//
کدخبر: ۴۷۲۶۰۳ //

داستان حضرت موسی و آهوهای تشنه

دو واکنش متفاوت در برابر یک مشکل مشترک، سرنوشت متفاوتی را رقم زد.

داستان حضرت موسی و آهوهای تشنه

در زمان موسی(ع) خشکسالی پیش آمد!

آهوان در دشت، خدمت موسی علیه السلام رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم و از خداوند متعال در خواست باران کن .

موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود؛ خداوند فرمود: موعد آن نرسیده.

موسی هم برای آهوان جواب رد آورد؛ تا اینکه یکی از آهوان داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود .

به دوستان خود گفت : اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست .

آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد ؛ اما در راه برگشت وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد ناراحت شد.

شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت : دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می نمایم .

تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست ؛ تا آهو به پائین کوه رسید باران شروع به باریدن کرد .

موسی علیه السلام معترض پروردگار شد . خداوند به او فرمود :
همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد ، با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود .

پی نوشت: هیچوقت نا امید نشوید، لحظه آخر شاید نتیجه به سود شما عوض شود. 

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۷۲۶۰۳ //
ارسال نظر