه ملت سنیه ایران» انتشار یافت و از شماره سوم به اسم روزنامه ملتی موسوم شد.

در دوره میرزا آقاخان نوری، روزنامه وقایع اتفاقیه نیز منتشر می شد و از حیث شکل تغییر نکرد، اما از نظر محتوا تا حدودی دگرگون شد.

در سال 1277 هجری قمری که میرزا ابوالحسن‌خان نقاش‌ باشی ملقب به صنیع‌الدوله بر انتشارات دولتی و طبع روزنامه‌نگاری نظارت داشت، روزنامه وقایع اتفاقیه پس از سه سال انتشار با نام جدید «دولت علیه ایران» شروع به فعالیت کرد.

«دولت علیه ایران»، روزنامه‌ای مصور بود که در آن تصاویر بزرگان مملکت، درباریان و شاهزادگان با دقت زیاد به چاپ می‌رسید. خود این نشریه بعد از مدتی انتشار به 'روزنامه دولتی' تغییر نام داد. انتشار این روزنامه تا سال 1324 هجری قمری تحت عنوان «ایران» ادامه داشت و بعد از مدتی وقفه در سال 1329 هجری قمری با نام «روزنامه رسمی دولت ایران» منتشر شد.

در سال 1283 هجری قمری روزنامه دیگری به نام «روزانه ملتی» در تهران انتشار یافت. منظور از واژه ملتی، نشان دادن تمایز آن روزنامه از روزنامه دولتی بود. نخستین نشریه روزانه(یعنی روزنامه به معنی واقعی کلمه) در ایران به نام «خلاصة الحوادث» در سال 1316 قمری در تهران منتشر شد. این روزنامه چهار صفحه‌ای بود و اخبار خبرگزاری رویترز را باز‌تاب می‌داد.

در دوره ناصری، سه نوع جنگ قلمی وجود داشت که نوع اول و دوم جنگ برون مرزی و نوع سوم جنگ داخلی بود. در نوع اول روزنامه ها به آنچه که علیه شاه، دربار و حکام قاجار در مطبوعات خارجی چاپ می شد، پاسخ می دادند. در نوع دوم مطبوعات داخلی با نشریه های فارسی برون مرزی به ستیز قلمی می پرداختند. نوع سوم نیز مبارزه مطبوعاتی در داخل کشور است.

در آغازین سال های عهد مظفری، افزون بر روزنامه نگاری دولتی، دو جریان دیگر روزنامه نگاری فرهنگی و روزنامه نگاری سیاسی در داخل کشور شکل گرفت.

در دوره مظفری، شمار نشریه های چاپ ایران از 60 عنوان و ادواری های برون مرزی از 20 عنوان گذشت. عهد مظفری سرآغاز تعدد و تا حدودی تنوع در عرصه روزنامه نگاری ایران است. چاپ عکس در مطبوعات از رویدادهای مهم دوره مظفری است. در این دوره استفاده از اخبار مطبوعات خارجی آسان تر شد و مترجمان واسطه آموزش شیوه های خبرنویسی و شگردهای روزنامه نگاری شدند.

تطبیق روزنامه های روزگار ناصری با عهد مظفری این نکته را نمایان می کند که روزنامه نگاران ایرانی در پی دانش افزونی بودند و از هر روزنه ای برای بهبود کار خود بهره می جستند.

در کارنامه مطبوعاتی ایران در عهد مظفری؛ مدرسه ها در آن روزگار یکی از کانون های مطبوعاتی بودند که در پرورش روزنامه نگار و شبنامه نگار و رابطان خبری مطبوعات فارسی سهم بسزایی داشتند. فلک کردن منتقدان در ملاء عام، تبعید قلم به دستان، توقیف نشریه ها و اذیت و آزار اصحاب قلم به وسیله عوامل حاکمیت نیز در این دوره اتفاق افتاد.

همچنین سرآغاز انتشار روزانه در ایران، ورود بخش خصوصی به عرصه انتشار مطبوعات، نشر اولین مجله و نخستین نشریه اسلامی، کشاورزی، کودک و نوجوان، اخلاقی، پزشکی، چاپ کاریکاتور و عکس، استفاده از تلفن و ضبط صوت، اختصاص یارانه به بخش خصوصی داخلی و فارسی زبان برون مرزی از جمله حبل المتقین و حکمت که گاهی هم قطع می شد، از ویژگی های مطبوعات روزگار مظفری است.

