قصه پرغصه ای داشت. گویی در این عالم زندگی نمی کرد. روح و روانش افسرده بود.
پسر جوان برای اینکه نقشه زشت خود را در خانه اتباع خارجی عرب زبان در مشهد عملی کند دخترجوانی را طعمه خود می کرد.