//
کدخبر: ۴۶۹۱۷۶ //

حکایت نزاع بر سر یک کلمه| وقتی همه یک چیز را می‌خواهند

حکایت جالب مردمانی که بر سر یک چیز، با نام‌های متفاوت، به جان هم افتادند.

حکایت نزاع بر سر یک کلمه| وقتی همه یک چیز را می‌خواهند

چهار نفر که هر کدام زبان خاصی داشتند به جایی آمدند . شخصی یک دِرَم پول به آنها داد که چیزی برای خود بخرند . آنکه فارس زبان بود گفت : برویم با این پول ، انگور بخریم . عرب زبان گفت : انگور دیگر چیست ؟ من عِنَب می خواهم . آنکه رومی بود گفت : من نه انگور می خواهم و نه عِنَب ، من فقط استافیل می خواهم . و آنکه ترک زبان بود گفت : این حرف ها را بگذارید کنار ، من نه انگور می خواهم و نه عِنَب و نه استافیل . باید برویم ازوم بخریم و بخوریم . همین موجب نزاع و دعوا شد و از نادانی مشت بر هم می‌زدند. 

سرانجام حکیمی که به چهار زبان آگاهی داشت به آنها فهماند که همۀ شما یک چیز را می خواهید منتهی با الفاظِ مختلف ، در نتیجه اختلاف آنها رفع شد.

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۶۹۱۷۶ //
ارسال نظر