با گشایش رسمی مجلس شورای ملی در سال 1325، فصلی نو در عرصه رسانه و روزنامه نگاری ایران آغاز شد. در این زمان از میان چند روزنامه که توانسته بودند به فضای سیاسی ایران ورود پیدا کنند، مطبوعاتی همچون حبل‌المتین، ‌صوراسرافیل، مساوات و روح‌القدس با تکیه بر حمایت مردمی به رسالت خود عمل کردند و به تحلیل وضع موجود، ارائه راه حل و انعکاس اوضاع نابسامان مردم پرداختند؛ اما در نهایت هر یک از آنان در تلاطم طوفان های سیاسی آن زمان به کنار رانده شدند.

این دوران طلایی برای مطبوعات زیاد دوام نیاورد و در نهایت پس از استبداد صغیر و به توپ بستن مجلس، عده ای از روزنامه نگاران اعدام شدند تا این که همزمان با آغاز حکومت رضا پهلوی، تنها روزنامه هایی می توانستند به حیات خود ادامه دهند که در راستای منافع دربار و مصلحت حکومت شاه بنویسند. درخشش دو روزنامه ایران و اطلاعات در این زمان بود که البته آنها نیز با اجازه شهربانی مجاز به نشر مطالب بودند.

بعد از شهریور 1320 و رفتن رضاشاه از ایران، عرصه رسانه بار دیگر رنگ تحول به خود گرفت. در این دوره با وجود این که همچنان قوانین بازدارنده اعتبار داشت روزنامه های وابسته به احزاب ظهور کرد. همچنین تغییرات ظاهری نه چندان حرفه ای در چاپ روزنامه ها به وجود آمد و تعدد مطبوعات به اوج رسید.

با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران و نخست وزیری محمد مصدق در 15 ‌اردیبهشت‌ سال 1330 به دلیل نوع نگرش مصدق به این عرصه؛ ‌وضعیت فعالیت مطبوعات بسیار بهتر از گذشته شد اما همچنان از طرف گروه‌های فشار، مورد تهدید واقع می‌‌شدند.

استمرار سیاست سرکوب رسانه ها در طول این سال ها و بعد از آن با رخداد کودتای 28 مرداد 1332، باردیگر همه زمینه ها برای رشد مطلوب روزنامه‌نگاری در کشور را از بین برد.

مطبوعات در دوران محمدرضا پهلوی تحت نظارت و کنترل شدید بود و از نظر تعدد و تکثر نیز نسبت به دهه 20 رشد چندانی نداشت و بیشتر به سمت دولتی‌تر شدن پیش می رفت. در این زمان وزارت اطلاعات و ساواک نیز مدام بر کار مطبوعات نظارت داشتند و حتی تیترها و مطالب ‌روزنامه‌ها، مستقیم یا از طریق تلفن توسط آنها بررسی و کنترل می‌شد.

بر اساس تحلیلی با موضوع 'سانسور دیرپا در روزنامه کیهان سال 1358'، در طول سال 56 و 57 به دلیل وسعت سنگرهای مبارزه، گاهی اهرم های فشار رژیم شاه در نقاطی برداشته می شد و فرصتی برای تنفس پیش می آمد.

نقش جدید مطبوعات در این زمان خود را نشان داد که نقطه اوج آن اعتصاب سیاسی روزنامه های کثیرالانتشار در 19 مهر 1357 بود که خواستار رفع سانسور و دخالت و فشار دولت شدند. شرایط مهیا بود و پس از چهار روز اعتصاب، زنجیر سانسور پس از 72 سال گسست. در دوران دولت نظامی ازهاری در اواخر آبان، نظامیان به ساختمان روزنامه ها حمله بردند و ادامه انتشار آنها را به شرایطی مشروط ساختند که نتیجه آن اعتصاب و تعطیلی نزدیک به دو ماه روزنامه ها شد. با آغاز کار دولت بختیار، که ژست آزادیخواهانه گرفته بود، دوران نوین مطبوعات آغاز شد و تا پیروزی انقلاب و پس از آن ادامه یافت.

