ناگفته های ابراهیم رئیسی از قبل و بعد از انتخابات / از انتشار تصاویر گذشته تتلو متاسف شدم
سید ابراهیم رئیسی گفت:تصور میکردیم آقای روحانی در انتخابات حداقل به واسطه لباس روحانیتش، در تخریب و تهمت حدّ نگه دارد. وی از دیدارش با تتلو نیز توضیحاتی ارائه داده است: خیلی متأسف شدم وقتی شنیدم که تصاویر نامناسبی از گذشته که او از آنها اعلام برائت کرده با طراحی همان اتاق عملیات روانی به طور گسترده در فضای مجازی پخش شد./ این کار خیلی زشت و حرام بیّن و اشاعه فحشاء از جوانی است که اظهار میکند من توبه کردهام.
متن کامل مصاحبه در ادامه می آید:
چندی پیش در ایام تعطیلات عید سعید فطر مدیران عامل برخی خبرگزاریهای کشور سفری به مشهد مقدس داشتند که طی این سفر، دیداری صمیمانه نیز با حجت الاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی(ع) فراهم گردید. در این دیدار، سؤالات مختلفی درباره چرایی ورود حجت الاسلام رئیسی به انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری و نیز تحلیل وی از متن، حاشیه و نتیجه این انتخابات مطرح گردید. آنچه در پی میآید متن کامل این گفتگوی رسانهای است که از سوی دفتر حجت الاسلام رئیسی در اختیار رسانهها قرار گرفته است.
س: آقای رئیسی، اگر امروز میخواستید برای ورود به انتخابات تصمیم بگیرید مجدداً نامزد میشدید؟
من در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری هم چندین بار گفتم که بهترین شغل یعنی خادمی علیبن موسی الرضا(ع) و زوار بزرگوارشان را دارم و هیچ کاری برایم از این بالاتر و شیرینتر نیست؛ اما واقعاً با وضعیتی مواجه بودیم و هستیم که یک مسئولیت مضاعفی را برای حضور در انتخابات ایجاب میکرد.
جمهوری اسلامی در دهه چهارم حیاتش، باید از خود در حل مسائل پیچیده اقتصادی و بین المللی کارآمدی بیشتری نشان دهد؛ مردم را روز به روز به انقلاب و اهداف بلند آن امیدوارتر کند؛ نفوذ بینالمللی و منطقهای و گفتمانیاش را افزایش دهد؛ در یک کلمه نظام اسلامی باید نشان دهد که همچنان «میتواند» و باید کارآمد و الهامبخش و پیشرو باشد.
خوب، این تفکر «ما میتوانیم» در چند سال اخیر بهطور واضح در سطوحی از قوه مجریه کشور افول کرد، یعنی روحیه اعتماد به نفس و تلاش برای باز کردن راهها و گره از کار مردم و پیشرفت، میان مدیران جای خودش را به «ناامیدی و نمیشود» داد. برای یک حرکت پیشرونده و یک موجود زنده بانشاط بهنام انقلاب، نگاه «ما نمیتوانیم» یک تهدید اساسی است. این واضح است که نسخه دشمن برای مقابله با انقلاب در دوره کنونی القاء پشیمانی از گذشته به مسئولان و مردم است تا جایی که مداوم دستور عقبنشینی صادر شود، یعنی بنا دارند تفکر و روحیۀ بانشاط مدیریت انقلابی را به یأس و نمیشود مبتلا کنند و بالطبع انقلاب اسلامی را به موجودی حاشیهای و هضمشده در مناسبات نظام سلطه و نظم نوین جهانی تبدیل کنند. متأسفانه این یک رویکرد غلط در اندیشۀ برخی از مدیریتهای کلان اجرایی هم نفوذ کرده است.
واقع مطلب این است که انقلاب اسلامی در عرصۀ مدیریت کشور پس از سالها هنوز نتوانسته است طرح خود را بهصورت کامل ارائه دهد. الگوهایی از مدیریت انقلابی وجود دارد و آثار خوبی خلق کرده است ولی بهعنوان یک جریان غالب نه خود را کاملاً شناسانده است و نه بر فرهنگ مدیریتی و اجرائی کشور حاکم شده است. ریشههای مشکلات کشور شناختهشده نبودن این نوع از مدیریت عقلانی و انقلابی و جاری نشدن آن در ساختارهای مدیریتی کشور است. من عقیده دارم انقلاب اسلامی حتی به کسانی که به این انقلاب اعتقاد ندارند بیشترین خدمت را کرده است و وظیفه هم دارد بکند، منتها این پروژه هنوز کامل نیست و خلأهایی دارد که باید پوشانده شود، همین موجب ناکارآمد نشان دادن انقلاب و نظام میشود.
حالا در مقابل این مسیر، تکلیف نیروهای دلسوز و دغدغهمند چیست؟ نشستن و تماشا کردن؟ نگرانی از هزینه شدن و هزینه دادن؟ مردم مؤمن و فداکار ما برای انقلابشان اینهمه هزینه مالی و جانی را پذیرفتهاند تا به یک الگوی مستقل تبدیل شود؛ یعنی بتواند واقعاً در همه ابعاد پیشرفت کند و در عین حال، عزت و عظمت داشته باشد و مردمش، شرمنده و کوچکشده و وابسته به قدرتهای زورگو نباشند؛ حالا در مقابل جریانی که میخواهد بگوید پیشرفت الّا و لابد از راه وابستگی به غرب یا شرق میگذرد و در واقع میخواهد به مردم بگوید که "شعارهای استقلال و آزادی را که در انقلاب خواستهاید، در حد یک شعار بوده است و تحقق یافتنی نیست"، چه باید کرد؟ آیا نباید حرف منطقی و عقلانی انقلاب را سر دست گرفت؟ این یک وظیفه و یک مطالبه عمومی بود. بسیاری از مردم مؤمن و نخبگان دانشگاهی و علمای بزرگوار و طلاب و دانشجویان و اقشار مختلف اتمام حجت کردند و خواستند که در صحنه این مبارزه و امتحان حاضر شوم، من هم سعی کردم وظیفهام را انجام دهم و از این بابت خدا را شکر میکنم.
