//
کدخبر: ۵۵۱۹ //
اولین نورپرداز حرفه‌ای تئاتر همدان

وارد تئاتر شوی ناچار به مطالعه هستید

آخرین کار تئاتری من با جلال میرزاپور بود که یک گروه نمایشی در شهرک فرهنگیان درست کرده بود به جشنواره کرمانشاه رفتیم اویل دهه 80 بود بعد از آن دیگر کار نکردم.

وارد تئاتر شوی ناچار به مطالعه هستید

A1

وقتی تئاتر در همدان رونق می­‌گیرد بیشتر علاقه‌مندان این حوزه با هدف بازیگر شدن به این عرصه وارد می‌شوند به عبارت بهتر می­‌آمدند تا درعرصه تئاتر دیده شوند اما معدود افرادی هم  در این عرصه بودند که صرفا بنابر علاقه‌­مندی و مهارتی که در هنر داشتند به سمت هنر نمایش کشیده می­‌شدند.

مهدی محمودیان یکی از قدیمی‌ترین نورپردازان تئاتر همدان از جمله این افراد است. محمودیان برای بیشتر نمایش­‌هایی که از ابتدای دهه 50 در همدان به روی صحنه رفته نورپردازی کرده اما از ابتدای دهه 80 با این حرفه خدا حافظی کرده است از او در باره تاریخ نورپردازی همدان پرسیده‌­ایم.

از چگونگی ورود به عرصه نورپردازی در تئاتر بگویید؟

چهل و پنج سال پیش وقتی واحد تئاتر اداره فرهنگ و هنر همدان برای دوره چهارم تئاتر فراخوان داده بود تا علاقه‌مندان به این هنر را جذب کند در این دوره من ثبت‌نام کردم و تقاضا کردم در قسمت فنی وارد کار شوم و آن زمان تنها کسی بودم که وارد واحد فنی شدم. چون کسی در رشته‌­های نورپردازی و صدابرداری نبود استقبال کردند و بعد از مدتی مرا به تئاتر 25 شهریور آن زمان تهران که حالا به نام تئاتر سنگلج معروف است فرستادند و دوره­‌هایی دیدم، مدتی هم در تئاتر رودکی دوره دیدم و به همدان برگشتم.

شیوه آموزش در تهران چگونه بود؟

در تهران هم البته چه اداره تئاتر وچه مدرسه عالی تلویزیون و سینما هیچ رشته تخصصی در رشته‌های فنی نداشتند و بیشتر به صورت استاد و شاگردی بود به همین دلیل مرا به مسئولان فنی و مسئول نور پردازی سالن­‌ها معرفی می­‌کردند و من شاگردی می‌کردم تا به صورت عملی یاد بگیرم. بعدها که به مدرسه عالی تلویزیون و سینما رفتم به صورت علمی یادگرفتم وقتی به همدان برگشتم کسی نبود که با نورپردازی آشنا باشد و من با تمامی گروه‌­های نمایشی در همدان کار می­‌کردم و از نمایش­‌ها عکس هم می‌گرفتم.

در این زمینه آموزش هم می‌­دادید؟

بعدها کلاس‌هایی در اداره فرهنگ و هنر برگزار کردند که من نورپردازی و صدا برداری آموزش می­‌دادم که آقای غلامرضا مهری در این زمینه با من همکاری می­‌کردند و رفته رفته افراد دیگری وارد این حوزه شدند.

شما برای آشنایی با فن‌آوری شیوه‌­های نوین نورپردازی چه­‌کار می­‌کردید؟

پدیده تئاتر یک حسن مهمی دارد کسی که وارد این کار می­‌شود ناچار است مطالعه و تحقیق کند من علاقه زیادی به مطالعه داشتم و نمایشنامه‌­های و کتاب‌های زیادی در زمینه تئاتر خوانده بودم با طرز کار نمایشنامه نویسان در بخش‌­های فنی نیز آشنا شده بودم و این کار به من بسیار کمک می­‌کرد مثلا تئاتر و اضطراب بشر که منتشر شد در این مورد توضیحات خوبی داده بود. مسئله دیگر این بود که آن زمان از طرف اداره فرهنگ و هنر وسایل نورپردازی که در حد بضاعت آن زمان بود در اختیار ما قراردادند که خیلی کمک کرد. بعدها دو سالن خانه جوانان و سالن شهرداری را در اختیار ما قرار دادند و ما سیستم نورپردازی و صدابرداری  آن را با کمک اهالی تئاتر به ویژه غلامرضا مهری تجهیز کردیم.

