وارد تئاتر شوی ناچار به مطالعه هستید
آخرین کار تئاتری من با جلال میرزاپور بود که یک گروه نمایشی در شهرک فرهنگیان درست کرده بود به جشنواره کرمانشاه رفتیم اویل دهه 80 بود بعد از آن دیگر کار نکردم.
وقتی تئاتر در همدان رونق میگیرد بیشتر علاقهمندان این حوزه با هدف بازیگر شدن به این عرصه وارد میشوند به عبارت بهتر میآمدند تا درعرصه تئاتر دیده شوند اما معدود افرادی هم در این عرصه بودند که صرفا بنابر علاقهمندی و مهارتی که در هنر داشتند به سمت هنر نمایش کشیده میشدند.
مهدی محمودیان یکی از قدیمیترین نورپردازان تئاتر همدان از جمله این افراد است. محمودیان برای بیشتر نمایشهایی که از ابتدای دهه 50 در همدان به روی صحنه رفته نورپردازی کرده اما از ابتدای دهه 80 با این حرفه خدا حافظی کرده است از او در باره تاریخ نورپردازی همدان پرسیدهایم.
از چگونگی ورود به عرصه نورپردازی در تئاتر بگویید؟
چهل و پنج سال پیش وقتی واحد تئاتر اداره فرهنگ و هنر همدان برای دوره چهارم تئاتر فراخوان داده بود تا علاقهمندان به این هنر را جذب کند در این دوره من ثبتنام کردم و تقاضا کردم در قسمت فنی وارد کار شوم و آن زمان تنها کسی بودم که وارد واحد فنی شدم. چون کسی در رشتههای نورپردازی و صدابرداری نبود استقبال کردند و بعد از مدتی مرا به تئاتر 25 شهریور آن زمان تهران که حالا به نام تئاتر سنگلج معروف است فرستادند و دورههایی دیدم، مدتی هم در تئاتر رودکی دوره دیدم و به همدان برگشتم.
شیوه آموزش در تهران چگونه بود؟
در تهران هم البته چه اداره تئاتر وچه مدرسه عالی تلویزیون و سینما هیچ رشته تخصصی در رشتههای فنی نداشتند و بیشتر به صورت استاد و شاگردی بود به همین دلیل مرا به مسئولان فنی و مسئول نور پردازی سالنها معرفی میکردند و من شاگردی میکردم تا به صورت عملی یاد بگیرم. بعدها که به مدرسه عالی تلویزیون و سینما رفتم به صورت علمی یادگرفتم وقتی به همدان برگشتم کسی نبود که با نورپردازی آشنا باشد و من با تمامی گروههای نمایشی در همدان کار میکردم و از نمایشها عکس هم میگرفتم.
در این زمینه آموزش هم میدادید؟
بعدها کلاسهایی در اداره فرهنگ و هنر برگزار کردند که من نورپردازی و صدا برداری آموزش میدادم که آقای غلامرضا مهری در این زمینه با من همکاری میکردند و رفته رفته افراد دیگری وارد این حوزه شدند.
شما برای آشنایی با فنآوری شیوههای نوین نورپردازی چهکار میکردید؟
پدیده تئاتر یک حسن مهمی دارد کسی که وارد این کار میشود ناچار است مطالعه و تحقیق کند من علاقه زیادی به مطالعه داشتم و نمایشنامههای و کتابهای زیادی در زمینه تئاتر خوانده بودم با طرز کار نمایشنامه نویسان در بخشهای فنی نیز آشنا شده بودم و این کار به من بسیار کمک میکرد مثلا تئاتر و اضطراب بشر که منتشر شد در این مورد توضیحات خوبی داده بود. مسئله دیگر این بود که آن زمان از طرف اداره فرهنگ و هنر وسایل نورپردازی که در حد بضاعت آن زمان بود در اختیار ما قراردادند که خیلی کمک کرد. بعدها دو سالن خانه جوانان و سالن شهرداری را در اختیار ما قرار دادند و ما سیستم نورپردازی و صدابرداری آن را با کمک اهالی تئاتر به ویژه غلامرضا مهری تجهیز کردیم.
