تنهاترین قالیباف
قالیباف تنها مانده است. اصولگرایان معتدل پشت روحانی، اصولگرایان تندرو پشت رییسی و اصولگرایان سنتی پشت میرسلیم هستند. او هیچ سهمی از کلمهای به نام «حمایت» در جامعه اصولگرایی ندارد. سهم اندکی هم که در گذشته داشته حالا به سبد رای رقبایش رفته و روزها را برای او سختتر کرده است. تندرویهایش در مناظرههای انتخاباتی صدای اصولگرایان را هم در آورده است تا او در جامعه اصولگرایی صفت «تنهاترین» را با خود داشته باشد.
به گزارش فرتاک نیوز،اصولگرایی این روزها تکه تکه شده است. اصولگرایان سنتی، اصولگرایان معتدل و اصولگرایان تندرو تقسیمبندی ظاهری این روزهای اصولگرایان هستند اما همین تقسیم بندیهای اصلی هم در نهایت به چندین زیرمجموعه دیگر تقسیم شدهاند؛ زیرمجموعههایی که نه تنها از مجموعه خودشان حرف شنوی ندارند بلکه در میان خودشان هم پر از اختلاف شدهاند. کار از دوره محمود احمدینژاد هم سختتر شد. روزهایی که احمدینژاد مرد مورد حمایت جامعه اصولگرایی با آنچه اصولگرایان میخواستند تفاوتهای چشمگیری پیدا کرد و همین موضوع هم سرعت چند دسته شدن اصولگرایان را بیشتر کرد. حالا اما اصولگرایان در روزهای سختتری به سر میبرند. انتخابات ریاستجمهوری پیشین را باختند و پس از آن هم انتخابات مجلس را در سختترین شکل ممکن به حریف باختند همین هم شد که تمام تلاششان را کردند تا شاید اینبار بتوانند به یک گزینه واحد برسند. سازوکار جمنا که راهاندازی شد همهچیز از ابتدا مشخص بود. واضح بود که اصولگرایانی که در تمام این سالها نتوانسته بودند به یک گزینه واحد برسند در روزهایی که شرایط آنها سختتر هم شده نخواهند توانست به یک گزینه واحد برسند. با این همه تمام تلاششان را کردند تا با یک گزینه دهان پر کن به میدان بیایند. گزینه مورد نظر هم «ابراهیم رییسی» بود؛ مردی که برای اصولگرایان میتوانست یک گزینه مناسب باشد.
چرا قالیباف نه؟
اما در میان بدشانسترین چهرههای اصولگرا که سودای ریاستجمهوری در سر داشتند، محمدباقر قالیباف از همه بدشانستر بود. نه 84 و نه 92 او چهره محبوب دولتیها نبود. اینبار اما در روزهایی که بسیاری این تحلیل را داشتند که اصولگرایان چهرهای برای انتخابات ریاستجمهوری ندارند، قالیباف این انتظار را داشت تا او چهره مورد حمایت اصولگرایان در این انتخابات شود. با این همه وحشت باخت دوباره در انتخابات اصولگرایان را از انتخاب یک چهره تکراری شکست خورده در دو انتخابات واداشت و همین باعث شد تا آنها سراغ چهرهای جدید همچون ابراهیم رییسی بروند؛ فردی که شاید بتواند در مناظرههای انتخاباتی و وعدههایش آنقدر بدرخشد که برای انتخابات شانس داشته باشد. هر چند که قالیباف هم جزو پنج کاندیدای ابتدایی جمنا بود اما ناگفته مشخص بود که برای جمنا «رییسی» اهمیتی بیش از «قالیباف» دارد. همین هم شد که قالیباف شد مرد تنهای اصولگرایی.