اساساً برخی از منازعات سیاسی در کشور به تقابل دو نوع نگاه برمیگردد؛ یک نگاه که میگوید انقلاب اسلامی الگویی برای ادارۀ کشور دارد که متفاوت از نظام سرمایهداری است و یک نگاه که نه از خلاقیتی برخوردار است و نه حاضر است دربارۀ نوع مدیریتی که تفکر انقلابی ارائه میدهد بیندیشد و تنها راه بقاء را توجه به اراده بیگانگان میداند. من به این انتخابات قدم گذاشتم که بگویم رفتار و مدیریت انقلابی آن تصویری نیست که دشمنان آن ساختهاند و گام اول برای اینکه وضعیت کشور اصلاح شود اصلاح این تصویر است.
س: با این توصیف شما، نتیجه انتخابات یعنی مردم به الگویی که شما معتقدید نادرست است، اعتماد کردند و مسیری را که شما نمایندهاش بودید و میگویید مسیر بهتری بوده، رد کردند؟
تحلیل نتیجه انتخابات با این سادهسازیها بهنظرم خطائیست که نباید در دام آن بیفتیم. ما میدانیم مردم بهدلائل مختلف به یک فرد یا یک جریان رأی میدهند، اگر این انگیزهها را دقیق نشناسیم خودمان را به اشتباه خواهیم انداخت و موجبات سوء استفاده از رأی مردم را فراهم خواهیم کرد. بله، یک جریان تبلیغی خاصی که طیف هم هستند از باندهای بلندگوی تبلیغاتی دشمنان از آمریکا و انگلیس گرفته تا برخی رسانههای داخلی میخواهند نتیجه انتخابات را همینطور تفسیر کنند، چرا؟ چون با این تفسیر کار دارد، میداند که اگر بتواند این تفسیر را جا بیندازد، پلهای هست برای مقاصد بعدی و تضعیف هویت و استقلال ملی، اما واضح است که این تفسیر، معیوب است.
در تحلیلهای علمی از یک انتخابات هم اندیشمندان علوم سیاسی مطالب مهمی دربارۀ دور دوم انتخابات ذکر کردهاند، بهخصوص در کشور ما که اقتضائات خاصی وجود دارد که سادهاندیشی دربارۀ تحلیل یک انتخابات را رد میکند.
تفسیر خود شما از نتیجه چیست؟
برای تفسیر، اول باید چارچوب داشته باشیم؛ چارچوب اول و اصلی برای ما در انتخابات، حضور گسترده مردم بود، چون لازمه حفظ اصل نظام، حضور و انسجام مردم است. اگر امروز ما نگرانیم که برخی در دنبال کردن اهداف پیشرفت و تعالی کشور، لَنگ میزنند، بهخاطر این است که این ضعفها و ناکارآمدیها، ممکن است مردم را نسبت به اصل نظام و کارآمدی آن بدبین کند. حالا اگر در همین شرایط یک جمعیت عظیم 41میلیونی پای صندوق بیایند، این یعنی موفقیت نظام؛ این یعنی با وجود همه بدخواهیها و بددلیها مردم به اصل نظام اعتماد دارند، مردم به صندوق رأیی که نظام برایشان گذاشته، اعتماد دارند. این یک شکست واضح برای دشمنان کشور است؛ اینها آرزویشان قهر مردم با نظام بوده و هست؛ نگاه نکنید که در این انتخابات از تحریم صحبت نکردند یا ظرفیت عظیم تبلیغیشان را برای یک جریان بسیج کردند، ته دلشان و آرزوی اصلیشان این است که مردم ناامید شوند و با نظام قهر کنند، وقتی دیدند این نقشه قدیمیشان هنوز نمیگیرد، تاکتیک را عوض کردند. شما انتخابات مجلس نهم را ببینید در بهمن سال 89، این اولین انتخابات بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88 بود، همه توانشان را گذاشتند که بگویند مردم به نظام اعتماد ندارند و بعد از 88 دیگر پای صندوق نمیآیند. مردم چه کردند؟ بیش از 60 درصد پای صندوق آمدند؛ یعنی معادل انتخابات مجلس در دور قبل آن. در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری دوازدهم هم ثبت رکورد حضور بالای مردمی شد یک پیروزی برای ملت و نظام. این انتخابات بسیاری از تهماندههای آثار بد فتنۀ 88 را هم از بین برد و منطق و صداقت انقلاب در موضوع انتخابات بهطور کامل به اثبات رسید.
