نباید از سیاست انگلستان غفلت کرد/ باید قضاوتی مستند داشته باشیم
نشست «ابعاد داخلی و خارجی کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹» با حضور صاحب نظران بررسی شد.

نشست «بررسی ابعاد داخلی و خارجی کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹» در سالن همایشهای عمومی پژوهشکده تاریخ معاصر برگزار شد.
در این نشست، موسی حقانی رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر به چرایی بررسی کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ اشاره کرد و گفت: از یکسو ما در آستانه سالگرد کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ قرار داریم و از سوی دیگر تلاشهایی برای تطهیر رژیم پهلوی انجام و سبب میشود بحث درباره این واقعه در جامعه ما بسیار بالا بگیرد.
وی با بیان اینکه با توجه به همین فضا، لزوم بررسی این کودتا در جامعه علمی ما احساس میشود، افزود: البته پژوهشکده تاریخ معاصر براساس علاقه پژوهشی، به این موضوع توجه کرده است زیرا ۹۸ سال است که از وقوع این کودتا میگذرد و هرچه زمان میگذرد، قضاوت ما باید دقیقتر و مستندتر باشد، بهویژه که با گذشت زمان، منابع و اسنادی در دسترس پژوهشگران قرار میگیرد که محققان گذشته از آنها بیاطلاع بودهاند.
رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر اضافه کرد: نمونه آن هم اسنادی است که از آرشیوهای وزارت دفاع استخراج شده و دو کتاب «غائله جمهوریخواهی» (۱۳۰۲-۱۳۰۳ش) و «تقلب بزرگ» (انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی) براساس آنها نگاشته شده است.
حقانی با اشاره به دو کتاب یادشده، به موضوع جمهوریخواهی پرداخت و گفت: عدهای معتقدند اگر جمهوری رضاخانی تحقق مییافت، چه بسا بهتر از تغییر سلطنت و روی کار آمدن رژیم پهلوی بود.
وی تاکید کرد: در پاسخ به این عده باید گفت که اگر جمهوری میشد احتمال داشت جمهوری مادامالعمر میشد و قدرت بعد از رضاخان به پسرش منتقل میگردید، یعنی مثل همان چیزی که در کشورهای عربی رخ داد. اما بهواقع این نوع جمهوری نیز با رضاخان در ایران تحقق نمییافت، زیرا براساس اسنادی که وجود دارد هدف از این جمهوریخواهی، تغییر رژیم بوده است و پس از یک دوره کوتاه استقرار جمهوری در ایران، دوباره نظام سلطنتی اما اینبار با تکیه زدن پهلویها به تخت سلطنت بازگردانده میشد.
رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر با بیان اینکه درواقع جمهوری بساطی برای استقرار استبدادی جدید در ایران بود،اظهارداشت: اما روحانیون ما با درک این هدف، مانع تحقق جمهوری شدند و برای ممانعت از تغییر سلطنت هم تلاش بسیاری کردند.
حقانی گفت: بهترین مدل حکومتی برای ایران آن زمان مشروطه بود نه جمهوری و به نظر من، آنچه درباره جمهوریخواهی مردم گفته میشد دروغ و تقلبی بزرگ بود چراکه ایرانیها در آن زمان، مشروطهخواه بودند نه جمهوریخواه و اگر همان نظام اعاده میشد، ما بهتر میتوانستیم کشور را اداره کنیم.
اساس آزادی در ایران با ادامه مشروطیت ممکن بود
علیاکبر رنجبر کرمانی، تاریخپژوه ایران معاصر در این مراسم، با طرح این پرسش که آیا انگلستان در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ دست داشت یا خیر؟، گفت: بررسی دوره حکومت رضاشاه و کودتایی که به سلطنت ۵۷ ساله پهلویها در ایران ختم شد گاه با غرضورزیهایی همراه است و در این بررسیها عدهای میکوشند منکر دست داشتن خارجیها در کودتا شوند.
وی با بیان این مطلب که آنها از دوره رضاشاه نیز با غلو سخن میگویند و ناامنی آن دوره را انکار میکنند، یادآوردشد: این عده معتقدند در دوره پیش از کودتا، در ایران فکر آبادانی و ترقی مطرح نبوده و با آمدن رضاشاه این جریان راه افتاده است.
این تاریخ پژوه گفت: حال باید پرسید،آیا رضاشاه پهلوی که ابتدا با کودتای ۱۲۹۹ در ایران به قدرت رسید، یک فرد ملی غیروابسته به خارجی بود یا با طرح و نقشه خارجی به قدرت رسید؟
رنجبر کرمانی در پاسخ به پرسش مطرح شده به اسناد و مدارک متقن و انکارناپذیری اشاره کرد که از طراحی این کودتا به وسیله انگلستان و سپس نقش اردشیر ریپورتر در پیش بردن طرحهای این حکومت به دست رضاشاه حکایت میکنند.
