//
کدخبر: ۴۷۳۴۴۵ //

معمای قتل دختر ۱۳ ساله؛ از اعتراف دروغین قاتل تا نجات معجزه‌آسا دختر نوجوان

دختر ۱۳ ساله افغان که مفقود شده بود و آخرین یافته‌های پلیس جنایی تهران حکایت از قتل او داشت در حالی زنده پیدا شد که مردی به کشتن او اعتراف کرده بود، اما حالا پرونده ابعاد جدیدی پیدا کرده است.

معمای قتل دختر ۱۳ ساله؛ از اعتراف دروغین قاتل تا نجات معجزه‌آسا دختر نوجوان
به گزارش فرتاک نیوز،

دو روز پیش سردار علی ولیپور گودرزی ، رییس پلیس آگاهی تهران از کشف راز مفقود شدن این دختر ۱۳ ساله خبر داد و گفت او به قتل رسیده و قاتلش اعتراف کرده است اما ادامه تحقیقات برای یافتن جسد قربانی این قتل منجر به زنده پیدا شدن این کودک شد.

تحقیقات جنایی در مورد این پرونده زمانی آغاز شد که تابستان امسال، مرد جوان افغانستانی به اداره چهارم پلیس آگاهی رفت و به کارآگاهان پلیس گفت: با خانواده‌ به یکی از پارک‌های جنوب تهران رفتیم که دختر 13 ساله‌ام به‌ بهانه خرید از ما جدا شد و فرار کرد؛ نگرانش هستم، لطفا کمک کنید.

پس از ثبت شکایت این پدر نگران و تشکیل پرونده، تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ وارد عمل شدند. در نخستین گام از پزشکی قانونی و بیمارستان‌های تهران استعلام گرفتند اما اثری از دختر نوجوان به دست نیامد.

به همین دلیل تحقیقات همچنان ادامه داشت تا اینکه چند روز بعد، خانواده این دختر نوجوان به پلیس آگاهی آمدند و اطلاع دادند، از فرزندشان پیامکی تحت عنوان “همه شما را دوست دارم، نگرانم نباشید‌. من به دنبال پسر مرد علاقه‌ام و عشق زندگی‌ام هستم” دریافت کردند که همین موضوع مسیر ادامه تحقیقات را مشخص کرد.

کارآگاهان جنایی در ادامه با اقدامات گسترده اطلاعاتی متوجه شدند دختر گمشده آخرین‌بار در بومهن حضور داشته و با مرد ۴۰ ساله دیده شده است بنابراین مرد ۴۰ ساله به عنوان مظنون بازداشت شد.

او در جریان بازجویی به ارتکاب قتلی هولناک اعتراف کرد و گفت: چند شب پیش به خانه‌ام بازمی‌گشتم که دیدم چهار زن با دختر نوجوان دعوا کرده و در حال کتک زدن او هستند که خیلی زود دختر را از دست‌شان نجات دادم؛ فهمیدم با پسری دوست شده و برای دیدن او از خانه‌شان در تهران فرار کرده است. می‌خواست به رستورانی که آن پسر کار می‌کرد برود اما پولش تمام شده و نشانی او را به درستی پیدا نکرده بود. به‌خاطر اینکه جا و مکانی نداشت، او را به خانه‌ بردم. مادر، همسر و فرزندم در خانه بودند. آنها می‌گفتند باید موضوع را به پلیس را اطلاع دهم تا نزد خانواده‌اش برود. دختر نوجوان ترسیده بود و نمی‌خواست پیش خانواده‌اش برگردد. فقط می‌خواست پیش پسر موردعلاقه‌اش را برود، به خاطر اینکه نگران بود او را تحویل پلیس بدهیم پس از چند ساعت فرار کرد، دنبالش رفتم که سر کوچه او را گرفتم. کمی پول به حسابش واریز کردم و خواستم آواره نماند. او را سوار موتورم کردم و با خودم بردم تا تحویل جوان موردعلاقه‌اش بدهم که در میان راه وسوسه شدم و تغییر مسیر دادم. او را سمت بیابان‌های رودهن بردم که به این رفتارم اعتراض کرد که توقف کردم؛ پیاده شد و دعوایمان شد. مدام به من فحش می داد، عصبانی شدم و چوبدستی را خورجین موتورم برداشتم و دو ضربه به گردن او زدم. او بیهوش شد و فهمیدم نفس نمی‌کشد. در آن حوالی دره‌ای بود که جسد را آنجا انداختم تا قتل مخفی بماند و بعد هم به خانه بازگشتم. به خانواده‌ام گفتم او را تحویل خانواده‌اش دادم.