با وقوع انقلاب اسلامی؛ همچنانکه بزرگترین ارمغان آن یعنی آزادی مورد انتظار همگان بود، رسانه ها نیز به دنبال تحقق این آرمان به جوشش و تحرک افتادند.

در گزارشی با عنوان 'نگرشی بر نقش مطبوعات وابسته در روند انقلاب اسلامی' منتشره شده از سوی وزارت ارشاد اسلامی در سال 1360، آمده است: در این دوران، هر یک از روزنامه‌ها، به خاطر فضای آزادی که به همت ملت ایجاد شده بود، به انعکاس گزارش ها و اخبار مربوط به انقلاب می‌پردازند و مقالاتی نیز پیرامون انقلاب و آزادی منتشر می‌سازند. کارنامه‌ای که در این دوران ارائه می‌شود، برای مردم روشن می‌سازد که «هر کس بر طینت خود می‌تند» و برخی از مطبوعات و بویژه دو سه روزنامه عمده و کثیرالانتشار، با زیرکی و رندی عناصری که مستقیم و یا غیرمستقیم به گروهک ها و احزاب سیاسی وابستگی دارند، مشغول پاشیدن بذرهای نفاق‌اند. گاه در روزنامه‌ای نوشته می‌شد که رهبر فلان جبهه، نخست‌ وزیر آینده خواهد بود و یا فلان چهره لکه‌دار و مشکوک را عضو احتمالی شورای انقلاب قلمداد کرده بودند. روشن بود که میراث خواهان انقلاب و مدعیان سهم در آینده، به نقش فراگیر و مؤثر مطبوعات آگاهی دارند و عناصر خود را به قلمزنی در روزنامه‌ها فرستاده‌اند. بزرگ جلوه دادن نقش احزاب و جریانات سیاسی، مطرح نمودن نام واخوردگان سیاسی، کم‌بها دادن به نقش پیشتازانه روحانیت و اسلام در انقلاب از جمله اموری بود که در مطبوعات این ایام نمودی چشمگیر داشت. روند مطبوعات در ماه های بعد از پیروزی انقلاب، حرکت بسوی اصلاح و پاکسازی بود که در این مقطع نیز حضرت امام(ره) ابتدا با اعلام موضعی روشن‌کننده، مردم را هدایت کرد و در مراحل بعد، نمایندگانی را ـ به خواست توده کارکنان روزنامه ها ـ به دو روزنامه کثیرالانتشار اعزام داشت.

محمد مهدی فرقانی رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در مقاله ای با عنوان'جایگاه مطبوعات در سیاست ملی ارتباطی و رسانه'، سیر تحول در رسانه های پس از انقلاب را در سه دوره زمانی بررسی کرده است. نخست در سال های اولیه پیروزی انقلاب (1359-1357) که در آن مبارزات قبلی و اعتصاب های روزنامه نگاران در ماه های منتهی به پیروزی، موجب شد چندین روزنامه و نشریه بطور آزاد در پایتخت و سایر شهرها منتشر شود تا این که در تابستان 1358،‌ با تصویب لایحه قانونی جدید مطبوعات از سوی شورای انقلاب، تعدادی از ‌جراید به دلیل عدم دریافت اجازه انتشار از سوی وزارت ارشاد ملی وقت تعطیل شدند. در این زمان تعداد زیادی از روزنامه ها همچنان به فعالیت خود ادامه می دادند تا این که دوره دوم سیر تحولی مطبوعات ایران رقم خورد.

‌در آغاز این دوره(1367-1357) که مقارن با جنگ عراق و ایران بود، تعدادی از نشریات سازمان‌های سیاسی و چند روزنامه تعطیل شدند. با بخشنامه وزارت ارشاد اسلامی در ‌فروردین‌ 1360 مبنی بر عدم چاپ روزنامه ها و مجلات فاقد مجوز، شش روزنامه و نشریه هفتگی وابسته به گروه‌های مخالف تعطیل شدند.‌ این تصمیم موجب شد تعداد روزنامه‌ها و نشریات دوره ا‌ی ایران که در بهار سال 59 از 200 نشریه تجاوز ‌کرده بود، به دلیل صورت منتشر شده از سوی وزارت ارشاد اسلامی در اواخر بهار سال 1360، به 62 نشریه کاهش یابد و تنها چهار روزنامه اطلاعات، کیهان، ‌جمهوری اسلامی و صبح آزادگان در تهران با تیراژ تقلیل یافته به انتشار خود ادامه دادند. ‌