وی همچنین به تحلیل جریانهای موجود در حکومت انگلستان پرداخت و پس از آن، وارد دوره چهارساله از کودتا تا سلطنت رضاشاه شد و گفت: در این دوره مشروطیت در ایران کاملا تعطیل شد.
این تاریخ پژوه با تاکید براینکه آنهایی که معتقدند رضاشاه ایران را ترقی داد توجه نمیکنند که با تعطیلی مشروطه، درواقع او به ایران خیانت کرد، افزود: زیرا اگر آن انقلاب بزرگ و مهم در ایران ادامه مییافت، ما به نوسازی آن هم از نوع بومی دست مییافتیم.
رنجبر کرمانی خاطرنشان کرد: ما در آن دوره آزادی بیان و آزادی احزاب و.... داشتیم و اساس آزادی در ایران با ادامه مشروطیت ممکن بود، اما با این کار، رضاشاه ما را به ۱۵۰ سال گذشته بازگرداند.
وی با اشاره به اینکه آنهایی که از ترقی ایران در دوره رضاشاه یاد میکنند بر تاسیس دانشگاه تهران و چند کارخانه و کشیدن خط راه آهن در ایران انگشت میگذارند،تصریح کرد: اما در پاسخ به این عده باید گفت که گرچه در ایران برای اولین بار در دوره رضاشاه دانشگاه تاسیس شد، اما این دانشگاه متشکل بود از چند مدرسه عالی که اسم آن را دانشگاه تهران گذاشتند.
این تاریخ پژوه اضافه کرد: درست است که این کار خوبی بود، اما تحصیلات عالیه با رضاشاه به ایران نیامد، بلکه پیش از آن هم وجود داشت و شاهد این مدعا هم همان مدارس عالیه بود.
رنجبر کرمانی با بیان اینکه بحث راه آهن هم از دوره ناصرالدینشاه مطرح شده بود که با مشکلاتی که برای کشور پیش آمد امکان اجرای آن فراهم نشد، می گوید: اگر رضاشاه نمیآمد و انقلاب مشروطه را تعطیل نمیکرد، مشروطیت میتوانست مبنای نوسازی درست و واقعی ایران باشد و کشور در راه صحیح آباد کردن و نو کردن حرکت کند.
وی خاطرنشان کرد: در گزارشهای دیپلماتهای خارجی از ایران عصر رضاشاه، تصویری واقعی از این دوره در ذهن ترسیم میشود که در آن، ایران کشوری ناامن با حکومتی ظالم و نظام اداری ناکارآمد و بسیار فاسد بود.
این تاریخ پژوه با بیان اینکه یکی از ترقیهای آن دوره تاسیس چند کارخانه بود که گزارشهای وزیرمختار امریکا نشان میدهد روابط روسای آن کارخانهها با کارگران چقدر ظالمانه بوده است، تاکید کرد: درباره ناامنی حاکم بر آن دوره نیز که ناشی از ظلم و ستم ماموران بهاصطلاح امنیه و پاسبانان کشور بود و نه راهزنان و دزدان ــ بهترین شاهد مثال حضور پاسبانها در کنار هر صندوق پست بود تا وارسی کنند که نامهها برای که و به چه مقصدی ارسال میشود.
رنجبر کرمانی ادامه داد: دولت مرکزی از اواسط دوره سلطنت ناصرالدینشاه رو به ضعف نهاد، بااینحال نیروهای گریز از مرکز در ایران وجود نداشت و این مسئله در دوره رضاشاه بروز کرد.
وی با اشاره به اینکه نهضت خیابانی و میرزاکوچکخان و... هم جنبه تجزیهطلبانه نداشتند، بلکه جنبه ایرانخواهی داشتند، گفت: اگر نمود سیاست یکپارچهسازی رضاشاه را در سرکوب اقوام ایرانی بدانیم، دولت مشیرالدوله پیش از او خیابانی را سرکوب کرده بود.
این تاریخ پژوه گفت:اگر عدهای معتقدند این نهضتها باید سرکوب میشدند این کار قبل از رضاشاه هم انجام شده بود.
کودتای ۱۲۹۹ در چهارچوب برنامههای طولانیمدت انگلستان شکل گرفت
مسعود رضایی، پژوهشگر تاریخ معاصر سخنران دیگر این مراسم بود.
