//
کدخبر: ۴۶۲۹۰۲ //

حکایت آموزنده زاهد و طراران: درسی درمورد فریب و حیله

در این حکایت پندآموز، شاهد مکر و حیله گروهی از دزدان برای فریب یک زاهد ساده‌دل و ربودن گوسفند او هستیم.

حکایت آموزنده زاهد و طراران: درسی درمورد فریب و حیله
به گزارش فرتاک نیوز،

زاهدی از جهت قربان گوسپندی خرید. در راه طایفه‌ای طراران بدیدند، طمع در بستند و با یک‌دیگر قرار دادند که او را بفریبند و گوسپند بستانند، پس یک تن به پیش او درآمد و گفت: ای شیخ، این سگ کجا می‌بری؟ دیگری گفت: شیخ عزیمت شکار می‌دارد که سگ در دست گرفته است. سوم بدو پیوست و گفت: این مرد در کسوت اهل صلاح است، اما زاهد نمی‌نماید، که زاهدان با سگ بازی نکنند و دست و جامه خود را از آسیب او صیانت واجب بینند. از این نسق هر چیز می‌گفتند تا شکی در دل زاهد افتاد و خود را در آن متهّم گردانید و گفت که: شاید بود که فروشنده این جادو بوده است و چشم‌بندی کرده. در جمله گوسپند را بگذاشت و برفت و آن جماعت بگرفتند و ببرد.

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۶۲۹۰۲ //
ارسال نظر