حکایت مرد گستاخ و درس ارزشمند بودا
حکایتی آموزنده از بودا درباره مهربانی و بخشش
بودا با مردی در راهی سفر میکرد.
آن مرد سعی داشت تا با بی احترامی، توهین و واکنشهای تند و زننده، این معلم بزرگ را بیازماید.
در سه روز اول، هر گاه بودا سخن میگفت آن مرد، او را ابله مینامید و به گونهای گستاخانه این انسان بزرگ را مورد تمسخر قرار میداد.
سرانجام در پایان روز سوم، آن مرد تاب نیاورد و از بودا پرسید: با وجود اینکه در سه روز گذشته من فقط به تو بیاحترامی کردهام و تو را رنجاندهام، چطور میتوانی رفتاری سرشار از عشق و مهربانی نسبت به من داشته باشی؟
هر گاه سبب آزار و اذیت تو میشدم در پاسخ، رفتاری سرشار از عشق دریافت میکردم.
چطور چنین چیزی امکان پذیر است؟
بودا در پاسخ مرد، از او پرسید: اگر کسی هدیهای به تو پیشنهاد کند و تو آن را نپذیری، آن هدیه به چه کسی تعلق خواهد داشت؟
سؤال این انسان بزرگ، نگرش جدیدی به آن مرد بخشید...