//
کدخبر: ۳۸۹۴۵ //

ارتباط صمیمی مسعود با زن بابا او را پای چوبه دار برد

وقتی پزشکی قانونی اعلام کرد پسر نوجوانی که با همدستی نامادری اش پدرش را کشته بود هنگام ارتکاب جرم ماهیت آن را درک می کرده است وی دیروز پای میز محاکمه ایستاد و به به قصاص محکوم شد.

به گزارش فرتاک نیوز،

مسعود پنجم مرداد ۹۲ وقتی که ۱۷ سال داشت پدر ۴۰ ساله اش به نام محمد را در خانه شان در سه‌راهی آدران کشت و جنازه را در خودرو پدرش جاساز کرد تا آن را در خیابانی خلوت رها کند. این پسر که از نیمه شب تا ۱۱ ظهر در خیابان‌های شهر سرگردان بود ماشین حامل جنازه را که خراب شده بود برای تعمیر به نمایندگی خودرو برد و همان جا پشت فرمانش خوابش برد. همین خواب کوتاه کافی بود تا کارگران نمایندگی خودرو به ماجرا مشکوک شوند و پلیس را در جریان قرار دهند.

مسعود که در کانون اصلاح و تربیت نگهداری می شد در دادگاه ادعا کرد تحت تاثیر حرف ها و رفتارهای نامادری ۳۶ ساله اش مریم اغفال شده و دست به این جنایت زده است.

وقتی پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد مسعود هنگام ارتکاب جرم  ماهیت ان را درک می کرده است وی دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه مسعود گفت: یک ساله و نیمه بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند.۷سال داشتم که پدرم با مریم ازدواج کرد. من با مریم رابطه خوبی با هم داشتم .به دنیا آمدن خواهر و برادرناتنی ام هم رابطه ما را با هم بهتر کرد.اما مریم و پدرم با هم اختلاف داشتند. او به من قول داده بود اگر پدرم را بکشم رضایت اولیای دم را که پدربزرگ و مادر بزرگم و دو فرزند خردسال پدرم و مریم هستند، جلب می‌کند تا آزاد شوم.او از من خواسته بود تا بعد از قتل از پدرم اثر انگشت بگیرم تا بتواند اموال پدرم را به نام خودش کند.

وی در تشریح جزییات جنایت گفت: آن روز پدرم و مریم با هم درگیر شدند و مریم قهر کرد و همراه دختر و پسرش به خانه مادرش رفت. عصر وقتی پدرم از محل کار به خانه برگشت خواهر و برادر خردسالم را به خانه آورد ولی مریم به خانه نیامد. همان روز تصمیم گرفتم نقشه ای را که قبلا با مریم کشیده بودیم عملی کنم. تعداد زیادی قرص خواب آور داخل خورشت ریختم .پدرم و خواهر و برادرم غذای مسموم را خوردند ولی خودم ترسیدم و غذا را نخوردم. وقتی آنها به خواب عمیق رفته بودند بالای سر پدرم رفتم و به صورتش گاز اشک آور پاشیدم و با میله آهنی پنج ضربه به سرش زدم و او را طناب زرد رخت خفه کردم.من هم بعد از کشتن پدرم در هفت صفحه از یک دفترچه اثر انگشت پدرم را گرفتم و دفترچه را در آشپزخانه گذاشتم اما بعد از دستگیری دیگر خبری از دفترچه نبود و نمی دانم مریم با آن چه کرده است.

سپس مریم به دفاع پرداخت و منکر اتهام معاونت در قتل شد .وی گفت: مسعود دروغ می گوید. من با شوهرم اختلاف داشتم اما هرگز راضی به مرگ او نبودم. من خودم مسعود را بزرگ کردم ولی حالا به دروغ می گوید من با حرف هایم او را اغفال کرده ام. او خودش، تحت تاثیر مصرف مواد مخدر پدرش را کشت.

 

منبع: اتاق خبر24
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۳۸۹۴۵ //
ارسال نظر