پس از پایان جنگ عراق و ایران در تابستان 1367 همزمان با آغاز دوره بازسازی کشور در سال 1368، دوباره فضای سیاسی ـ ‌فرهنگی مساعدی برای فعالیت وسایل ارتباط جمعی پدید آمد. کاهش سختگیری‌های شدید گذشته نسبت به صدور اجازه‌ نامه انتشار ‌نشریات و همچنین اختصاص کمک مالی ویژه به مطبوعات، از طریق توزیع کاغذ ارزان قیمت بین روزنامه‌ها و مجله‌ها ‌و نیز ایجاد تسهیلات برای تهیه تجهیزات فنی چاپ مورد نیاز موسسات مطبوعاتی و بویژه موسسات ‌مطبوعاتی جدید، بسیار مورد توجه قرار گرفت.

تعداد نشریات دوره ای ایران که در طول سال‌های 60 تا 67 از ‌حدود 300 نشریه، به کمتر از 100 نشریه کاهش یافته بود، در سال‌های 71 تا 73،‌ به تعداد‌ 550 عنوان افزایش یافت.

خرداد 1376 و پس از آن را می توان اوج بالندگی روزنامه ها و نشریات از نظر تعداد و تیراژ روزنامه‌ها دانست.

‌در اوایل بهار 77، بر اساس اظهارات معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تعداد کل روزنامه‌ها و ‌مجله‌های در حال انتشار کشور از 850 نشریه تجاوز کرد و تیراژ کل روزنامه‌ها نیز برای نخستین بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، از دو میلیون نسخه فراتر رفت.

در سال 1379به دلیل‌ تغییرات صورت گرفته در قانون مطبوعات و نیز مقارن با آخرین ماه‌های فعالیت پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی، تغییراتی در فضای مطبوعات کشور ایجاد شد.

محسن اسماعیلی دکترای حقوق خصوصی و دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی تهران در باره حقوق رسانه ها در ایران می گوید: با استقرار نظام اسلامی، تمام بنیان های وابستگی فرو ریخت و همگان از جمله روزنامه نگاران، فرصت یافتند دوران جدیدی را تجربه کنند. طبیعی است که اهمیت مطبوعات و نبود ساختارهای حقوقی لازم از یکسو و شکل گیری انواع توطئه های بیگانه از سوی دیگر اجازه نمی داد تا کشور به انتظار تدوین قانون اساسی و تشکیل قوه مقننه نشیند. از این رو، تنها شش ماه پس از پیروزی در 20 مرداد 1358، نخستین مقررات مطبوعاتی در نظام جدید به تصویب «شورای انقلاب اسلامی» رسید که ممنوعیت مقامات حکومت پیشین از انتشار نشریه، تغییر و تکمیل اعضای هیات نظارت بر مطبوعات، جُرم انگاریِ سانسور و تعیین مجازات برای آن، به رسمیت شناختن تشکّل های صنفی روزنامه نگاری و بالاخره توجه به «هیات منصفه» و نحوه انتخاب آن برای حضور در دادرسی های مطبوعاتی از ویژگی های اساسی این مصوبه به شمار می رود.

وی می افزاید: پس از این تاریخ است که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به تصویب می رسد و در اصول متعددی به دفاع از حیثیت و رسالت مطبوعات، آزادی بیان و چگونگی محاکمات مطبوعاتی تصریح می شود.

در مقدمه قانون اساسی که بیانگر بینش حاکم بر تدوین و تصویب آن است، زیر عنوان «وسایل ارتباط جمعی» تاکید شده است: وسایل ارتباط جمعی (رادیو – تلویزیون) بایستی در جهت روند تکاملی انقلاب اسلامی در خدمت اشاعه فرهنگ اسلامی قرار گیرد و در این زمینه از برخورد سالم اندیشه‌های متفاوت بهره جوید و از اشاعه و ترویج خصلت‌های تخریبی و ضد اسلامی جدا پرهیز کنند.

همچنین طبق اصل بیست و چهارم: نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند؛ مگر آن که مُخلّ به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین می‌کند. اصل 167 نیز مقرر کرده است: رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیات منصفه در محاکم دادگستری صورت می‌گیرد. نحوه انتخاب، شرایط، اختیارات هیات منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین می‌کند.

دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی تهران ادامه می دهد: استقرار نهادهای قانونی در کشور از جمله تشکیل مجلس شورای اسلامی نویدبخش تصویب قانونی جدید و کامل در این زمینه شد اما تحمیل جنگی بی امان و همه جانبه که همه چیز را تحت تاثیر خود قرار می داد و از آن مهمتر توطئه های خارجی که گاه توسط عوامل داخلی و از طریق مطبوعات دنبال می شد، تحقق این آرزوی دیرین را دشوار می ساخت. به همین دلیل آخرین قانون مطبوعات که در اسفند سال 1364 و در اوضاع و شرایط یاد شده و همزمان با اوج گیری شرایط بحرانی کشور به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است، برغم نکات مثبت و قابل توجه، دارای نقص و آشفتگی هایی نیز هست.

به عقیده سیدحسین شرف الدین از اساتید رشته فرهنگ و ارتباطات و عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی با این که در فرایند شکل گیری آن عمدتا از رسانه های سنتی مثل منبر و نوشتار چاپی و اندکی از رسانه های نه چندان مدرن مثل رادیو و نوار کاست استفاده شد؛ در طلیعه عصر اطلاعات و ظهور پیاپی رسانه های مدرن به وقوع پیوست.

وی می گوید: به استثنای ماهواره که به استناد قانون در سال 1372 استفاده از آن ممنوع شد(ولو بالای 60 درصد مردم عملا این قانون را نقض کرده اند)، تقریبا همه رسانه ها در ایران بدون هیچ نوع محدودیتی در چرخه رشد کمی و کیفی قرار گرفتند.

از نظر این استاد فرهنگ و ارتباطات؛ انقلاب اسلامی در این بخش با وجود همه ضعف ها و کاستی های انکارناپذیر، کارنامه درخشان و قابل دفاعی دارد و موفقیت های در خور توجهی در رشد همه جانبه رسانه ها و تامین و تمهید انواع امکانات و ظرفیت های زیرساختی و روساختی، سخت افزاری و نرم افزاری، ساختی و محتوایی، هنجاری و کارکردی، تولیدی و توزیعی و غیره داشته است.

وی این عبارت کلیدی امام راحل که «ما با سینما مخالف نیستیم با فحشا مخالفیم، با تلویزیون مخالف نیستیم با بی بندوباری مخالفیم» را «منشور انقلاب در باره رسانه ها» قلمداد می کند و ادامه می دهد: مشروعیت بخشی، ایجاد اعتماد عمومی و متعاقب آن تقویت انگیزه برای مصرف رسانه ای (در سطوح توده ای و تصحیح ذهنیت ها)، ایجاد زمینه برای تبدیل مخاطب منفعل به مخاطب فعال، بسط سواد رسانه ای و فرهنگ استفاده از رسانه، رشد کمی و کیفی در ابعاد آموزشی و تحقیقاتی مربوط به رسانه ها، تاسیس مراکز و نهادهای حمایتی و هدایتی، تدوین نظام های هنجاری مبتنی بر معیارهای فقهی و اخلاقی، اصلاح و تقویت نظام های نظارتی و کنترلی اعم از نظارت صنفی، مدنی، انتظامی، امنیتی و قضایی و کیفری، اصلاح، ارتقاء و تا حدی ضابطه مند سازی سیستم ممیزی محصولات فرهنگی و رسانه ای داخلی از مهمترین تغییرات و تحولات رسانه های ایران پس از انقلاب است.