البته این نکته را هم باید بگویم که اگر رأی مناطق مختلف را تحلیل کنید، متوجه میشوید که مشارکت قشر ضعیف و محروم، در انتخابات کاهش پیدا کرده است و این نقطه ضعف دولتها است که گاهی با سیاستهای غلطشان امید مردم و بهخصوص طبقه محروم را کم کردهاند. ببینید تا امید نباشد، حرکت ایجاد نمیشود. در انتخابات اخیر حدود 15 میلیون نفر رأی ندادند، بررسیهای ما نشان میدهد بخشی از آن، آرای اخذنشده در روستاها و شهرهای کوچک است اما سهم زیادی از این جمعیت کسانی هستند که نسبت به رفتوآمد دولتها بیتفاوت شدهاند، چون احساس میکنند در این رفتوآمد دولتها سود و نفعی برای آنان وجود ندارد؛ یا کسانی هستند که بر اثر عمل نکردن دولتها به شعارها و وعدههایشان، احساس ناامیدی و تردید میکنند. در واقع در این انتخابات ناکارآمدیها بخشهایی از جامعه را از مشارکتجویی سیاسی ناامید کرد.
در این انتخابات، یک نقطه مرکزی سخنان بنده در توجه به همین اقشار بود تا مردم مستضعف و باکرامت ما احساس نکنند که حرف آنها زده نمیشود و بدانند که میان هیاهوهای سیاسی احزاب و جناحها، کسی هم هست که درد آنها را بشناسد و با صدای بلند بگوید.
پس چرا همین اقشار به شما رأی ندادند و برنده انتخابات نشدید؟
رأی دادن یا ندادن، مسئله دوم است، مسئله اول این است که آیا بخشی از جامعه که بر اثر سیاستهای غلط ضعیف و ضعیفتر شده و امیدی برای حرکت ندارد، بداند که در صحنه انتخابات که اوج شلوغکاریهاست، کسانی هستند که حرف دل او را بزنند؛ این خودش امیدآفرین است ولو آنکه بهاندازهای تولید امید نکند که منجر به رأی غالب بشود، یعنی همین که یک حلقه وصل و یک زبان مشترک، با افرادی که بهتعبیر امام راحل ولینعمتان انقلاب هستند ایجاد کنیم، خودش پیروزی و موفقیت است. من فکر میکنم این کار تا حدی انجام شد، یعنی اگر چنین صدایی در انتخابات وجود نداشت، بلاشک، مشارکت مردم در انتخابات بهمراتب کمتر از این بود. این رویکرد، حتی در مسیر رقیب هم اثر گذاشت. اصلاً شما رسانهای هستید و یکی از کارهای رایج در ارتباطات، تحلیل محتواست؛ بیایید تبلیغات جریان رقیب ما در انتخابات را تحلیل محتوا کنید. اینها ابتدا وجود مشکلات جدی را انکار میکردند؛ پیام نوروزی امسال رئیسجمهور محترم را نگاه کنید؛ آمارهایی که آنجا گفته میشود، یعنی تقریباً هیچ مشکلی در کشور وجود ندارد، و مسائلی نظیر بیکاری، رکود، فقر و کاهش قدرت خرید مردم بهویژه اقشار ضعیف یک مشت حرف بیخود از جانب منتقدان است، اما چه میشود که در ایام منتهی به انتخابات ناگهان مستمری مددجویان افزایش قابل توجه پیدا میکند، سایت کارورزی راه میافتد، برای وصل یارانه افرادی که یارانهشان را قطع کرده بودند، پیامک و حرکت تبلیغاتی میزنند، وعده یکمیلیون شغل در سال را که ما داده بودیم، اول مسخره میکنند اما سخنگوی دولت را پشت تریبون میفرستند تا بگوید "سالی 955 هزار شغل ایجاد میکنیم"، وعده افزایش 3برابری یارانه ضعیفان را که ما داده بودیم، اول هجو میکنند بعد خودشان میگویند حتی تا 5 برابر امکان افزایش وجود دارد؟ البته الآن شنیده میشود که بعد از انتخابات دارند زیر برخی از همان وعدهها میزنند مثلاً همان یارانه را که به قطعشدهها پیامک داده بودند، "میخواهیم وصل کنیم"، الآن پیامک دادهاند که "نه، باید بررسی کنیم"! امیدوارم اینها درست نباشد. این نشان میدهد این انتخابات حداقل خاصیتی که داشت این بود که دولت را وادار کرد صدای مردم را بشنود، همین موفقیت کمی نیست.
این را میخواهم بگویم که فکر میکنم یک فایده حضور بنده، قدرت دادن به صدای ضعیف محرومین و امیدوار کردن آنها به اهداف و پرچم و شعارهای اصلی انقلاب بود. ما از بن دندان معتقدیم که تنها راهحل مشکلات و احقاق حق مردم ایران، تحول در مدیریت و استقرار یک عقلانیت انقلابی برای اداره کشور است، سایر مسیرها لاجرم و دیر یا زود به اراده دشمنان ایران وابسته میشود و اراده دشمنان مردم هم که معلوم است چیزی جز ضعیف کردن کشور در همه زمینهها نیست.