با کارگردانان چهقدر تبادل اطلاعات داشتید آیا اعمال سلیقه هم میکردید؟
رضا کشانی استاد تئاتر ما در اداره فرهنگ و هنر همدان روشی را پایهگذاری کرده بودند هر کسی در همدان که تصمیم میگرفت نمایشی را به روی صحنه ببرد باید درطول ماهها تمرین هر هفته دو یا سه جلسه تمامی عوامل را دور هم جمع کند و این گردهم آمدن همه عوامل باعث میشد نورپرداز و صدابردار هم از روز اول متن و حرکتها را حفظ کند در این جلسهها تحلیل و آنالیز نمایش هم بود که باعث میشد نظر کارگردان بازیگران و عوامل فنی نیز در اجرا دخیل شود گاهی در این جلسهها من نظر میدادم و مورد قبول واقع میشد.
اختلاف هم پیش میآمد؟
معمولا اختلافی وجود نداشت همانطور که گفتم بیشتر همفکری بود. برخی کارگردانان میگفتند میخواهیم با سبکهای نمایش خاص کار کنیم و من میرفتم و این سبکها را مطالعه میکردم آشنا میشدم و حالتها را اعمال میکردم. از اول کار با نمایش بودیم میدانستم کارگردان چه چیزی را مد نظر دارد.
مصداق یا مثالی دارید؟
بهطور مثال نمایش چهار صندوق، کاری بود که عروسک گردانی و تعدادی عروسک داشت باید در این نمایش حالت تخیلی به وجود میآمد به همین دلیل نورهایی که استفاده میکردیم بیشتر بگلایت بود که از پشت سر استفاده میشد و نورهای اصلی را رنگی استفاده میکردیم که حالت عروسکها زیبا میشد و از حالت رئال به حالت سورئال در میآمد.
چه تعداد کار کردید و بهترینها کدام بودند؟
تعداد کارها را به خاطر ندارم اما اوایل دهه 50 جشنوارهای با عنوان بزرگداشت آثار علی نصیریان را در همدان برگزار کردند چند کار از ایشان انتخاب شده بود که در بین این کارها نمایش لونه شغال متفاوت بود چون رضا کشانی کارگردان آن بود و زحمت زیادی کشیدیم تا از لحاظ دکور، نور و لباس حالت سورئال داشته باشد خوشبختانه در چند جشنواره شرکت کردیم که موفقیتهایی نیز داشت.
نور چه نقشی در نمایش دارد؟
نور باعث دیده شدن نمایش میشود بهطور مثال وقتی نور تخت یا نور ترنه به یک نمایشنامه داده میشود بعد از چند دقیقه تماشاگر خسته میشود و خوابش میگیرد نور اگر تخت و ثابت باشد تماشاگر خسته میشود و باید نور و صدا طوری استفاده شود تا هیجان کار برای تماشاگر بیشتر شود هر چند برخی نمایشها خود داستان مهیجی دارند.
چقدر در کارها دقت داشتید؟
آن زمان به دلیل این که تجهیزات و دستگاهها ابتدایی بود اشتباههای زیادی میکردیم و مشکلاتی پیش میآمد گاهی نور یا صدا اشتباه پخش میشد. نمایشی کار میکردیم که در صحنهای باید صدای موش پخش میشد یکی از بازیگران نمایش مهدی چایانی بود بهترین راه این بود که اگر صدا فراموش میشد بازیگر با حرکات نشان دهد که درصحنه موش وجود دارد اما من دستپاچه شدم و با دهان شروع کردم به صدا درآوردن و بازیگران کار را جمع و جور کردند.
هیچگاه دوست نداشتید بازیگر شوید؟
من آنقدر از کار فنی لذت میبردم که هیچ وقت دنبال بازیگری نرفتم و بعدها رشته درسی را هم فنی انتخاب کردم و سیستمهای تلوزیون خواندم. هرگاه از من خواستند در تئاتر نقشی بگیرم نتوانستم کار قابل قبولی ارائه کنم و موفق نبودم به نظر من بازیگری بسیار دشوار است و نشان دادن حالتها کار هر کسی نیست.
