۴۰۰ قرص خوردم و با چاقو رگ دستانم را زدم تا بمیرم ! + عکس
سلامت روانی عامل جنایت خیابان نبرد که در جریان تحقیقات قضایی مدعی شد بعد از این جنایت ۴۰۰ قرص خورده و با چاقو رگ دستانش را زده بود تا خودکشی کند دیروز از سوی کارشناسان پزشکی قانونی تایید شد.
سیروس 25 مهر امسال، دو دختر 17 و 19 ساله اش را همراه والدین همسرش که مهمان خانه او در محله نبرد بودند ،به قتل رساند. با گذشت چند هفته از این جنایت، دیروز کارشناسان پزشکی قانونی نظر دادند که عامل جنایت نبرد در زمان جنایت جنون نداشته و سلامت روانی اش تایید می شود. از مرگ دخترانم ناراحتم سیروس، عامل این جنایت هولناک در تحقیقات قضایی به بازپرس جنایی گفت: قتل والدین همسرم و دو دخترم- که هنوز از مرگشان ناراحتم -را قبول دارم. مربی ورزش بوکس هستم، خودرو معامله می کردم و سرمایه گذار در ساختمان سازی بودم. خانواده همسرم همیشه در زندگی مان دخالت می کردند و زنم هم دعواهای مان را برای آن ها تعریف می کرد. همسرم با تشویق خودم همراه یکی از دخترانم دوره کونگ فو را گذرانده بود. حتی چندبار در دعواها او مرا کتک زد. این اختلافات باعث شد چهار سال قبل جدا شویم. بعد از چند روز دوباره سراغم آمد و گفت دوری بچه ها را نمی تواند تحمل کند و دوباره زندگی را از سر گرفتیم. این اواخر مدام زنم می گفت می خواهد برای همیشه برود و دخترانمان را هم می برد. یک هفته قبل از جنایت به من گفت می خواهد به انجمن اولیای مدرسه دختر نوجوانمان برود. دختر بزرگ ترم او را رساند اما زمانی که دنبالش رفت متوجه شدیم قهر کرده و به خانه مادربزرگش رفته است. 30بار به تلفن همسرم زنگ زدم، حتی شب جنایت با گوشی پدرزنم زنگ زدم که جواب نداد. وی گفت: در مدت یک هفته ای که قهر بود، حدودسه هزار پیامک برای همسرم ارسال کردم که برگردد، اما جواب نداد. آن شب قرار نبود جنایت رخ دهد. وسایلم را جمع کرده بودم تا به ویلایمان در عباس آباد مازندران بروم، اما یک دفعه تصمیم گرفتم با شیرموزی که 20 قرص بیهوشی در آن ریخته بودم، خودم و آن ها را بکشم. متهم افزود: چون 13 سال بود قرص اعصاب می خوردم آن قرص ها زیاد در من اثر نکرده بود. دو دخترم چون صبح زودبیدار می شدند، زودتر خوابیدند. پدرزنم خوابید اما مادرزنم به خاطر پادردش دیرتر خوابید. ساعت 23 و 30 دقیقه، انگار سیروس دیگری شده بودم، رفتم سراغ دو دخترم و هر دو را بعد از خفه کردن، با چاقو سر بریدم. حتی چند مشت به دختر کوچک ترم زدم تا راحت بمیرد و مثل دختر بزرگ ترم موقع مرگ سختی نبیند. آب خوردم و سمت اتاق نشیمن آمدم دیدم مادرزنم بیدار است، به او گفتم چرا نخوابیدی که رفت خوابید . متهم به قتل گفت: رفتم پدرزنم را با چاقو سر بریدم و بعد با حمله به مادرزنم که تازه خوابیده بود او را هم کشتم. تا صبح بالای سر دخترانم بودم و گریه کردم. بوسیدمشان، موهای شان را با ادکلن و عطر شستم و بعدپتو رویشان انداختم. حدود 400 قرص خوردم و با چاقو رگ دستانم را زدم تا بمیرم، اما نشد .