حمایت جبهه پایداری و برخی مراجع از رییسی
شوک دیگری که به قالیباف وارد شد حمایتهای سایر جریانهای اصولگرا از ابراهیم رییسی رقیب درون جناحی او بود. بعد از آنکه قالیباف برای سخنرانی انتخاباتی به قم رفت و مراجع آنچنان تمایلی برای دیدار با او نشان ندادند و سخنرانیهایش در این شهر با سردی کامل برگزار شد، برخی از مراجع تقلید و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم ترجیح دادند از ابراهیم رییسی حمایت کنند. این اما پایان روزهای بیحمایتی قالیباف نبود. جبهه پایداری تنها گروهی بود که قالیباف هنوز اندک امیدی به حمایت از سوی آنها داشت آن هم در شرایطی که نگاهها، اظهارات و وعدههایش شباهت عجیبی به آنها پیدا کرده بود. دیروز اما جبهه پایداری هم ابراهیم رییسی را «اصلح» دانست. کار به همین جا ختم نشد و مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری هم در یک سخنرانی تند و تیز گفت: «سیره اهلبیت به ما گوشزد میکند تحت هر شرایطی دنبال معرفی اصلح باشیم و از آن حمایت کنیم از طرفی دیگر صالح اگر برای اصلح کنار نرود خائن است. مشکل ما این است که بعضی مواقع چند نفر صالح در برابر هم قرار میگیرند، اصلح را باید به میدان کشید.» وی گفت: «دولتی باید انتخاب شود که برنامه داشته و درصدد اجرای مطالبات و خواستههای مقام معظم رهبری باشد. اگر مقام معظم رهبری در برخی جاها کوتاه میآیند تقصیر ما و مسوولان است». دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی تصریح کرد: «مسوولی که انتخاب میشود باید بداند رهبر چه مطالباتی دارد و چه میخواهد، باید به مردم دلخوش کرد نه امریکا چرا که امریکا هیچگاه در دشمنی با ما کوتاه نیامده و ملاحظه آقایان را نیز نمیکند.» اظهارات تند و تیز آقاتهرانی تنها بخشی از عصبانیت و آشفتگی جریان اصولگرایی را از محمدباقر قالیباف نشان میدهد آن هم درست در روزهایی که قالیباف با وعدهها در تلاش است تا رای بیشتری از ابراهیم رییسی کسب کند. از سوی دیگر اما جعفر فرجی، معاون هماهنگی اقشار ستاد رییسی هم در مورد وعدههای قالیباف نوشت: «قالیباف از سال ۸۴ تا الان در نظرسنجیها حدود 20 درصد رای دارد و هرکاری در طول این سالیان کرد و هر اقدامی کرد رای منفیاش بیشتر شد و این درصد هیچگاه بالا نیامد و نخواهد آمد، دلیلش ساده است. جماعتی که این دور قالیباف را آوردند در حقش خیانت کردند. اگر او چند سال بیسروصدا کناری میماند ممکن بود بتواند در آینده نزدیک، طلسم 20 درصد نظرسنجیهایش را باطل کند.»
رویای 12 ساله قالیباف
رویای محمدباقر قالیباف برای رسیدن به پاستور حالا 12 ساله شده است. این 12 سال با دوبار تلاش ناکام همراه بوده و این روزها این تلاشها وارد سومین مرتبه خود شده است. تنها ماندن قالیباف در میان جریان اصولگرایی اما شرایط را برای «ناکام» ماندن این مرتبه سوم هم تا اندازه زیادی هموار کرده است. قالیباف حتی به اندازه دورههای پیشین هم حمایت ندارد. شعارهایش در زمینه افزایش یارانههای نقدی و ایجاد اشتغال حتی صدای علی لاریجانی را که روزگاری با سیاستهای او همراه بود در آورده است. اصولگرایان تندرو هم پشت او را خالی کردهاند و اصولگرایان سنتی همچون موتلفه هم از سیاستها و اظهارات او ناراضی است. اگر در دوره پیشین بسیاری در تلاش بودند تا سایر کاندیداهای اصولگرا به نفع قالیباف کنار بروند این روزها همه در تلاش هستند تا قالیباف کنار برود. کنار رفتن اما آنچنان در روحیات و رفتارهای قالیباف به چشم نمیآید. قالیباف کنار نرود و رییسی هم بماند بعید به نظر میرسد که تکه پارههای اصولگرایی دیگر آنقدر بزرگ باشد که بتوان آنها را جمع کرد.