حکایت دروغگویی و سرانجام تلخ آن: داستان "یک کلاغ، چهل کلاغ"
همه ما با ضرب المثل معروف "یک کلاغ، چهل کلاغ" آشنا هستیم. داستانی آموزنده که به ما گوشزد میکند دروغگویی چه عواقب ناگواری میتواند داشته باشد. در این مطلب، به شرح این ضرب المثل و داستانی مرتبط با آن میپردازیم.

ضرب المثل یک کلاغ چهل کلاغ: حکایت شده است که در روزگاران قدیم، کلاغی در جنگلی زندگی میکرد. او جوجهای به دنیا آورد. از تولد جوجه کلاغ، ماهها گذشت. او کاملا بزرگ شد، اما پرواز کردن را خوب نیاموخته بود.
داستان ضرب المثل یک کلاغ چهل کلاغ
در یک روز بهاری، مادر کلاغ تصمیم گرفت برای به دست آوردن غذا از لانه خارج شود. وی قبل از رفتن به فرزندش گفت: تو پرواز را خوب آموزش ندیدی به همین دلیل در نبود من از خانه بیرون نرو.
جوجهاش که فکر میکرد پرواز کار آسانی است و مشکلی ندارد، از خانهاش بیرون آمد و همین که قصد پرواز کردن داشت، روی شاخهها افتاد و زخمی شد.
جوجه کلاغ از شدت درد به خودش میپیچید و ناله میکرد که در این حین، کلاغی او را دید و به کمکش رفت، اما نتواست او را نجات بدهد. بعد با خودش گفت بهتر است بروم و به همه خبر بدهم که چه اتفاقی افتاده است.
سپس پرواز کرد و رفت. ناگهان تعدادی کلاغ را دید که روی زمین راه میروند. آنها را صدا کرد و گفت: جوجه کلاغی روی شاخهها افتاده و بالهایش شکسته است و نمیتواند پرواز کند. آنها هم فورا برای نجات بچه کلاغ پرواز کردند تا به بقیه هم خبر بدهند.
مدتی نگذشته بود که همهی کلاغها باخبر شدند که چه اتفاقی برای جوجه کلاغ افتاده است. آنها دور هم جمع شدند و هر کدام چیزی میگفتند. یکی میگفت نوک جوجه کلاغ شکسته و دیگری مطمئن بود بالش شکسته است. آن یکی میگفت جوجه کلاغ مرده است. خلاصه همهی کلاغها تصمیم گرفتند برای کمک به جوجه کلاغ اقدام کنند.
وقتی که نزدیک او رفتند متوجه شدند جوجه کلاغ زنده است و مادرش بالهای او را به دندان گرفته و از لابهلای شاخه نجات میدهد.
به همین دلیل، از آن موقع تا به کنون اگر خبری بین مردم منتشر شود که صحت نداشته و توسط اشخاص مختلفی پخش شده باشد، ضربالمثل یک کلاغ، چهل کلاغ را برایش بکار میبرند.
کاربرد ضرب المثل یک کلاغ چهل کلاغ
۱- وقتی خبری در بین مردم شایع می شود ولی صحت ندارد، این مثل به کار می رود.
۲- یعنی یک حرف و سخنی از دهان یک نفر چنان پخش می شود که تا چهل نفر هم از آن آگاه می شوند. ( عدد چهل نشانه کثرت است)
۳- یعنی سخن چینی کردن و خبری را شایعه کردن.
۴- این ضرب المثل برای زمانیست که یک نفر رازش را به کسی می گوید و طرف مقابل، راز او را همه جا پخش می کند. و یا زمانی به کار می رود که حرفی را درباره کسی شنیده ایم و بدون توجه به درست یا غلط بودنش، آن را به همه بازگو می کنیم. حتی اگر خبر هم درست باشد، بازگو کردن آن و دهان به دهان نقل شدنش می شود یک کلاغ چهل کلاغ!