با کارگردانان چه­‌قدر تبادل اطلاعات داشتید آیا  اعمال سلیقه هم می‌­کردید؟

رضا کشانی استاد تئاتر ما در اداره فرهنگ و هنر همدان روشی را پایه‌­گذاری کرده بودند هر کسی در همدان که تصمیم می­‌گرفت نمایشی را به روی صحنه ببرد باید درطول ماه­‌ها تمرین هر هفته دو یا سه جلسه تمامی عوامل را دور هم جمع کند و این گردهم آمدن همه عوامل باعث می­‌شد نورپرداز و صدابردار هم از روز اول متن و حرکت‌­ها را  حفظ کند در این جلسه‌­ها تحلیل و آنالیز نمایش هم بود که باعث می‌­شد نظر کارگردان بازیگران و عوامل فنی نیز در اجرا دخیل شود گاهی در این جلسه­‌ها من نظر می‌­دادم و مورد قبول واقع می‌­شد.

اختلاف هم پیش می‌­آمد؟

معمولا اختلافی وجود نداشت همان­‌طور که گفتم بیشتر همفکری بود. برخی کارگردانان می­‌گفتند می­‌خواهیم با سبک­‌های نمایش خاص کار کنیم و من می‌­رفتم و این سبک­‌ها را مطالعه می‌­کردم آشنا می­‌شدم و حالت­‌ها را اعمال می­‌کردم. از اول کار با نمایش بودیم می‌دانستم کارگردان چه چیزی را مد نظر دارد.

مصداق یا مثالی دارید؟

به‌طور مثال نمایش چهار صندوق، کاری بود که عروسک گردانی و تعدادی عروسک داشت باید در این نمایش حالت تخیلی به­ وجود می‌­آمد به همین دلیل نورهایی که استفاده می­‌کردیم  بیشتر بگ‌­لایت بود که از پشت سر استفاده می‌­شد و نورهای اصلی را رنگی استفاده می‌­کردیم که حالت عروسک­‌ها زیبا می­‌شد و از حالت رئال به حالت سورئال در می‌­آمد.

چه تعداد کار کردید و بهترین­‌ها کدام بودند؟

تعداد کارها را به خاطر ندارم اما اوایل دهه 50 جشنواره­ای با عنوان بزرگداشت آثار علی نصیریان را در همدان برگزار کردند چند کار از ایشان انتخاب شده بود که در بین این کارها نمایش لونه شغال متفاوت بود چون رضا کشانی کارگردان آن بود و زحمت زیادی کشیدیم تا از لحاظ دکور، نور و لباس حالت سورئال داشته باشد خوشبختانه در چند جشنواره شرکت کردیم که موفقیت­‌هایی نیز داشت.

نور چه نقشی در نمایش دارد؟

نور باعث دیده شدن نمایش می­‌شود به‌طور مثال وقتی نور تخت یا نور ترنه به یک نمایشنامه داده می­‌شود بعد از چند دقیقه تماشاگر خسته می­‌شود و خوابش می‌­گیرد نور اگر تخت و ثابت باشد تماشاگر خسته می­‌شود و باید نور و صدا طوری استفاده شود تا هیجان کار برای تماشاگر بیشتر شود هر چند برخی نمایش‌­ها خود داستان مهیجی دارند.

چقدر در کارها دقت داشتید؟

آن زمان به دلیل این که تجهیزات و دستگاه­‌ها ابتدایی بود اشتباه‌­های زیادی می­‌کردیم و مشکلاتی پیش می­‌آمد گاهی نور یا صدا اشتباه پخش می­‌شد. نمایشی کار می­‌کردیم که  در صحن‌ه­ای باید صدای موش پخش می‌­شد یکی از بازیگران نمایش مهدی چایانی بود بهترین راه این بود که اگر صدا فراموش می‌­شد بازیگر با حرکات نشان دهد که درصحنه موش وجود دارد اما من دستپاچه شدم و با دهان شروع کردم به صدا درآوردن و بازیگران کار را جمع و جور کردند.

هیچ‌گاه دوست نداشتید بازیگر شوید؟

من آن‌قدر از کار فنی لذت می­‌بردم که هیچ وقت دنبال بازیگری نرفتم و بعدها رشته درسی را هم فنی انتخاب کردم و سیستم­‌های تلوزیون خواندم. هرگاه از من خواستند در تئاتر نقشی بگیرم نتوانستم کار قابل قبولی ارائه کنم و موفق نبودم به نظر من بازیگری بسیار دشوار است و نشان دادن حالت‌­ها کار هر کسی نیست.

