حکایت جالب بهلول درباره مرگ
نقل است که بهلول روزی در بازار شد.
جمعی را به ساختن تیر و گروهی را در پرداختن پیکان و طایفه ای را در مهیا کردن شمشیر دید.
پرسید که اینها برای چیست؟
گفتند تا بعضی از مردم، بعضی دیگر را دفع کنند.
بهلول خندید و گفت چرا مضطربند؟
اگر چند روزی صبر کنند، همه دفع شوند؛ نه اینان بمانند و نه آنان.
اگر باور ندارند، از گذشتگان یاد آورند.
برچسب ها:
حکایت