صحنه ای که دنیارا لرزاند!/ دیدار بعد از چهل سال/ فیلم
این ویدیو ارزش ها صدها بار دیدن را دارد.
زمان یک لحظه از حرکت ایستاد! اتفاقی که شرف مردان ایرانی رابه دنیانشان داد. درمیان شعله های جنگ وخون وجنون، بعثیها درخرمشهربه مرزدیوانگی رسیده بودند، شجاعت تکاوران دریایی امانشان رابریده بودکماندوهای ایرانی باشجاعتی افسانه ای به میان آنهانفوذکرده بهترین نفراتشان رابه هلاکت رسانده ودوباره باجنگ وگریزسالم برمیگشتند!
عدنان الطفلاح پسردایی صدام حسین و وزیردفاع وقت وقتی مطلع شدکه ارتش بعث درچه باتلاقی گیرکرده مستقیمادستورصادرکرددرصورت مشاهده هرتکاور آنهارامستقیما باگلوله تانک وتوپ موردهدف قرارداده واصلابه آنهاهم نزدیک نشوند
«چون تکاوران درفنون رزمی وجنگی بسیارمتبحروحتماآنهاراشکست میدادند»
درهمین اوضاع ناخدا هوشنگ صمدی فرمانده تکاوران ایرانی به بیسیمچی خودسروان غلام قالندی دستورداد تاقرارگاه را وصل کند تا تقاضای تجهیزات ومهمات برای ادامه جنگ نماید، غلام در کار مخابراتی نظامی ورزیده ترین بود اما... وصل بیسیم مدت زیادی طول کشید ولی بالاخره انجام شد.
بعدازتماس ناخداصمدی رو به غلام کرد تاعلت تاخیر را بپرسد اما با دیدن صحنه روبرویش برق ازسرش پرید اشک درچشمان وبغض درگلویش فشرده شد دست غلام ازبازو قطع شده بود و در کناری افتاده بود و اوگوشی بیسیم را با دندانش گرفته و با دست سالمش فرکانس راوصل کرده بوداصلا انگارنه انگار!!!
ناخداگفت: غلام چکارمیکنی پسر؟! تودستت قطع شده؟ غلام جواب داد: بادستم کاری نداشته باش فرمانده توکارت رابکن! دست که هیچ من اگرتمام ذرات بدنم هم تکه تکه شوندحاضرنیستم حتی یک وجب ازخاک کشورم دست اجنبی بیفتد.
ناخدامیگوید:آنجابود که فهمیدم تازمانیکه ایران چنین سربازانی دارد هرگز هیچ اجنبی نمیتواند ذره ای ازخاک وطن رااشغال کند انسانهایی که ازجان خودبه آسانی گذشتندتاایران ایران بماند...
وحالا بعدازگذشت بیش ازچهل سال این دو دلاور آذری ما دردیداری شگفتانه وبسیارغیرمنتظره همدیگررادر اردبیل ملاقات کردند، و صحنه ای ب شکوه را رقم زدند
پی نوشت:
جهت اطلاع دوستان دست راست ناوسروان تکاوردریایی عالیجناب غلام قالندی مصنوعی میباشد.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.