//
کدخبر: ۴۸۵۵۴۳ //

زهره پلنگی: حکایتی از شک و خیانت

بازرگانی که به همسر خود بی‌اعتمادی داشت، سفری را آغاز کرد و تدبیری برای سنجش وفاداری او اندیشید

زهره پلنگی: حکایتی از شک و خیانت
به گزارش فرتاک نیوز،

 

بازرگانی زنی زیبـا روی بنام زهره داشت. روزی بازرگان عزم سفر کرد بر تن زن لباسی سفید پوشاند و کاسه ای پر از رنگ نیل به غلام خود داد و گفت:

هر وقت زن مرتکب کاری ناشایست یا خیانتی شد بدون آنکه بفهمد یک انگشت را با نیل رنگی کن و بر لباس او بزن تا وقتی آمدم بدانم چقدر کار ناشایست انجام داده است و بعد به سفر رفت ...

پس از مدتی بازرگان به غلام نامه نوشت که:

کاری نکند زهره که ننگی باشد

بر جامه او ز نیل رنگی باشد

 

غلام هم در جواب نوشت:

گر ز آمدن خواجه درنگی باشد

چون باز آید زهره پلنگی باشد

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۸۵۵۴۳ //
ارسال نظر