//
کدخبر: ۴۲۲۹۲۸ //
حکایت

حکایت پندآموز کریم خان زند و عموی چابلوسش

کریم خان زند یکی از معدود پادشاهانی است که از آن در طول تاریخ به نیکی یاد می‌شود. در ادامه با یکی از حکایت‌های این پادشاه عادل همراه ما باشید.

حکایت پندآموز کریم خان زند و عموی چابلوسش
به گزارش فرتاک نیوز،

در ادامه حکایتی جالب و خواندنی از برخورد کریم خان زند با عموی چاپلوس خود را خواهید خواند.

حکایت کریم خان و عموی چاپلوس

کریم خان زند پس از آن که به پادشاهی رسید، شیراز را به پایتختی انتخاب کرد و از چنان محبوبیتی برخوردار شد که نامش به عنوان سر سلسله زندیه در سراسر ایران پیچید. روزی عموی او برای دیدنش به پایتخت آمد. کریم خان دستور داد از وی پذیرای کنند و لباس های فاخر به او بپوشانند.

چند روزی از اقامتش نگذشته بود که در یکی از جلسات مهم مملکتی شرکت کرد. با دیدن قدرت و منزلت برادرزاده اش بادی به غبغب انداخت و گفت: کریم خان، دیشب خواب پدرت را دیدم که در بهشت کنار حوض کوثر ایستاده بود و حضرت علی (ع) جامی از آب کوثر به او می داد.

کریم خان اخم هایش را در هم کشید و دستور داد وی را از مجلس اخراج و سپس از شهر بیرون کنند. رؤسای طوایف از او علت این رفتار خشونت آمیز را جویا شدند. کریم خان گفت: من پدر خود را می شناسم.

او مردی نیست که لایق گرفتن جامی از آب کوثر از دست حضرت علی (ع) باشد. این مرد می خواهد با تملّق و چاپلوسی مورد توجه قرار گیرد و اگر تملّق و چاپلوسی به صورت عادت در آید، پادشاه دچار غرور و بدبینی می شود و کار رعیت هرگز به سامان نمی رسد.

برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۲۲۹۲۸ //
ارسال نظر