وی با بیان این مطلب که ما دو نوع قضیه داریم، به تبیین موضوع اول پرداخت و گفت: یکی آنچه اتفاق افتاده و ما میتوانیم درباره آن صحبت کنیم و یکی هم قضایای شرطیه خلاف واقع است.
پژوهشگر تاریخ معاصربا تاکید براینکه صحبت کردن درباره قضایای دوم بسیار دشوار است، اظهارداشت: یعنی قضایایی که میگوید،اگر این طور شده بود که در واقعیت رخ نداده است چه میشد. دشواری این قضایا از آنجا ناشی میشود که نمیدانیم اگر آن وقایع رخ میدادند، چه عواملی ممکن بود ورود کنند و جریان را به کدام سمت ببرند.
رضایی برای بحث درباره این موضوع، به جدال قدرتهای جهانی در جنگ جهانی اول و سهمخواهی آنها پس از پایان جنگ اشاره کرد و با ترسیم فضای جهان در این زمان، گفت: در این زمان، روسها به دلیل انقلابی که در کشورشان رخ داد، از گردونه سهمخواهیهای بینالمللی خارج شدند و انگلیسیها بعد از خاتمه جنگ و شکست امپراتوری عثمانی، طرح و نقشه جدیدی برای خاورمیانه ریختند.
وی ادامه داد: از سوی دیگر، رقابت روس و انگلیس در ایران زبانزد است و در آن زمان، با خروج روسها، انگلستان در ایران یکهتاز میدان این رقابت شده بود.
پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه ایران از گذشته به دو دلیل برای این قدرت اهمیت داشت،سپر دفاعی برای هند و بحث قرارداد دارسی و کشف نفت را دو دلیل مطرح شده عنوان کرد و گفت: در دوره ظهور شوروی و کمونیسم هم این کشور از نظر اینکه سپر دفاعی در برابر این قدرت نوظهور بود برای انگلیسیها اهمیت پیدا کرد. بنابراین آنها حتما در طرح جامع خود درباره خاورمیانه، به ایران نیز نظر داشتند و کودتای رضاخان مخالف این طرح نبود.
رضایی در تبیین دیدگاه خود به قرارداد ۱۹۱۹ اشاره کرد و پس از بیان تاریخچهای از نحوه طرح آن ،گفت: اولین هدف این قرارداد ایجاد ارتش یکپارچه بود، اما هدف از آن چه بود؟ آیا ایجاد ارتشی بود که مدافع مرزهای ایران باشد یا این ارتش ماموریت دیگری داشت؟
وی با بیان اینکه واقعیتها حاکی از آن بود که این قرارداد در ایران پیش نخواهد رفت، خاطرنشان کرد: جناح قدرتمند در دولت انگلستان متوجه این موضوع بودند و بنابراین طرح حاکمیت در ایران به وسیله فردی قدرتمند کلید خورد چون در ایران هم کسانی دنبال دیکتاتور مصلح بودند، با این جریان همراه شدند و زمینههای اجرای آن را فراهم کردند.
پژوهشگر تاریخ معاصر گفت: این گونه بود که در چهارچوب برنامههای طولانیمدت انگلستان، این کودتا در ایران شکل گرفت.
هیچ کدام از اقدامات رضاشاه خط قرمز انگلستان نبود
رضایی با بیان اینکه اولین چیزی که رضاشاه به آن پرداخت بحث ارتش نوین بود، اظهارداشت: آیا این اقدام براساس اندیشه رضاشاه کلید میخورد؟ ما میدانیم که در قرارداد ۱۹۱۹ این مسئله مطرح شده بود و اجرای آن با آمدن دیکسون در پاییز ۱۲۹۸ش شروع شده بود.
وی با یادآوری اینکه ماموریت این ارتش برای سرکوب داخلی بود، گفت: این ادعا را براساس وقایع عرض میکنم؛ در شهریور ۱۳۲۰، این ارتشی که بیست سال برای تقویت آن کار و هزینهها صرف آن شده بود، نتوانست یک روز در مقابل نیروی خارجی بایستد، درحالیکه در بحث سرکوب داخلی موفق بود.
پژوهشگر تاریخ معاصر تصریح کرد: همان طور که میدانیم، نفت برای انگلستان بسیار اهمیت داشت و مانند خونی در رگهای انگلستان جاری بود. با توجه به اینکه قرارداد جدیدی که پس از القای قرارداد دارسی امضا شد برای ایران و منافع آن مضرتر از قرارداد دارسی بود از این رو میتوان گفت این اقدام رضاشاه نیز سلطه انگلیسیها بر نفت ایران را تقویت کرد.