پس از این اعترافات متهم، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی مأموریت یافتند تا همراه او راهی صحنه قتل شوند و با تجسس‌های تخصصی جسد مقتول را کشف کنند.

در حین تحقیقات برای یافتن جسد دختر ۱۳ ساله اتفاق دیگری افتاد که مرد ۴۰ ساله از اتهام قتل مبرا شد. دیروز این دختر با پدرش به اداره پلیس آگاهی تهران رفت و اعلام کرد زنده است.

در پی زنده پیدا شدن دختر تحقیقات از او برای کشف اتفاقاتی که برایش افتاده و اینکه در این مدت کجا بوده است، آغاز شد.

دختر ۱۳ ساله در تشریح ماجرا به ماموران پلیس گفت: من به خاطر پسر مورد علاقه‌ام از خانه فرار کردم. اما در مسیر رفتن به محل کارش گم شدم و یک مرد مرا پیدا کرد و به خانه‌اش برد. در خانه او خانواده‌اش دعوا کردند و گفتند چرا مرا به خانه‌اش برده و باید من را تحویل پلیس بدهد. از آنجا  بیرون آمدم. آن مرد دنبالم آمد. سوار موتورش شدم تا مرا به پسر مورد علاقه‌ام برساند. اما از بیابان سر درآوردیم. او می‌خواست به من تجاوز کند. به همین خاطر با او درگیر شدم و با چوبدستی به سرم زد و بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم صبح شده بود. کنار دره افتاده و به شدت زخمی بودم. به سختی خودم را از آنجا بیرون کشیدم و سرگردان بودم، به سمت پلی رفتم تا خودم را از آنجا پایین بیندازم و خودکشی کنم. چون می‌دانستم خانواده‌ام دیگر به خانه راهم نمی‌دهند. همان موقع یک زن رسید و نجاتم داد. او که نگذاشت خودکشی کنم مرا به خانه‌اش برد و مدتی آنجا بودم. در کارهای نظافت خانه‌ کمکش می‌کردم. یک روز هم دو پسر افغانستانی یه خانه او آمدند. آن دو جوان با اصرار گفتند والدینم نگران هستند و آنها از اقوام ما هستند. هر طور بود مرا به زور از آن زن تحول گرفتند و به خانه‌ای بردند. هر دو آنها مرا مورد آزار و اذیت قراردادند. چند روز اسیر آنها بودم و سرانجام یک روز که نبودند شیشه پنجره را شکستم و فرار کردم . چند روز در پارک‌ها می‌ماندم، اما بعد طاقت نیاوردم و به خانه بازگشتم. آن موقع بود که فهمیدم خانواده‌ام فکر می‌کنند من کشته شده‌ام.

در پی این یافته‌های جدید ماموران اداره دهم پلیس آگاهی موضوع را به بازپرس روحانی‌زاده گزارش دادند. این در حالی بود که بازپرس ویژه قتل هم با فرض قتل و براساس اظهارات مرد ۴۰ ساله تحقیقات پرونده را هدایت می‌کرد، اما با توجه به ادعای دختر ۱۳ ساله و یافته‌های جدید دستور تحقیقات برای بررسی ادعای او و دستگیری دو هموطنش را صادر کرده است.

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۷۳۴۴۵ //
ارسال نظر