همدستی عروس جوان با مادرشوهرش برای انجام خلافکاری
عروس و مادر شوهر هستند و در جنوب تهران مغازهای نمانده که از آن سرقت نکرده باشند.
سرقتهای چندباره از یک مغازه ظروف مسی راز ۲۰ سرقتشان را فاش کرد و دستگیر شدند. در ادامه گفتوگوی جام جم با عروس خانواده را میخوانید.
*خودت را معرفی کن؟
فرشته ۳۲ ساله هستم.
*سابقه داری؟
خیر. اولین بار است که دستگیر میشوم.
*چرا دست به سرقت میزدی؟
شوهرم معتاد است و بیکار، مادر شوهرم پیشنهاد داد از مغازهها سرقت کنیم و خرج خودمان را در بیاوریم. میگفت کسی به ما شک نمیکند و من هم خام حرفهایش شده و با او همراه شدم.
*چگونه سرقت میکردید؟
دو نفری داخل مغازه میرفتیم و من سرفروشنده راگرم میکردم ومادرشوهرم اجناس با ارزش رازیر چادرش مخفی میکرد و بعد از مغازه خارج میشدیم.
*چند فقره سرقت انجام دادید؟
از مغازههای لوازم خانگی نزدیک۲۰سرقت انجام دادیم.
*بیشتر چه چیزی سرقت میکردید؟
چندبار به یک مغازه ظروف مسی درجوادیه رفتیم وظرفهای گرانقیمتش راسرقت کردیم.چندبارهم به مغازههای لوازم برقی رفتیم و اتو و جارو برقی و امثال اینها که قابل سرقت بود را برمیداشتیم و از مغازهها خارج میشدیم.
*جارو برقی را چطور سرقت میکردید؟
به همان روش. مادرشوهرم استاد این کار بود و کسی شک نمیکرد.
*با این اموال چه میکردید؟
مادر شوهرم اموال را به یک مالخر میفروخت.
*چقدر از سرقتها به دستآوردید؟
حدود ۴۰۰میلیون تومان از مالخر گرفتیم.
*چرا به سرقتها ادامه دادی؟
چون پولش خوب بود. دستگیر نمیشدیم و سرقت را خیلی راحت انجام میدادیم و دردسری نداشت.
*چطور دستگیر شدید؟
دوبارازیک مغازه فروش ظروف مسی سرقت کردیم.نمیدانستیم صاحب مغازه ازطریق دوربین مارا شناسایی کرده. آخرین بارکه آنجا رفتیم با پلیس تماس گرفت ومأموران دستگیرمان کردند. مادرشوهرم، ظرف مسی زیر چادرش مخفی کرده بود که هیچ راهی برای انکار باقی نگذاشت.