س: یعنی شما به اینکه دل محرومین را شاد و بخشی از آنها را با خودتان هموار کردید، راضی و قانع هستید؟
من از اینکه حرف دل بخشی از مردم را در انتخابات گفتم، راضی و خدا را شاکر هستم، چون این مردم عموماً رنجدیدهها و هزینهدادههای برای انقلاب هستند و وظیفه ما که در این نظام مسئولیت داریم در توجه به آنها مضاعف است. اما این که گفتید، قانع هستید، نه؛ قانع نیستم. اولاً ما در این انتخابات اشکالهایی داشتیم، مثلاً زمان دوره تبلیغات زمان کوتاهی برای معرفی ایدهها و برنامههای من بود و من کار تبلیغاتی را بهعلت رعایت قانون شروع نکرده بودم. نظرسنجیهای یکماه مانده به انتخابات نشان میداد بسیاری از مردم اساساً مرا نمیشناختند، بهخلاف طرف مقابل که چهار سال در قدرت بود و انواع و اقسام ابزارهای تبلیغاتی را هم در اختیار داشت؛ حتی صداوسیما که باید ملی و فراجناحی باشد، بهدلایلی از جمله گروکشیها در خصوص بودجه و گاهی گرایشهای خاص تحلیلی، در مقاطع نزدیک به انتخابات متأسفانه به روابط عمومی و ستاد تبلیغی دولت تبدیل شده بود که این وضع در شأن سازمانی با مأموریتهای ملی نیست؛ دولت خودش روابط عمومی و ابزار دارد، انتظار مردم از صداوسیما این است که روابط عمومی و سخنگو و بلندگوی حق و حقوق ملت باشد، حالا نمیخواهم باب این موضوع را در اینجا باز کنم، این قضیه به آسیبشناسی نیاز دارد.
مهمتر از اینکه خود بنده را مردم خوب آشنایی نداشتند، این بود که ما نتوانستیم طرز تفکر خود در موضوع تحول در مدیریت کشور را به مردم انتقال بدهیم. البته این یک موضوع فراانتخاباتی است و باید روی آن کار بشود. مشکل ما چند مورد ضعف و ناکارآمدی و یا چند مورد اختلاس و تخلف نیست بلکه مشکل اساسیتر از این حرفهاست، مختصات این تغییر باید برای مردم تبیین شود.
نکته دیگر اینکه «تبلیغ منفی» در کارهای انتخاباتی دنیا به یک امر رایج، تبدیل شده است؛ یعنی کاندیداها نگاه میکنند به وضع خودشان و محاسبه میکنند با رأی پایهای که دارند بهطور طبیعی نمیتوانند برنده شوند؛ خوب، تدبیر رایج در این شرایط چیست؟ این است که رأیدهندگان مردد را بترسانند و طرف مقابل را خطرناک نشان دهند. جلب رأی از مسیر اثبات کارآمدی، کار یک ماه و دو ماه نیست. مجموعهای که به هر علتی احساس کند نتوانسته در طول چند سال در عرصه اجرا، کارآمدی ایده و عمل خود را اثبات کند به رسانه و عملیات روانی تکیه میکند، چون ترساندن مردم از رقیب بهخلاف مورد قبلی، نیاز به فرصت ندارد و ظرف چند روز محقق میشود. شما این را در انتخابات اخیر بهوضوح دیدید. هراسزدایی از جامعه نسبت به جریان انقلابی یکی از مهمترین مأموریتهای آینده است.
س: یعنی شما که وارد انتخابات شدید مسائل را از قبل نمیدانستید؛ طبعاً وقتی که وارد چنین عرصهای میشوید باید آماده این تیر و ترکشها هم باشید.
بله، این وضع، قابل پیشبینی بود اما حقیقتاً خود بنده این حجم از تخریب و ترساندن مردم را پیشبینی نمیکردم؛ چرا؟ چون پیش خود میگفتم که اولاً طرفِ رقابت، فردی است که لباس دین و روحانیت را به تن دارد و لااقل در این قضیه حد نگه میدارد؛ نه اینکه کاری نمیکند، بلکه بالأخره تا یک جایی جلو میرود، ثانیاً ایشان از اول انقلاب مسئولیت داشته، بنابراین لااقل حریم نظام و اصول اخلاقی انتخابات را نگه میدارد؛ ثالثاً اکنون رئیسجمهور است و شئونات رئیسجمهور را حفظ خواهد نمود؛ خوب، در انتخابات و خصوصاً ده روز آخر هر سه محاسبه ما بههم خورد.
س: یعنی معتقدید اگر رقیب این کارها را نمیکرد، مردم به شما رأی میدادند؟
قرار نیست بنده جای مردم تصمیم بگیرم، من دارم عرض میکنم که در انتخابات این اتفاقات افتاد و بسیار مؤثر هم بود؛ البته بهدلیل همان وقت کمی که داشتیم و پرهیزی که از ورود زودهنگام و غیرقانونی به انتخابات داشتم، و همچنین برخی ضعفهای تبلیغاتی ما، در مواردی باید خیلی بهتر عمل میکردیم؛ مثلاً در اینکه بتوانیم علاوه بر محرومان و اقشار ضعیف، صدایمان را به طبقه متوسط هم برسانیم؛ منتهی حرف من این است که رقیب، با مجموعه تبلیغات تخریبی بیسابقهای، چنان فضای رعب و ترسآلودی ایجاد کرد که صدای ما به بخشی از جامعه نرسید. بهنظر شما سخیفتر و خندهدارتر از این ادعا وجود دارد که میگفتند "اگر فلانی بیاید در خیابانها و پیادهروها دیوار می کشد؟" (خنده) اما با تبلیغات و تخریبها کاری کردند که متأسفانه بخشی از جامعه ترسیده بود که نکند واقعاً اینها رأی بیاورند و آزادیهای مردم را سلب کنند!