رضایی با بیان اینکه موضوع سوم، اسلامستیزی در ایران است، گفت: سوالی که مطرح می شود این است،«این پروژه انگلیسیها در ایران بود یا پروژه ملی رضاشاه؟» حتی اگر تصور کنیم که این پروژه رضاشاه بود، کاملا با منافع انگلستان هماهنگ بود چون روحیه اسلامی مردم همیشه در مقابل استعمار قرار داشته است.
وی گفت: درباره راه آهن هم نیازی به توضیح نیست چون همان گونه که میدانید، این راه آهن مطابق منافع انگلیسیها و از شمال به جنوب ایران کشیده شد.
پژوهشگر با طرح این پرسش «رضاشاهی که با کودتا به قدرت رسیده بود پروژه خود را پیش برد یا در همان مسیر مطلوب انگلیسیها پیش رفت؟»،گفت: تمام کارهایی که رضاشاه انجام داد، تمام برنامههایی بود که انگلستان میخواست در ایران پیش ببرد. این موضوع با نظر به دوره کنونی به وضوح مشخص میشود.
رضایی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران به دنبال پیشرفت در فناوریهای موشکی و هستهای است و رویکرد حمایت از فلسطین و مقابله با اسرائیل را در پیش گرفته است،تاکید کرد: ولی آمریکا همه این موارد را خط قرمز خود میداند و با ترفندهای مختلف میکوشد مانع تحقق آنها شود، اما در دوره رضاشاه چه اقدامی در ایران انجام شد که انگلیسیها بگویند خط قرمز ماست و نباید آن را انجام دهید؟! بنابراین کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ در جهت تامین منافع انگلیسیها در ایران رخ داد.
آخرین سخنران نشست «بررسی ابعاد داخلی و خارجی کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹» خسرو معتضد بود که سخنان خود را با مسئله جمهوریت آغاز کرد.
او با بیان اینکه ما خیلی تحت تاثیر فرهنگ فرانسه بودیم بهویژه در دوره حضور ژوبر و گاردن در ایران،یادآورشد: این تاثیر تا اندازهای بود که بیشتر دانشجویان اعزامشده به خارج در دوره اول، با خانمهای فرانسوی ازدواج کردند، بنابراین الگوی اول برای جمهوری در ایران، فرانسه و ناپلئون اول و سوم بود.
این تاریخ نگار گفت: درواقع این جمهوری برای همان سلطنت بود که حقانی در سخنان خود به آن اشاره کرد.
معتضد با بیان اینکه ایران در معرض تجزیه بوده و نمونه آن دوستمحمدخان بلوچ بود، خاطرنشان کرد: نمونه دوم هم شیخ خزعل بود که دو شخصیت داشت، یکی از این شخصیتها برای ایران است.
وی گفت: شخصیتی که شاه ایران را تمجید و به او احترام میگذارد و شخصیت دوم همان است که نویسندههای عرب نوشتهاند؛ نباید از سیاست انگلستان غفلت کرد.
این تاریخ نگار با اشاره به اینکه برنامه سرپرسی کاکس این بود که خوزستان از ایران جدا و به بصره الحاق شود و از نظر او شیخ خزعل فرد مناسبی برای اجرای این سیاست بود، اظهارداشت: تمام املاک خوزستان برای ایشان بود بنابر این نمونهها ایران همواره در معرض تجزیه بوده و این برنامهای است که همچنان ادامه دارد.
معتضد گفت: همان طور که آقای رنجبر کرمانی اشاره کردند، اگر بحث جلوگیری از این اقدامات تجزیهطلبانه بوده سابقه آن به دوره پیش از رضاشاه بازمیگردد.
وی همچنین با تمجید از کتاب «نفت و قتل کنسول آمریکا در تهران»، آن را یکی از منابع مهم تاریخ ایران خواند و گفت: محمدقلی مجد در این کتاب مدارک مهمی را براساس گزارشهای پلیس امریکا عرضه میکند و نشان میدهد که چون مردم امنیه را در قتل میرزاده عشقی متهم میدانستند که درک کاملا درستی بوده خشمگین بودند و ازهمینرو رضاشاه، که در جریان جمهوریخواهی شکست خورده بود، درصدد آن بود که حکومت نظامی اعلام کند. با این هدف بود که ماجرای ایمبری را راه انداخت.
برنامه پایانی نشست «بررسی ابعاد داخلی و خارجی کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹» رونمایی از سه کتاب «نفت و قتل کنسول آمریکا در تهران»، «غائله جمهوریخواهی» (۱۳۰۲-۱۳۰۳ش) و «تقلب بزرگ» (انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی) بود که با حضور سخنرانان و میهمانان انجام شد.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.