بازیگر چهقدر در انتخاب نور نقش دارد؟
تئاتر یک کار جمعی است ممکن است در سینما کارگردان یا نویسنده محل دوربین و نور را تنظیم کند اما در تئاتر هم کارگردان مولف است، هم نویسنده و هم بازیگران و عوامل دیگر. بازیگران هم در چگونگی نورپردازی نقش دارند گاهی بازیگران پیشنهادهایی میداند که استفاده میکردم و بسیار هم کارآمد بود.
لطفا از خاطرات خوش بگویید؟
بعدها با غلامرضا مهری دوست صدابردارم کار میکردیم که برای دوستان هم طنز شده بود به دلیل این که گوشهای من سنگین بود و چشمهای آقای مهری نیز ضعیف بود گاهی مسائلی پیش میآمد باعث خنده دوستان میشد.
به جز نورپردازی درچه حوزههایی کار کردهاید؟
در مدرسه عالی تلویزیون من سیستمهای تلویزیونی خواندم که هم دوربین داشت هم صدا و بعدها در همدان سیستم تلویزیونی همدان را راهاندازی کردم و در رادیو هم به عنوان صدابردار و اپراتور صدا کار میکردم. چون تصویربرداری میکردم عکاسی بیشتر نمایشها را من انجام میدادم عکاسی تئاتر یک حرفه است اما آن زمان کسی در این حوزه نبود.
با تلوزیون همکاری میکردید؟
من سال 1356 استخدام رادیو تلویزیون شدم و سال 1362 از تلویزیون بیرون آمدم اما با دوستان ارتباط خوبی دارم.
وضعییت نورپردازی تئاتر همدان نسبت به استانها دیگر چگونه بود؟
آن زمان درجشنوارهها، نمایشهای همدان و تهران تنها شهرهایی بودند که سیستم صدابرداری، افکت و نورپردازی داشتند و قبلا سیستم نور در نمایشها کار شده بود ما نورهای سینمایی را در تئاتر هم استفاده میکردیم.
چه نوآوریهایی در این حوزه داشتید؟
تمام کارهای ما ابداعی بود آن زمان افکت آماده نبود بهطور مثال ما اگر افکت دریا لازم داشتیم باید میرفتیم شمال کنار دریا ضبط صوت را روشن میکردیم و صدای دریا را ضبط میکردیم یا با کارتن صدا آوار ایجاد میکردیم و صدای باد و طوفان و موارد دیگر هم همینطور بود حالا در یک سیدی همه اینها وجود دارد.
کدام کارگردان به موضوع نور حساستر بودند؟
رضا کشانی و عباس شیخبابایی حساستر و جدیتر بودند.
از چه زمانی با نورپردازی خداحافظی کردید؟
آخرین کار تئاتری من با جلال میرزاپور بود که یک گروه نمایشی در شهرک فرهنگیان درست کرده بود به جشنواره کرمانشاه رفتیم اویل دهه 80 بود بعد ازآن دیگر کار نکردم.
تجهیزات قدیمی را حفظ کردهاید؟
دستگاههای صدابرداری و نورپردازی داشتم اما چندسال پیش آقای مهری گفت برای تالار شهرداری نیاز دارم و من همه را به تالار شهر دادم. البته تجهیزات عکاسی و کلی نگاتیو چاپ نشده دارم.
بعد از شما چه کسانی کارتان را ادامه دادند؟
افراد زیادی آمدند اما کارهای بعد از جنگ را آقای حسن کوثری انجام میداد.
گویا مدتی تاریخ تئاتر درس دادهاید از این دوره بگویید؟
مطالعه من در تاریخ تئاتر باعث شد، چه درفرهنگ و هنر آن زمان و چه اداره ارشاد کلاس تاریخ تئاتر جهان تدریس کنم. آن زمان که من آغاز کردم تاریخ مدونی ترجمه نشده بود و من با استفاده از مقدمه نمایشنامهها تاریخچهای گردآوری کردم و از آن استفاده میکردم. بعدها کتاب ویل دورانت آمد و کتابهای بهرام بیضایی منتشر شد که راهگشا بودند.
در نمایشنامهنویسی هم تجربه دارید؟
نمایشنامه نوشتم اما چون زیاد میخواندم نوشتههای خودم به دلم نمینشست.