یا مثلاً گفتند اگر اینها رأی بیاورند، جنگ و ناامنی میشود، یا دوباره تحریم میشود. خوب، اخیراً مردم خبرها را میبینند، در آمریکا یکی از بیسابقهترین تحریمها علیه ما در حال تصویب است. قصدشان این است که با این تحریمها جنگ داخلی درست کنند و مردم را به جان هم و به جان نظام بیندازند؛ خوب، چرا آقایان جوابگو نیستند؟ مگر شبکههای رسانهای و تبلیغاتیشان نمیگفت اگر فلانی رأی بیاورد جنگ و تحریم است، چرا هنوز چند هفته نگذشته چنین تحریم پیچیده و چندلایهای علیه ملت ایران طراحی و تصویب شد؟ اینها شماتت نیست، بلکه تبیین واقعیت است. کار دشمن دشمنی است. برای دشمن فرقی بین دولتها نیست. او میخواهد ریشه ملت مسلمان ایران و اسلام و اصل انقلاب را بزند. اتفاقاً آمریکا بیش از هر کس با تحریمهایش دارد به طبقه متوسط در ایران ضربه میزند. این واقعیت را که برداشتن تحریمها تنها از مسیر شکلگیری یک دولت مقتدر و نه با ترس و مجامله محقق میشود برخی پوشاندند و الآن هم پاسخگو نیستند، اینها گله از تخریب شخص خودم نیست مطلقاً. اینها نگرانی از باب شدن یک روش در فرهنگ سیاسی ماست.
رقیبهراسی، آنهم بهدروغ و فریب، یک روش جاری در رقابتهای انتخاباتی دنیا بهویژه غرب است؛ اما نظام ما فرق دارد، ما که مسلمان هستیم، آیا باید همان روشهای غیراخلاقی غربیها را کپی کنیم؟ به هر حال انتخابات تمام شده اما این یک زنگ خطر است. اینکه فرهنگ سیاسی مسئولان چنان تغییر کرده که همانند غربیها برای کسب قدرت، کمیته عملیات روانی تشکیل میدهند و در آنجا برای نشر حداکثری دروغ و تهمتهای عجیب و غریب برنامهریزی میکنند و بعد هم که نتیجه میگیرند؛ نهتنها احساس گناه نمیکنند بلکه برای خودشان کف میزنند و میگویند "موفق شدیم."، این یعنی فرهنگ سیاسی رو به انحطاط است. تا گفته میشود تهاجم فرهنگی و یا گفته میشود "منکر"، ذهن برخی افراد میرود سراغ پوشش جوانان یا امثال این موارد؛ در حالی که مهمترین اولویت در تهاجم فرهنگی، ما مسئولان هستیم و غربی شدن فرهنگ سیاسی هم یکی از مهمترین منکرات است که متأسفانه در ذهن سیاسیون در حال تبدیل شدن به معروف است. اگر ما مسئولان در نظام اسلامی اینگونه عمل کردیم، قاعده اجتماعی "الناس علی دین ملوکهم"، وضعیت بهمراتب بدتری در عرصه معاملات و تعاملات اجتماعی را وعید میدهد. عملیات روانی و رقیبهراسی که اتفاق افتاد متأسفانه دامن دیگرانی را هم گرفت که بماند.
س: ببخشید که صریح سؤال میپرسم، یعنی بهنظر شما کسانی بودند در انتخابات که بخواهند به شما رأی بدهند اما با عملیات روانی رقیب شما به آقای روحانی رأی داده باشند؟
جامعه در کلّیت خود، صفر و یکی نگاه نمیکند و همه یک جور تصمیم نمیگیرند. بالاخره بخشی از مردم را از آنچه خودشان هم میدانستند بیاساس است ترساندند و با این اقدام فضای روانی کشور را تحت تأثیر قرار دادند. یک نمونه برای این موضوع، همان جوان، آقای مقصودلو بود. خوب، ایشان را در نمازخانه فرودگاه، درست در زمانی که برای رسیدن به پرواز عجله هم داشتم به من معرفی کردند و اگرچه با سابقه او آشنائی نداشتم اما گفتند علیرغم سابقهاش، اخیراً اشعار و ترانههایی اثرگذاری در مورد شهدا، حجاب، مدافعان حرم و ... خوانده است و همانجا خیلی صادقانه باب صحبت کوتاهی درباره سوابق منفی گذشته و اینکه از آن رویگردان بوده، باز کرد. با اینکه بعد از نماز با عجله بهسمت پرواز باید میرفتم، اما نشستم و 3 تا 4 دقیقه او را بهخاطر ترانهای که برای امام رضا(ع) خوانده بود، تحسین و تشویق کردم و رفتم. بعداً از دوستان شنیدم که ایشان تصویر این دیدار کوتاه را در فضای مجازی منتشر کرده و نوشته که "من ابتدا از فلانی میترسیدم..."، ببینید چگونه فضای روانی جامعه و جوانان را با عملیات روانی تحت تأثیر رقیبهراسی قرار داده بودند. صدها هزار نفر تحت تأثیر این تبلیغات قرار گرفته بودند. البته گویا ایشان تاوان این اظهارنظر خود را هم داده بود. خیلی متأسف شدم وقتی شنیدم که تصاویر نامناسبی از گذشته که او از آنها اعلام برائت کرده با طراحی همان اتاق عملیات روانی بهطور گسترده در فضای مجازی پخش شد. خُوب، این کار خیلی زشت و حرام بیّن و اشاعه فحشاء از جوانی است که اظهار میکند "من توبه کردهام."، این گناهی عظیمتر است.
خوب، از این دیدار معمولی هم متأسفانه برخی سوء استفاده کردند؛ شئونات فردی و اجتماعی ما بهعنوان یک طلبه اقتضاء دارد که جوانان را از خود نرانیم، خصوصاً افرادی که میخواهند راه اصلاح را در پیش بگیرند. من در طول سالهای گذشته بارها در مجامع عمومی و ... با افرادی که بعضاً سوابق خوبی هم نداشتند و حتی محکوم هم شده بودند، صحبت کردهام و پای درددلشان نشستهام.
