معمای مرگ مشکوک زن نیکوکار

چندی پیش زنی 32 ساله با حضوردر شعبه هشتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران از پرستار مادرخوانده‌اش به اتهام نقش داشتن در مرگ وی و سرقت 120 میلیون تومان پول او شکایت کرد.

با دستور بازپرس رضوانی، تحقیقات پلیسی در این باره آغاز شد. سپس شاکی برای تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران احضار شد.

وی به افسر تحقیق گفت: مادرخوانده‌ام زنی ثروتمند بود. او و شوهرش که سال‌های دور مدیر یک بانک بود با هم در تهران زندگی می‌کردند اما چون صاحب فرزندی نمی‌شدند، مرا که نوزاد بودم از شیرخوارگاه به سرپرستی گرفتند. آنها امکانات برای تحصیل من فراهم کردند و اکنون کارمند هستم. چند سال قبل پدرخوانده‌ام فوت کرد و من با مادرخوانده‌ام زندگی می‌کردم. مادرخوانده‌ام بیمار بود و بدرستی نمی‌‌توانست کارهایش را انجام دهد. به همین خاطر زنی میانسال برای رسیدگی به کارهای او به عنوان پرستار هفته‌ای دو، سه بار به خانه‌اش در محله سیدخندان می‌آمد تا این‌که هفت ماه قبل مادرخوانده‌ام فوت کرد. آن روز زن پرستار با من تماس گرفت و خبرداد به خانه مادرخوانده‌ام رفته اما با جسد او رو‌به‌رو شده است.

سراسیمه به خانه مادرخوانده‌ام رفتم و با جسد او رو به‌رو شدم. ما به پلیس زنگ زدیم زمانی که ماموران آمدند معلوم شد چند روز از مرگش می‌گذرد. بعد از آن زن پرستار ناپدید شد. دیگر از او خبری نداشتم تا این‌که این اواخر هنگام بررسی حساب‌های مالی مادرم متوجه شدم 120 میلیون تومان از حسابش برداشت شده و معلوم نبود به حساب چه کسی واریز شده است. من به پرستار زن شک دارم و گمان می‌کنم او در مرگ مادرخوانده‌ام و سرقت این 120 میلیون تومان نقش دارد. بعد از شکایت این زن بود که پرستار میانسال که نام و نشانی از او نبود تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و دو روز پیش در یکی از محله‌های تهران شناسایی و بازداشت شد .

زن میانسال هنگام بازجویی به افسر تحقیق گفت: زن فوت‌شده خیلی نیکوکار بود. یک سال در خانه او کار می‌کردم. خیلی از من راضی بود. او دست به خیر داشت و همیشه کارهای عام‌المنفعه انجام می‌داد. حتی برای آزادی زندانیان هم قدم بر می‌داشت. او وصیت کرده بود همه اموالش بعد از مرگ برای کارهای خیر و نیز برای بیماران کلیوی هزینه شود؛ اما دخترخوانده‌اش به خواسته او عمل نکرد و مدیریت اموال را خودش به دست گرفت. زن 85 ساله حتی مبلغ 120 میلیون تومان به من داد تا برای آزادی پسری که قرار بود قصاص شود اما خانواده‌اش از اولیای دم به شرط پرداخت دیه رضایت گرفته بودند، بپردازم.

متهم میانسال ادامه داد: من هم طبق خواسته پیرزن عمل کردم، پول دیه را قرض دادم و آن جوان از زندان آزاد شد. قرارشد خانواده‌اش بعد از مدتی این پول را تهیه کنند و دوباره به پیرزن بازگردانند تا او بتواند زندانیان دیگری را هم آزاد کند. من حتی از خانواده آن زندانی سفته و رسید بابت پرداخت پول گرفتم. جسد پیرزن بیمار را هم من پیدا کردم و به دخترخوانده‌اش زنگ زدم. او زن مهربانی بود و من نقشی در مرگ او نداشتم.

تحقیقات از زن میانسال در پلیس آگاهی ادامه دارد.