وی تقویت اصناف، انجمن ها، تشکل ها و اتحادیه های رسانه ای، سرمایه گذاری در توسعه زیرساخت ها و بسط کمی و کیفی تجهیزات سخت افزاری، ساخت شهرک ها، پردیس ها، بنیادها و مراکز ارائه خدمات سینمایی، دیجتیالی کردن تدریجی سیستم ها، بسط کمی و تعدد و فراوانی رسانه ها، توسعه کیفی رسانه ها در بخش محتوا و پیام، بسط جغرافیایی حوزه پوشش و گستره ضریب نفوذ رسانه ها در سراسر کشور و در مواردی فراتر از کشور و منطقه، بسترسازی برای ورود و نقش آفرینی نیروهای ارزشی و متعهد در بخش های مختلف رسانه ای، ایجاد و تقویت عاملیت حوزه های علمیه و روحانیت در عرصه رسانه ها، تقویت فرهنگ های قومی و محلی و میراث فرهنگ سنتی به واسطه تقویت رسانه های محلی، تقویت ژورنالیسم علمی، ورود به بازارهای جهانی و صدور برخی محصولات فرهنگی و رسانه ای به کشورهای مختلف و شرکت اجمالی در جشنواره های بین المللی، بسط واردات محصولات رسانه ای از کشورها و اقلیم های فرهنگی مختلف همراه با ارزیابی محتوایی آنها، راه اندازی پایگاه های ارائه کننده خدمات علمی به پژوهشگران در فضای سایبر، تاسیس جشنواره های رسانه ای مختلف، برگزاری نمایشگاه سالانه ملی کتاب در تهران و عضویت فعال در برخی سازمان های رسانه ای بین المللی را از دیگر مصادیق تغییرات و تحولات رسانه های ایران پس از انقلاب توصیف می کند.

این صاحبنظر حوزه ارتباطات با اشاره به محدودیت هایی که در مسیر شناخت تاثیر انقلاب بر رسانه ها وجود دارد، می افزاید: نمی توان یک جهان گسترده و پرتنوع با اقتضائات ذاتی و کارکردی و روند تحولی پرفراز و فرود سی و چند ساله را به راحتی توصیف و تحلیل کرد چرا که برای فهم نقش انقلاب در این خصوص، ناگزیر باید به مقایسه و نسبت سنجی دست زد، مثلا مقایسه میان وضعیت رسانه ای کشور در قبل و بعد از انقلاب یا مقایسه میان ایران با کشورهای دارای وضعیت مشابه یا مقایسه میان روند رشد رسانه ها در ایران با استانداردهای تعریف شده جهانی؛ یا مقایسه وضع موجود کشور با سطوح آرمانی مورد انتظار انقلاب و نظام که بدیهی است انجام هر یک ملزومات اطلاعاتی و روشی خاص دارد.

وی ادامه می دهد: علاوه بر این انجام مقایسه نیازمند در اختیار داشتن اطلاعات آماری دقیق از امکانات است و از طرفی در خصوص برخی تحولات یا اصلا آماری وجود ندارد یا آمارهای دقیقی در دست نیست. نکته دیگر تحولات معنایی و محتوایی است(که شاید انقلاب در آن موفقیت های برجسته تری داشته است) که به دلیل تعدد و تنوع ابعاد و ماهیت کیفی آن چندان نمی توان در این میان گنجاند و پژوهشی جداگانه می طلبد.

حسین نوش آبادی معاون پیشین پارلمانی وزارت فرهنگ نیز معتقد است: به همان میزان که مطبوعات و رسانه ها در بسیج عمومی و حضور گسترده مردم در شکل گیری نهضت امام خمینی(ره) تعالی نقش موثر و قابل توجهی داشتند، انقلاب اسلامی نیز بر هویت مطبوعات و استقلال آن و ظرفیت سازی رسانه ها تاثیر فراوانی گذاشت، جایگاه آن را تقویت و منزلت خبرنگار و روزنامه نگار را اعتلا بخشید و به اصحاب قلم و اصحاب خبر اعتبار ویژه ای داد.

رسانه ها به عنوان رکن مهم دموکراسی مانند هر حوزه دیگری دستخوش تغییرات فزاینده ای پس از انقلاب بوده اند. با جمع بندی یافته ها و مباحث بالا می توان نتیجه گرفت که انقلاب اسلامی به همان اندازه که بر روی حوزه ها و زمینه های دیگر تاثیر گذاشته بر بالندگی و پیشرفت رسانه ها نیز اثر فزاینده داشته است.

در سایه انقلاب و بازتعریف ارزش های آن و نیز موازی با رشد سریع فناوری و گستردگی ارتباطات؛ رسانه در ایران به چشم انداز روشنی رسیده است که این پیشرفت و تحول مثبت، مسئولیت خطیر فعالان این عرصه را در جهان پر از هیاهوی امروز برجسته تر می سازد.

 

برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.
منبع: ایرنا
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۱۱۷۰۶۶ //
ارسال نظر