س: اما ظاهراً شما علاوه بر روش تبلیغاتی رقیب، مدعی مواردی همچون انجام تخلفات آشکار و فراوان در انتخابات نیز شدید؟
ببینید، انتخابات تمام شد و بنده و هم دوستانمان و همه حامیان ملتزم به نتیجه انتخابات هستیم. تمام تلاشمان هم کمک به مجموعه دولت و رییس جمهور محترم برای ارتقای کارآمدیها و تحقق وعدهها و حل مشکلات مردم است.
مواردی که در فرآیند انتخابات مورد اعتراض بنده بود و هست دقیقاً منطبق بر اصل هشتم قانون اساسی است. اصل مترقی امر به معروف و نهی از منکر که متأسفانه در جامعه ما تنها تفسیر مورد اشاره از این دستور الهی و اصل قانون اساسی رعایت پوشش و آن هم مختص بانوان بوده. من معتقدم کاربرد اصلی و ضروریتر امر به معروف و نهی از منکر در خطاب به مدیران و حاکمان هست. این موضوعات با رویکرد "اصل هشتمی" باید پیگیری شود و الّا من هیچ شکایت و گله عمومی از بابت موارد شخصی ندارم و آن را به خدای خود واگذار کردهام.
یکی از این تخلفات، استفاده بیرویه از ابزارهای حاکمیتی در اختیار دولت در دوره قبل و حین برگزاری انتخابات بود. من چندین دوره عضو هیئتهای اجرایی و مرکزی نظارت بر انتخابات بودهام در همین دوره هم عضو بودم که قبل از اعلام کاندیداتوری، از آن استعفا دادم. این را نه بهعنوان یک کاندیدا، بلکه بهعنوان فردی با سابقه چندین دوره عضویت در هیئتهای اجرایی و مرکزی نظارت و اطلاع از سوابق عرض میکنم که کمّ و کیف این نحو تخلفات در این دوره عجیب و بیسابقه بود. تخلف، زیبنده نظام اسلامی نیست و باید جلویش گرفته شود. بنده اگر در این زمینه پافشاری کردم، در واقع به وظیفه دینی و ملی خود یعنی نهی از منکر عمل کردم؛ تخلف در انتخابات که مساوی با ضایع شدن حق الناس است، یک منکر بزرگ و در سطح ملی است و باید با آن برخورد شود تا تکرار نشود. اکنون هم شورای محترم نگهبان اعلام کرده است که تخلفات دولتی را به قوه قضائیه ارسال کرده است و امیدواریم دستگاه قضایی بهطور جدی و بدون مماشات با مجری و مباشر و معاون در تخلف، بر اساس قانون برخورد کند تا در آینده حق مردم اینگونه تضییع نشود.
س: آقای رئیسی، گفتید که در برقرار کردن ارتباط مؤثر با جماعتی که به شما رأی ندادند مشکل داشتید، یعنی معتقدید حرفتان به آنها نرسید و رقیب آنها را از شما ترساند؛ حالا نقداً 16میلیون هستند که به شما رأی دادهاند و بیش از 23میلیون که رأی ندادهاند؛ با اینها میخواهید چهکار کنید؟
حقیقتاً و برای چندمین بار عرض میکنم سپاسگزار آن اعتماد 16 میلیونی هستم که با وجود باران سیلآسای تهمت و تخریب، باز هم به بنده اعتماد کردند؛ این موضوع فارغ از اینکه به بنده رأی داده شده، واقعاً جای تأمل و بررسی دارد. قبلاً گفتم در اینجا یک مشکل جدی هست که باید شجاعانه با آن مواجه شد. اما علاوه بر آن باید پرسید چه میشود که با وجود تأخیر و ضعفهای تبلیغاتی ما، و تخریبهای رسانهای عظیم طرف مقابل و آن تصویرسازی ترسناک شبکه تبلیغاتی با وسعتی بینظیر و تهدیدها و تطمیعها در شهرها و روستاها اما در نهایت، یک رأی پرقدرت شکل میگیرد که خوب، این رأی برای نفر دوم در مقایسه با همه انتخابات گذشته یک رکورد است بهویژه بین دو دوره؛ یعنی در شرایطی که رئیسجمهور مستقر، خودش یک ضلع رقابت است.
این اتفاق، بیاغراق یک نعمت بزرگ است که اولاً باید شکرش را بهجا آورد و ثانیاً برای حفظ و ارتقاء آن، به خود مردم مراجعه کنیم. من علیرغم نگرانی از معضلاتی که برای معیشت مردم و عزت و اقتصاد ملی پیشبینی میکنم، اما کشور را در دوره پس از آن در آستانه یک تحول مدیریتی میبینم. این تحول، بهاعتقاد من با گرایش عموم مردم و آگاهی آنان رخ خواهد داد، فارغ از اینکه مجری آن، امثال بنده یا این و آن باشد، بنابراین تلاش توده عظیمی که در این انتخابات به شعارهای مطرحشده از سوی اینجانب اعتماد کرد به هدر نرفته، این ارادهها بر اساس قواعد مردمسالاری در جلب نظر سایرین و تعیین مسیر آیندهای نزدیک در کشور مؤثر خواهد بود.
