طلاق می خواهم؛ شوهرم از هواپیما میترسد!
ترس بیش از اندازه مرد جوان از هواپیما در نهایت زندگی مشترکش را تحتتاثیر قرار داد.
ترس بیش از اندازه مرد جوان از هواپیما در نهایت زندگی مشترکش را تحتتاثیر قرار داد. سمانه که از این ترس خسته شده بود، وقتی دید که نمیتواند با شوهرش به سفر هوایی برود، تصمیم گرفت به زندگی مشترکش پس از گذشت چهار سال پایان دهد.
او زمانی که در مقابل قاضی Judge دادگاه خانواده قرار گرفت درباره ماجرای زندگیاش چنین گفت: چهار سال پیش با نوید ازدواج کردم. ما عاشق هم بودیم و بعد از دوره کوتاه آشنایی تصمیم به ازدواج گرفتیم. در این مدت چهار سالی که با هم زندگی میکنیم، به خاطر ترس بیش از حد نوید از هواپیما با مشکلات جدی روبهرو شدیم. چهار سال است که ازدواج کردهام ولی یک بار هم نتوانستم با هواپیما سفر کنم. بارها میتوانستیم به خارج از کشور برویم اما به خاطر ترس نوید از هواپیما کنسل شد.
وی ادامه داد: تعطیلات زیادی داشتیم که میتوانستیم بهترین سفرها را داشته باشیم، ولی نوید قبول نکرد. بارها از او خواستم پیش روانپزشک برود و بر این ترس خود قالب شود اما قبول نکرده و میگوید نیازی به این کار نیست. در صورتی که من دوست دارم همراه شوهرم به سفرهای مختلف بروم. حتی گاهی اوقات که مسیر دور بوده و قصد داشتیم با هواپیما برویم، نوید مرا تنها فرستاده و خودش با ماشین به سفر آمده است. به خاطر این ترس بیش از اندازهاش جلوی همه آبرویم رفته؛ چندین بار دوستان و آشناهایمان پیشنهاد سفر دستهجمعی دادهاند اما به خاطر ترس نوید، نتوانستیم همراهشان برویم. در اینجور موارد من فقط خجالت کشیدم.
برای همین خسته شدم و از نوید خواستم این مشکل را هرچه زودتر حل کند. اما او به جای همکاری با من، عصبانی شد و دعوا به راه انداخت. دعوای ما آنقدر بالا گرفت که نوید مرا کتک زد. او به جای اینکه ضعف خود را بپذیرد و به دنبال راهحلی برای آن باشد، مرا سرزنش میکند و آزارم میدهد. چهار سال است تحمل میکنم و حالا خستهام. دیگر نمیخواهم در کنار چنین مرد ترسویی زندگی کنم.
در ادامه مرد جوان نیز به قاضی گفت: آقای قاضی ترس من از هواپیما و خصوصا ارتفاع از همان دوران بچگی بوده و هیچوقت نتوانستم این مساله را در خودم حل کنم. دست خودم نیست و نمیتوانم با این ترسم کنار بیایم. برای همین اصلا نمیتوانم سوار هواپیما شوم. ولی سمانه به جای اینکه مرا درک کند، مرتب تحقیرم میکند و رفتار زشتی با من دارد. اتفاقا من هم چهار سال است که دارم تحمل میکنم. در این مدت مرتب تحقیر شدم و توهین شنیدم. هر بار تصمیم به سفر گرفتیم، سمانه مرا مسخره کرده و با رفتارش آزارم داده است. هرچه با او صحبت کردم و از او خواستم مرا درک کند، فایدهای نداشت او روز به روز رفتارش با من بدتر شد. هر بار بیشتر تحقیرم کرد و آزارم داد و تنها به خاطر یک سفر مرا عذاب داد. با این حال هیچوقت سعی نکردم مانع او شوم و تا جایی که میتوانستم سعی کردم این موضوع را جبران کنم.
بارها او را با هواپیما به سفرهایی که میخواست فرستادم و خودم چندین ساعت در راه ماندم تا زمینی به سفرمان برسم. هیچوقت نخواستم مانع تفریح همسرم شوم. ولی او درک ندارد و در این مدت بشدت آزارم داد.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، بنابراین رسیدگی به پرونده آنها را به جلسه آینده موکول کرد.
مشاوره غلط نگیرید
صابرینیا، روانشناس در این باره میگوید: معمولا در زندگی مشترک به خصوص سالهای اول، در صورت به وجود آمدن کوچکترین مشکلی، اختلافنظرها بیشتر به چشم میآید و این باعث میشود که زوجها فکر کنند، چقدر با هم اختلاف نظر داشتهاند و نمیدانستند.
در صورتی که این اختلافها وجود داشته و فقط به آنها توجه نمیشده است. زوجها نباید فراموش کنند که با استفاده از مشاوره میتوانند آداب همسرداری و مهارتهای مربوط به حرف زدن مناسب، رفتار و تصمیم درست در طول زندگی را، یاد بگیرند. آنها با آموزش میتوانند رضایت بیشتری در زندگی شان داشته باشند. چون اختلاف نظر همیشه وجود دارد و هیچ دو نفری پیدا نمیشود که مشابه هم باشند. زن و شوهر باید حواسشان به احساسات و برآورده کردن نیازهای همسرشان از هر نظر باشد و اجازه مطرح شدن و قدرت گرفتن اختلاف نظرها را ندهند.
تنها در این صورت است که زندگی مشترک روال خوبی را طی خواهد کرد. از طرفی مشاوره روانشناسی همیشه نقش مثبتی خواهد داشت پس نباید آن را فراموش کرد و از مشورت با افراد عادی که آگاهی لازم در این زمینه را ندارند خودداری کرد. چون همان اندازه که یک مشاوره خوب میتواند تاثیر مثبت در زندگی مشترک بگذارد، مشاوره بدون آگاهی توانایی این را دارد که وضع را از آن چیزی که هست بدتر کند
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.