اتحادیه ای با دورنمای صلح پایدار در خلیج فارس
پیشنهاد رییس جمهوری برای ایجاد اتحادیه ای میان کشورهای همجوار با آبراهه خلیج فارس و دریای عمان به رغم موانع بسیار، نمایانگر تنها راهی است که دولت های منطقه در جهت رسیدن به صلح پایدار در غرب آسیا پیش رو دارند.
دکتر «حسن روحانی» رییس جمهوری در سخنرانی روز چهارشنبه خود در جمع مردم هرمزگان با تاکید بر ایستادگی و استقلال طلبی جمهوری اسلامی در تامین امنیت کشور و تبیین مجدد نگاه دوستانه و همکاری جویانه ایران به همسایگان، کشورهای حوزه خلیج فارس و دریای عمان از هند و پاکستان گرفته تا دولت های عربی را به تشکیل اتحادیه ای بزرگ برای تجارت، گردشگری، صنایع و انرژی فراخواند.
سخنان اخیر رییس جمهوری در زمینه ضرورت تعامل کشورهای خاورمیانه، با توجه به واقعیات و رویکرد رهبران دولت های منطقه، ترسیمی از نقطه شروع حرکت به سوی دورنمایی آرمانی در جهت رسیدن به صلح پایدار در حساس ترین و پرتنش ترین عرصه جغرافیای سیاسی جهان است.
ایجاد اتحادیه برای گسترش همکاری های چند جانبه با توجه به ثمرات و تجربیات موفقی که در تاسیس سازمان های منطقه ای در اروپا و جنوب شرق آسیا رخ نمود، هدفی است که از دایره نگاه صاحبنظران مسائل بین المللی و نیز رهبران و کارگزاران سیاست خارجی کشورها خارج نبوده است.
اهمیت این موضوع سبب شده تا بخش مهمی از سرمایه نظری و ادبیات روابط بین الملل به ویژه در قالب های وابستگی متقابل و نهادگرایی نولیبرال، به نقش همکاری های دو و چند جانبه واحدهای ملی و نیز کارکرد سازمان ها برای رفع چالش های منطقه ای و جهان اختصاص یابد.
همچنان که رییس جمهوری در پیشنهاد خود برای تاسیس اتحادیه میان کشورهای منطقه روی حوزه هایی چون بازرگانی، گردشگری و همکاری در حوزه های انرژی و صنایع انگشت نهاده و نیز بر اساس بسیاری از مباحث نظری و تجربیات عملی در عرصه بین الملل، اقتصاد کم چالش ترین و مناسبت ترین نقطه و عرصه برای آغاز باب تعامل، تنش زدایی از مناسبات و در ادامه گسترش انواع همکاری ها است.
واقعیات کنونی منطقه و حاکمیت نگاه هایی که حتی درهای گفت وگو را با همسایگان بسته، سبب شده تا ایجاد سازمانی منطقه ای با توان تاثیرگذاری بر تصمیمات کشورها و کارکرد گسترش همکاری ها چشم اندازی دور از دسترس به نظر آید.
از دید بسیاری از ناظران، ناکامی برخی پروژه های منطقه ای برای کشوری چون سعودی، منجر به تندتر شدن مواضع رهبران ریاض در قبال تهران شده و با گذشت چند سال از حاکمیت رویکرد تعاملگرایانه و تنش زدا بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، پاسخ سعودی ها تنها تشدید رقابت ها و پیگیری سیاستی خصمانه بوده است.
تشدید رقابت طلبی و عجین شدن آن با نوعی خودمحوری و بلندپروازی در تصمیم گیری رهبران تازه سعودی سبب شد تا برخی دولت ها نظیر ترکیه و قطر راه خود را در پروژه های منطقه ای از عربستان جدا سازند؛ فرایندی که نتیجه آن را می توان در شکل گیری بحران در حاشیه جنوبی خلیج فارس و رویارویی دوحه و ریاض به چشم دید.
افزون بر اختلافاتی اینچنین، بسیاری از دولت های منطقه به ویژه در حاشیه جنوبی خلیج فارس اولویت های خود را در گسترش روابط با قدرت های فرامنطقه تعریف کرده و اهداف و منافع خود را در شکل دادن به روابط راهبردی با کشورهایی چون آمریکا می جویند.
همین موضوع سبب شده تا کشورهایی چون عربستان و امارات از یک سو با قراردادهای چند ده میلیاردی با آمریکا بکوشند نظر واشنگتن را در افزایش انواع حمایت ها جلب کرده و جای پای این بازیگر تنش ساز را معادلات منطقه محکم کنند و از دیگر سو، خاورمیانه را به انباری از مهمات و جنگ افزار مبدل سازند.
علاوه بر اتکای برخی از دولت های منطقه به آمریکا و دیگر کشورهای غربی در حوزه مسائل سیاسی و امنیتی، همکاری های اقتصادی و فنی، روابط تجاری و فرایندهای سرمایه گذاری این دولت ها نیز سمت و سویی فرامنطقه ای دارد. همین موضوع باعث شده تا واگرایی کشورهای خاورمیانه وضعیتی چندوجهی یابد.
شکل گیری این وضعیت موجب شده تا ضرورتی انکارناپذیر از نظر منطق سیاست ورزی و دیپلماسی مورد تغافل و بی توجهی قرار گیرد. نگاهی به ماهیت مناسبات برخی دولت های منطقه با قدرت های غربی و شرقی نمایانگر شکل گیری نوعی پیوند نامتوازن یا به عبارتی یکسویه است؛ همچنان که روحانی تصریح داشته مهمترین منبع ثروت ساز خاورمیانه یعنی نفت به قیمتی ارزان از دست کشورهای منطقه خارج شده و برای خرید تسلیحات و به عبارتی امنیت هزینه می شود.
به بیانی دیگر، این قدرت های فرامنطقه اند که الگو و قالب های مطلوب خود را برای برقراری مناسبات به گروهی از دولت های خاورمیانه تحمیل کرده و در جهت اهداف و منافع خود، آنان را در وضعیتی انفعالی قرار می دهند به شکلی که در مدل مطلوب آمریکایی، رهبران سعودی برای رهایی از آنچه تهدید جمهوری اسلامی می خوانند، بدیلی جز پناه بردن زیر چتر حمایتی واشنگتن نمی یابند.
در وضعیتی جز این، ایجاد حداقلی از همکاری و همگرایی می تواند دست کم برای هر یک از کشورهای منطقه قدرت چانه زنی با شریکان فرامنطقه ای را افزایش داده و رهبران این کشورها را از وضعیت انفعال یا به عبارتی وابستگی و دست بستگی رهایی بخشد.
آنچه مسلم است، کشورهای منطقه با چشیدن طعم ثمره همکاری، بر وزن منطقه گرایی در راهبردهای کلان خود افزوده و چشم انداز برقرار صلح پایدار در خاورمیانه بحران خیز را از قاب رنگ باخته و غبارگرفته آن به تدریج خارج خواهند کرد.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.