یعنی بنا دارید فعالیتهایتان را از سر بگیرید؟
البته فعالیت حرفهای ما در آستان قدس بهعنوان متولی و مدیر کلان این مجموعه مقدس، از اقتضائات روزمره سیاسی جدا است و در مسیر ترسیمشده خود ادامه خواهد یافت. برای اداره آستان یک افق بلندمدتی داریم که عمدتاً هم از حکم 7بندی رهبر معظم انقلاب در انتصاب اینجانب، الهام گرفته شده است و حتی اگر من رئیس جمهور هم میشدم، همان مسیر پیگیری میشد، کما اینکه برای پرهیز از اصابت شائبهها و تهمتها به این آستان مقدس، از ابتدای ورود خود به عرصه انتخابات تا پایان آن، ارتباطات کاری خود با آستان را بهطور کل قطع کردم و به تمامی مدیران آستان تکلیف کردم که حق ندارند همزمان با اشتغال در این آستان فعالیت انتخاباتی کنند. اما درباره نیازی که به تحول در مدیریت کشور احساس میشود، اولاً بحث فعالیت صرفِ شخص بنده نیست، زیرا فعالیت نیروهای دلسوز کشور برای تحول در مدیریت کشور محدود به بنده یا انتخابات نیست. اساساً برای تغییر وضع موجود در مدیریت بهطرف مطلوب در کشور باید اقدام و روشنگری کرد و از همۀ فرصتها برای قدرت یافتن مردم در ادارۀ امور خودشان و اصلاح روند مدیریتی کشور استفاده کرد. ثانیاً این فعالیتها متوقف نشده بود که بخواهیم از سر بگیریم. یک جریان اجتماعی پرانگیزه، مقاوم و اهل خدمت صادقانه به مردم، در این انتخابات خودش را نشان داده و دارد راهش را برای آینده باز میکند. مطالبات این جریان هم چیزی جدا از مطالبات قاطبه ملت نیست؛ همه تلاش ما این خواهد بود که با ایجاد انسجام، حرف مردم و خواست مردم و حقوق اساسی مردم را طرح کنیم.
مشخصاً چهکاری میخواهید بکنید؟ این روزها زمزمه ایجاد دولت سایه مطرح است، قرار است چنین سازوکاری راه بیندازید؟
در خصوص سازوکار، فارغ از نظر مردم، کارشناسان خبره و نیروهای انقلابی عمل نخواهد شد؛ یک برکت و نعمت دیگر این انتخابات، جمع شدن بخش عظیمی از نیروهای دلسوز کشور دور هم و کنار گذاشتن کدورتها بود. در ادامه هم، اهداف مشخص است.
همانطور که گفتم مهم این است که بهرغم خواست دشمن و برخی عوامل داخلی آن، نشان بدهیم که انقلاب پای کار مردم و حلال مسائل آنهاست، نه بیتفاوت نسبت به حل مشکلات کشور و ملت، و برای حل مسائل راهحل و برنامه دارد، ضمن اینکه فقط هم نباید به نشستن و برنامه دادن اکتفا کرد، بلکه با استفاده از ظرفیتهای خودجوش خود مردم علاوه بر کارهای ایجابی، هم مطالبهگری باید کرد و هم به ارایه راه حل مشکلات اقتصادی و محرومیتها و زنده کردن امید در لایههای مختلف اجتماعی باید پرداخت.
یعنی قصد دارید که افراد مؤثر جریان اصولگرا را همافزا کنید و زیر چتر خود جمع کنید؟
بنده چتری ندارم؛ اگر چتری هست، چتر تفکر انقلابی است و همه افراد، خارج از دستهبندیهای رایج و گروهها و احزاب سیاسی باید تلاش کنیم که با عمل درست و انقلابی زیر چتر انقلاب باقی بمانیم. اصولگرا و اصلاحطلب اگر در خط امام(ره) باشند، انقلابیاند و فرقی ندارند. بحث بر سر یک گفتمان است که مطمئنم روز به روز گسترش پیدا خواهد کرد چون تنها راه حل مشکلات اساسی کشور است. این چالشهای سیاسی و مشکلات جاری در کشور منجر به تولید گفتمان تحول در مدیریت کشور و تحول در ساختارهای مدیریتی خواهد شد که مطابق با نیازها و اقتضائات کشور صورت خواهد گرفت. در تبیین ضرورت این تحول و چگونگی آن اندیشمندان و متفکرین باید جلودار باشند و تمام نیروهای دلسوز کشور باید به همفکری و روشنگری بپردازند.
رابطهتان با افرادی همچون آقایان قالیباف و جلیلی که در انتخابات بهنفع شما کار کردند، همچنان برقرار است و آیا در خصوص آینده با این افراد هم صحبت کردهاید؟
برادرانی که گفتید در انتخابات حقیقتاً مجاهدت و تلاش و اقدامی وظیفهشناسانه و زمانشناسانه کردند؛ بنده ممنون آنها و دیگر عزیزانی هستم که بیدریغ و با نیت الهی، در سراسر کشور کار شبانهروزی و بیمنت کردند. البته همینجا هم بگویم که بهخلاف برخی ادعاهای رسانهها، من نه قبل از ثبتنامها و نه بعد از آن تا روز انتخابات از احدی از نامزدهای بالقوه و بالفعل انتخاباتی نخواستم که ثبتنام کنند یا کنارهگیری کنند و این اقدام را برای خود نوعی تکبر سیاسی میدانم. در هر صورت، حتماً در ادامه این مسیر، کشور نیازمند اجماع و همدلی همه نیروهای انقلابی از جمله بزرگوارانی که نام بردید، هست. باید در اولین فرصت، همه نیروهای انقلاب فراتر از دستهبندیهای رایج سیاسی، دور هم جمع شوند و برای حرکتهای بعدی، همفکری و همکاریها را بهنفع مردم و خصوصاً محرومان تقویت نمایند. انقلاب از دور هم جمع شدن و همافزایی نیروهای مردمی و وفادار، خیر و برکت دیده و از اختلاف و شکاف، آسیب. اینها تجربیات زنده و موجود است؛ نباید دوباره از همان نقاط، آسیب ببینیم، لذا نیروهای انقلابی باید برای حفظ و ارتقاء انسجامشان تلاش کنند؛ البته امثال بنده و عزیزانی هم که نام بردید و سایرین، وظیفه بیشتر و سنگینتری داریم که باید با همدلی حول منافع مردم و اصول مکتبی و انقلابی، به وظایفمان عمل کنیم.
