فقر، چه کسانی را استیضاح میکند؟ قرص نان، قرص برنج، بوی مرگ
زن و مرد یک خانواده، در برابر هجوم سختیهای زندگی آن گونه بیتاب شدهاند که فقط مرگ را درمان درد خویش میپندارند.
آسیمه سر و پریشیده خاطر میشوی وقتی میبینی و میخوانی که صفحات خبری شبکههای اجتماعی مملو از درد و رنج و اندوه مردم شده است. خبرهایی ناخوشایند که بوی مرگ و نا امیدی میدهد؛
زن و مرد یک خانواده، در برابر هجوم سختیهای زندگی آن گونه بیتاب شدهاند که فقط مرگ را درمان درد خویش می پندارند.
این روزها خبر هولناک مرگ والدین دو کودک بیمار، هم مردم را دراندوهی عمیق فرو برده است و هم نگرانیها را در راستای آسیبهای اجتماعی افزونتر کرده است.
رنجنامه سوزناک یک کارگر شریف بیپشتوانه، با نبود درآمد کافی، که هم از تأمین هزینههای پزشکی فرزندان بیمارش ناتوان است و هم قادر نیست که هزینه تحصیلی فرزندانش را در مدارس خاص بپردازد، داستان تکراری فقر است که مدام در اقصی نقاط استان ما رخ میدهد.
اینجاست که در ازدحام موازی کاریهای موسسات خیریه و هم چنین در سایه عدم موفقیت برنامههای حمایتی دولت، گاهی استیصال و سر درگمی روح و جان آدمهای شریف فقیر را نشانه میگیرد تا زندگی محنت بارشان پایانی دردناک داشته باشد. باید بپذیریم که دیر زمانی است فقر و فلاکت برفضای خانوادههای آسیبپذیر جامعه حاکم شده است.
فقری بیامان و کُشنده با ابعاد مختلف آن، گلوی محرومان و تهیدستان را به سختی میفشارد. گاهی قرص نان و قرص برنج دست به یکی میکنند تا بوی مرگ، زندگی را به مخاطره بیندازد.
گاهی فقر عزت آدمی را کمرنگ میکند، گاهی فقر دندان میکِشد، گاهی فقر جان میگیرد و گاهی آمالها و امیدها را برباد میدهد. اما در این میان چه کسانی باید پاسخگو باشند؟
چه کسانی مسئولیت انسانی دارند؟
چه کسانی باید به آدمهای مهجور و رنجور حیات ببخشند؟
اولین پرسش این است که سالیانه میلیاردها تومان برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی هزینه میشودکجاست؟! و چرا بداد این افراد رسدیکگی نمیشود؟ آیا نهادی مسئوال است؟ پس چرا اقدامی انجام نگرفت؟
صدها کاردان و کارشناس مجرب و دانش آموخته با برگزاری کارگاههای آموزشی، درصدد پیشگیری از آسیبهای اجتماعی هستند اما چرا این معضل همچنان یکه تازی میکند و همچنان لاینحل باقی مانده است واین بدان مفهوم است که یا برنامههای کوتاه مدت و بلند مدت دستگاه های حمایتی و نیز اورژانس اجتماعی، برپایه تخصص و نظریههای موفق جهانی طراحی نشدهاند و یا صرفا در حد تئوری باقی ماندهاند و عملیاتی نشدهاند و البته با شکست روبرو شدهاند.
هرچند صاحبنظران معتقدند که آسیبهایی نظیر اعتیاد، طلاق، حاشیهنشینی، سرقت، خودکشی، بیخانمانی، مهاجرت، فقر و بیکاری از جمله نمونههای خانمانسوز در جامعه است که ریشههای آن تا حدود زیادی به فرهنگ یک جامعه بر میگردد، اما نباید فراموش کنیم که بسیاری از آسیبهای اجتماعی مزید بر فقر فرهنگی، دلایل معیشتی نیز دارد که باید این دو مقوله مهم در راس برنامههای مسئولان در جهت آسیبشناسی و رفع مشکلات قرارگیرد.
چرا که فقر معیشتی هم ایمان را ازپای در میآورد و هم فرهنگ و سیاست را خوار و ذلیل میکند.
ازسوی دیگر بیتوجهی و ناتوانی مدیران ذیربط یکی از دلایل گسترش و تکرار آسیبهای اجتماعی است.
به هرحال اکنون که فقر مدام مسئولان بیکفایت را استیضاح میکند و آنان در برابر مطالبات معیشتی مردم فرودست، بیشتر از هر زمانی ناتوان ماندهاند، درچنین وضعیتی رسالت نخبگان و انجمنهای خیریه مضاعف میشود چرا که علاوه بر تلاش در جهت جذب کمکهای مردمی و بشر دوستانه، باید با اطلاعرسانی و فرهنگسازی، راهاندازی جلسات گفتمان فرهنگی و نشاط آفرینی اجتماعی، زمینه امیدواری و آرامش روانی جامعه را بیش از پیش فراهم نمایند.
یادداشتی از حسین کوخایی
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.