بازیگر چه‌قدر در انتخاب نور نقش دارد؟

تئاتر یک کار جمعی است ممکن است در سینما کارگردان یا نویسنده محل دوربین و نور را تنظیم کند اما در تئاتر هم کارگردان مولف است، هم نویسنده و هم بازیگران و عوامل دیگر. بازیگران هم در چگونگی نورپردازی نقش دارند گاهی بازیگران پیشنهادهایی می­‌داند که استفاده می‌­کردم و بسیار هم کارآمد بود.

لطفا از خاطرات خوش بگویید؟

بعدها با غلامرضا مهری دوست صدابردارم کار می­‌کردیم که برای دوستان هم طنز شده بود به دلیل این که گوش­‌های من سنگین بود و چشم‌­های آقای مهری نیز ضعیف بود گاهی مسائلی پیش می­‌آمد باعث خنده دوستان می­‌شد.

به جز نورپردازی درچه حوزه‌­هایی کار کرده‌­اید؟

در مدرسه عالی تلویزیون من سیستم‌­های تلویزیونی خواندم که هم دوربین داشت هم صدا و بعدها در همدان سیستم تلویزیونی همدان را راه‌اندازی کردم و در رادیو هم به عنوان صدابردار و اپراتور صدا کار می‌کردم. چون تصویربرداری می­‌کردم عکاسی بیشتر نمایش‌­ها را من انجام می‌­دادم عکاسی تئاتر یک حرفه است اما آن زمان کسی در این حوزه نبود.

با تلوزیون همکاری می­‌کردید؟

من سال 1356 استخدام رادیو تلویزیون شدم و سال 1362 از تلویزیون بیرون آمدم اما با دوستان ارتباط خوبی دارم.

وضعییت نورپردازی تئاتر همدان نسبت به استان­‌ها دیگر چگونه بود؟

آن زمان درجشنواره­‌ها، نمایش‌­های همدان و تهران تنها شهرهایی بودند که سیستم صدابرداری، افکت و نورپردازی داشتند و قبلا سیستم نور در نمایش‌ها کار شده بود ما نورهای سینمایی را در تئاتر هم استفاده می‌کردیم.

چه نوآوری‌­هایی در این حوزه داشتید؟

تمام کارهای ما ابداعی بود آن زمان افکت آماده نبود به‌طور مثال ما اگر افکت دریا لازم داشتیم باید می­‌رفتیم شمال کنار دریا ضبط صوت را روشن می‌­کردیم و صدای دریا را ضبط می‌کردیم یا با کارتن صدا آوار ایجاد می‌کردیم و صدای باد و طوفان و موارد دیگر هم همین­‌طور بود حالا در یک سی‌دی همه این­‌ها وجود دارد.

کدام کارگردان به موضوع نور حساس‌تر بودند؟

رضا کشانی و عباس شیخ‌بابایی حساس­‌تر و جدی‌­تر بودند.

از چه زمانی با نورپردازی خداحافظی کردید؟

آخرین کار تئاتری من با جلال میرزاپور بود که یک گروه نمایشی در شهرک فرهنگیان درست کرده بود به جشنواره کرمانشاه رفتیم اویل دهه 80 بود بعد ازآن دیگر کار نکردم.

تجهیزات قدیمی را حفظ کرده‌­اید؟

دستگاه‌های صدابرداری و نورپردازی داشتم اما چندسال پیش آقای مهری گفت برای تالار شهرداری نیاز دارم و من همه را به تالار شهر دادم. البته  تجهیزات عکاسی و کلی نگاتیو چاپ نشده دارم.

بعد از شما چه کسانی کارتان را ادامه دادند؟

افراد زیادی آمدند اما کارهای بعد از جنگ را آقای حسن کوثری انجام می‌­داد.

گویا مدتی تاریخ تئاتر درس داده­‌اید از این دوره بگویید؟

مطالعه من در تاریخ تئاتر باعث شد، چه درفرهنگ و هنر آن زمان و چه اداره ارشاد کلاس تاریخ تئاتر جهان تدریس کنم. آن زمان که من آغاز کردم تاریخ مدونی ترجمه نشده بود و من با استفاده از مقدمه نمایش­نامه‌ها تاریخچه‌­ای گردآوری کردم و از آن استفاده می­‌کردم. بعدها کتاب ویل دورانت آمد و کتاب­‌های بهرام بیضایی منتشر شد که راهگشا بودند.

در نمایشنامه‌نویسی هم تجربه دارید؟

نمایش­نامه نوشتم اما چون زیاد می­‌خواندم نوشته­‌های خودم به دلم نمی­‌نشست.

 

 

 

 

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۵۵۱۹ //
ارسال نظر