س: روشن بفرمایید برنامهتان برای 23میلیونی که به شما رأی ندادند، چیست؟
امروز دیگر انتخابات تمام شده و اصرار بر تقسیم کردن مردم، کار درستی نیست؛ ما نباید کار ناپسند برخی را تکرار کنیم. دیگران را متهم به دیوارکشی کردند اما خودشان، بین مردم دیوار کشیدند و بعد از انتخابات این کار را ادامه دادند. اینگونه تقسیمبندیها، هم غیرواقعی است هم خلاف منافع ملی و امنیت ملی. مردم طبق قاعدهای که نظام ایجاد کرده و با دلسوزی و احساس مسئولیت رأیشان را دادند و امروز همه 80 میلیون ایرانی، پیکر واحد و ید واحدیم و باید برای پیشرفت کشورمان و دفاع منافع ملی در برابر دشمنان ملت از همیشه بیشتر تلاش کنیم.
امام راحل و نظام اسلامی، قاعده جمهوریت و مراجعه به رأی مردم را بنیان گذاشتند. من عمیقاً به رعایت قواعد جمهوریت نظام اسلامی ملتزم و پایبندم. اگر عدهای از مردم با ما موافق نبودند و سلایق و علائق دیگری داشتند، هیچ اشکالی ندارد؛ راهحل، احترام و همدلی است؛ باید به علائق و سلایق همدیگر در چارچوب قانون احترام بگزاریم و برای اهداف و منافع مشترک، همدلی کنیم. همه پیشرفت کشورشان و آینده بهتر و عزتمند برای فرزندانشان را میخواهند؛ هیچکس به وابستهشدن کشورش و بازگشت به شرایط ذلتبار و وابسته قبل از انقلاب راضی نیست؛ افزایش ایمان و معنویت در جامعه و تربیت نسل مؤمن، صالح و اخلاقمدار مطلوب خانوادههای ایرانی است؛ اینها و دهها مورد دیگر ارزشهای مشترک اجتماعی هستند، فارغ از اینکه ارزشهای سیاسی افراد چه باشد، برای تحقق اینها همه باید با هم همکاری کنیم. همه 80 میلیون ایرانی، برای پیشرفت کشورشان باید مطالبهگر باشند و در عین حال فعالانه تلاش کنند.
ما هم وظیفه داریم که سرمایه اجتماعی تولیدشده در انتخابات اخیر و اعتماد مردم را جدی بگیریم و بهسهم خود در تحقق اهداف و اصلاح روشها، مسئولانه وارد میدان شویم. ولی وظیفۀ مهم روشنگری و ارائۀ تفصیلی راه حل مشکلات کشور است. باید سوءتفاهمها را برطرف کرد و بهزبانهای مختلف سطوح مختلف اجتماعی را نسبت به مسیر تحول و پیشرفت کشور توجیه کرد.
س: سلیقههای مختلف و حتی و جریان مقابل، در کاری که میخواهید بکنید نقش دارند؟ تحملشان میکنید؟
موضوع ما، سلیقه افراد و اختلاف ذائقهها نیست، مسیر حرکت مهم است. در جریان مقابل هم افراد دلسوز، مؤمن و انقلابی کم نیستند که من به آنها علاقهمندم. سابقه مدیریتی من هم تکیه به این روش را نشان میدهد. اصولاً برای حل مشکلات و بحرانهای نگران کنندهای که کارشناسان و صاحبنظران برای دوره پیشِرو پیشبینی کردهاند، هیچ جریانی نمیتواند بهتنهایی اقدام کند، بلکه نیاز به همدلی و همزبانی و یک عزم و اراده ملی و پشتوانه عمیق و مردمی داریم.
خارج از دستهبندی سیاسی که من خود را خارج از این حلقههای تنگ و انحصاری تعریف میکنم، کارشناسان دلسوز فراوانی هستند که واقعاً نمیشود آنها را در یک جریان سیاسی تعریف کرد. این عزیزان، نخبگان این کشورند و در رشتهها و تخصصهای مختلف برای آینده این کشور حرف دارند، کسانی هستند که آزمون پس دادهاند، دلشان برای ایران میتپد، دلشان برای انقلاب میتپد خود را نسبت به مردم و کشور موظف میدانند، اما لزوماً برای مردم شناختهشده هم نیستند. ما در آغاز راهی جدید هستیم که رویشهای انقلاب، جوانان و نخبگان کشور پرچمداران آن هستند و فارغ از مباحث و رقابت گذشته انتخاباتی و نگرانیهای موجود نسبت به برخی بحرانهای پیشِرو، این حرکت مردمی و امیدآفرین تداوم خواهد یافت.